پيام مرجع عاليقدر حضرت آیة الله العظمي مظاهري «مدّّظلّه العالي»
به كنگرۀ بزرگداشت علاّمه محمّدبهاء الدّين عاملي شيخ بهايي «قدّس سرّه الشريف»
برگزاري اين همايش علمي و ديني كه به پاس خدمات بي شمار شيخ الاسلام والمسلمين، بهاء الملة و الدّين، علاّمه محمّد بن حسين عاملي «اعلي الله مقامه الشريف» و در جوار بارگاه مطهّر حضرت ثامن الائمّة النّجباء «عليه آلاف التحيّة و الثناء» و در كنار مضجع پاك آن عالم يگانه دوران، تشكيل گرديده است، مايه افتخار و موجب اعتلاي فضاي فرهنگي جامعه اسلامي ماست و اميد است مقدّمه شايستهاي براي برگزاري كنگره بين المللي شيخ بهايي در سال آينده باشد. ان شاء الله.
بي شكّ شهرت بي بديل و عالَمگير اين علاّمه ذوفنون و جامعيّت علمي و عملي آن بزرگوار، بسي بالاتر از آن است كه بتوان در سخناني كوتاه و يا صفحاتي محدود، كتاب فضل و فضيلت وي را بيان و تبيين كرد و چهره تابناك و هميشه فروزان او را تماشا نمود. تضلّع علمي شيخ بهايي در علوم و فنون گوناگون از فقه و حديث و تفسير و كلام و حكمت گرفته تا نجوم و هيأت و معماري و رياضيّات و شعر و ادب، از سويي و از سوي ديگر كياست و تدبير و نحوه نگاه او در برخورد و رفتار با حكومت و سياست و حاكمان وقت و از سوي سوّم روح بلند عارفانه و اخلاق ارجمند مؤمنانه آن عارف پرهيزكار، در مجموع، شخصيّتي از اين عالم نامدار پديد آورده است كه در مجموعه عالمان شيعي و اسلامي و در تاريخ مشعشع زندگي و سيره فرزانگان تشيّع، كمتر كسي بدين رتبه از اشتهار در ميان خاصّ و عامّ دست يافته است.
سهم بزرگ اين علاّمه عاليمقام در فرهنگ و تاريخ اسلامي، چه از حيث آثار پُرشمار و ارجمند و چه از جهت تربيت و تأثيرگذاري ويژه معنوي بر شاگردان و پرورش يافتگان عاليقدري چون حضرات مولي محمّد تقي مجلسي و صدر المتألّهين شيرازي «قدّس سرّهما» و چه از حيث خدمات بزرگ اجتماعي و ديني صورت پذيرفته توسط ايشان، سهمي برجسته و فراموش ناشدني است. اگر چه علي رغم اين شهرت گسترده و با وجود مقامات علمي و اجتماعي بلند مرتبه، خود آن بزرگوار، علاقه وافري به نوعي عزلت از سر معنويّت و به منظور اشتغال صرف به امور علمي و تأمل در احوال خويشتن و پرهيز از مقامات ظاهري و دنيوي داشت و اين تعلّق خاطر، از بيانات و نوشتههاي او و از اشعار و سخنان نغز ايشان، به روشني، پيداست:
هر كه را توفيق حقّ آمد دليلعزلتي بگزيد و رَست از قال و قيل
اگر چه آثار علمي شيخ بهايي، بايد هر يك در جاي خود مورد بررسي و تحليل عالمانه قرار گيرد ولي بي ترديد مجموعه آثار و تأليفات آن عالم ارجمند، از افتخارات تراث گرانسنگ شيعي است. به عنوان مثال در مجموعه آثار و تصنيفات فقهي اين فقيه نامبردار، كتاب جامع عبّاسي ـ كه اگر چه اوّلين دوره فقه فارسي غير استدلالي نيست ـ امّا به صورت رساله عمليه و براي استفاده و بهره برداري عموم مؤمنان و چه بسا به عنوان متني براي نظام واحد قانون شرعي در آن دوران تأليف گرديده و در حقيقت يكي از تلاشهاي مبارك آن دوران براي عمومي سازي علوم ديني و معارف ايماني است. اين كتاب شريف كه پس از جناب شيخ توسط يكي از شاگردان مبرّز وي تكميل گرديده، در ادوار بعد از خود تا عهد قاجاري مورد مراجعه عوام و خواص بوده و بسياري از مراجع تقليد و مجتهدان نامي، آن را تحشيه و تعليقه كرده و به منزله كتاب احكام عمليّه در اختيار مقلّدان خود قرار دادهاند.
چنانكه در مجموعه آثار عرفاني و معنوي اين عارف اهل معنا، كتاب مفتاح الفلاح يكي ارزندهترين كتب انسان ساز در فرهنگ شيعي است. اهميّت اين اثر علاوه بر مقام رفيع عرفاني و اخلاقي و معنوي مؤلف، در آن است كه مشتمل بر يك برنامه كامل عملي براي تمام اوقات شبانه روز است و بوسيله آن ميتوان در تمام ساعات روزانه با مضاميني بلند و اعمالي ارزشمند با معبود يگانه ارتباط برقرار نمود و دوام ذكر را حفظ كرده و خود را در معرض اشراقات و انوار قدسيّه الهيه قرار داد. تا بدانجا كه بعضي از علماء اهل معنا و ارباب معرفت نظير مرحوم آية الله مولي حسينقلي همداني «قدّس سرّه الشريف» كه صدها تن از عالمان وارسته و صاحبان نفوس عاليه در محضر سلوكي ايشان تربيت يافتهاند، عمل به اين كتاب را به عنوان دستورالعمل سلوكي به شاگردان خود توصيه كردهاند.
با اين همه جاي تعجّب و تأسّف است كه در گذشته، پارهاي اظهار نظرهاي نابحقّ و از سر بي اطلاّعي، حتّي در برخي از دايرة المعارفهاي سابق در خصوص جناب شيخ بهايي، بروز نموده كه با بي انصافي تمام، آثار و تأليفات اين دانشمند عظيم القدر را خالي از هرگونه ابتكار و پيشرفت علمي توصيف كرده است. البته اينگونه اظهار نظرهاي نادرست، در بررسي و نقد و تحليل تاريخي زندگاني عالمان شيعي، تازگي ندارد.
امّا از همه اينها كه بگذريم، آنچه در مجموعه زندگاني و شخصيّت جناب شيخ بهايي بسيار با اهميّت و قابل بحث و بررسي تفصيلي است، نگاه ويژه معنوي و عرفاني، اخلاقي او به دين و معارف ديني است. بي شكّ عمده تأثير پذيري شاگردان مبرّز آن بزرگوار از ايشان و شايد يكي از دلايل مهمّ اشتهار كم نظير آن بزرگوار را نيز در همين نگاه و سلوك خاصّ او بايد جستجو كرد. و از قضا، اين، همان عنصر مطلوب و مؤلّفه مهمّي است كه در روزگار ما، ساحتها و عرصههاي مختلف علمي، اجتماعي، سياسي و خصوصاً ديني ما، سخت بدان محتاج و نيازمند است.
شيخ بهايي، علي رغم تصدّي منصب شيخ الاسلامي در حكومت صفويه و با وجود دارا بودن جايگاه ويژه و قرب خاصّ به ارباب حكومت و قدرت، در بيانات و اشعار خود، خودباختگي و تعظيم از سر بندگي در مقابل ملوك را به شدّت نكوهش ميكند و نتيجه اختلاط با اهل دنيا و ارباب حكومت و ملوك را جُز قيل و قال و نزاع و جدال و متصّف شدن به اخلاق ناپسند آنان نميداند و بايد گفت اينگونه سخنان، ريشه در همان روحيه معنوي و عرفاني وي داشته است و در حقيقت اين شيخ بزرگوار، براي دستيابي به مصالح اهمّ و بالاتر، اين مناصب را قبول كرده تا از آن موقعيّت خاصّ، تنها براي اصلاح اوضاع و در جهت جلوگيري از ايجاد و گسترش فساد و براي ترويج علوم و معارف اهل بيت عصمت و طهارت: استفاده نمايد و بسياري از اقدامات او همانند ديگر عالمان بزرگ، با روحيه استبدادي شاهان سازگاري نداشته است و حتّي تصريح ميكند به خاطر اين مناصب ظاهري، ظاهر بينان در مقابل من، موضعگيري كردند و ضعيفان بر من حسادت نمودند. اين نگاه ويژه شيخ، امروز در عرصه سياست و قدرت، براي همه سياسيّون درس بزرگي است كه حكومت و قدرت و مناصب سياسي، وسيلهاي براي احقاق حقّ و ابطال باطل و ترويج عدالت و معنويّت و اخلاق و رسيدگي به وضع جامعه اسلامي و اصلاح امور انسانها است و نه بهانهاي براي كسب وجاهت و ثروت و بازيهاي سياسي و جناحي.
از سوي ديگر اين عارف ارجمند، با وجود آنكه دلبسته عرفان و معنويّت است، دكّانداران دغل باز و صوفيان بازاري را به شدّت مورد حمله قرار ميدهد و تصريح ميكند كه مقامات معنوي و عرفاني و درجات اخلاقي و روحاني، با وجود يك سلسه ظواهر فريبكارانه و در حالي كه درون و باطن، تزكيه و تهذيب نگرديده است، به دست نميآيد. اين نيز از همان نكات بسيار مهمّي است كه توجّه به آن در دوران ما كه بازار ادّعاهاي دروغين در خصوص تشرّفات و مقامات رياكارانه و فريب دهنده، گرم و پُر رواج گرديده است، ضرورت جدّي و الزامي دارد.
و از سوي ديگر، شيخ بزرگوار، علم رسمي و ظاهري و منغمر شدن در چارچوبه علم بدون تلاش و كوشش براي دستيابي به معرفت و بصيرت و جدّ و جهد به منظور تهذيب نفس و تزكيه روح را كاري بي كيفيّت قلمداد ميكند و آن را موجب افسردگي روح و طبع انسان ميشمارد. اين علاّمه نامدار در كتاب شريف اربعين خود تصريح ميكند كه «عدالت» عبارت است از جهاد با اوصاف حيواني كه پيامد آن عداوت و كينه و انواع درندگيهاست و جهاد با اوصاف شهوي كه شهوتراني و مال اندوزي از نتايج آن است و خلاصه جهاد با اوصاف ابليسي كه پيامد آن اعمال شيطاني و شرارت و حيله گري است و نهايتاً حاكميّت خوي الهي كه پيامد آن عبادت و مقام تقرّب و قرب به خداوند تعالي است. اين سخن بلند شيخ بهايي بدين معناست كه عنصر انسان ساز و جامعه ساز عدالت آن نيست كه در پارهاي تفسيرها و تأويلهاي سطحي و عاميانه بروز و ظهور ميكند، بلكه حقيقتي است كه جز با ريشه كن نمودن درخت رذيلتهاي اخلاقي و غرس نمودن و رشد دادن درخت فضيلتهاي انساني بروز نخواهد كرد.
حقيقتاً بايد گفت: اين نظريهپردازي اخلاقي و معنوي شيخ بهايي، همان اكسير مطلوب و كيمياي مورد حاجت و نياز شديد دوران ماست. دوراني كه ما در همه عرصهها از هر چيز، بيشتر به اخلاق و معنويّت نيازمنديم. ساحت علم و دانش آموزي و تعليم و تعلّم چه در عرصه حوزوي و چه در عرصه دانشگاهي بيش از هر زمان و بيش از هر چيز به اخلاق و نگاهي اخلاقي به تعاملات و ارتباطات علمي نيامند است. ساحت سياست و حكومت نيز به اخلاق و رعايت موازين اخلاقي به عنوان يك شاخص تعيين كننده و يك ضرورت گريز ناپذير احتياج دارد. چنانكه در ساحت اقتصاد و كار و تلاش روزانه، در ميدان ارتباطات و رفتارهاي جمعي و فرهنگ عمومي، در ساحت خانواده و تربيت و خلاصه در همه ميدانهاي پيش رو به اخلاق و معنويّت و به نگاهي اخلاقي به دين و زندگي، حاجت منديم .
اين درس بزرگ را بايد از زندگي و سيره و شخصيّت والاي شيخ بهايي «قدّس سرّه الشريف» بياموزيم كه نگاه معنوي و اخلاقي، نه تنها در شخصيّت فردي ما كه بر اطراف و جامعه ما تأثيري به سزا و با اهميّت خواهد داشت.
اميد است دستاورد همايش حاضر و حضور شما عالمان و انديشمندان گرامي علاوه بر مباحث و پژوهشهاي علمي و تحقيقي، كمك به ارتقاء اخلاقي و معنوي جامعه اسلامي باشد.
از همه شما شركت كنندگان محترم و از رياست عالم و گرامي اين كنگره و همه همكاران ايشان و نيز از مسئولان گرانقدر آستان قدس رضوي به سبب فراهم آوردن اين كار شايسته، تقدير و تشكّر مينمايم و از خداوند سبحان توفيقات همگان را براي تلاش در جهت ارتقاء اخلاق و معنويّت در جامعه اسلامي مسألت ميكنم. و از اينكه با وجود ميل باطني، نتوانستم در اين اجلاس علمي شركت نمايم، پوزش ميخواهم. والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته.
حسين المظاهري
25 / ذي الحجّة الحرام / 1429
4/10/1387