بِسْمِ اَللّٰهِ اَلرَّحْمٰنِ اَلرَّحِیمِ
رَبِّ اشْرَحْ لِی صَدْرِی وَ یسِّرْ لِی أَمْرِی وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِی یفْقَهُوا قَوْلِی
بحث
جلسات اخلاق دربارۀ موضوع مهمّ «فضائل فراموش شده» بود. بعضی از آن
فضیلتها را گوشزد کردم و در آن مباحث فهمیدیم که انسان حقیقی، مسلمان
راستین و مؤمن واقعی آن است که به فضائل انسانیّت توجه داشته باشد.
یکی از فضائل فراموش شده که خیلی هم مهم است، فضیلت «ادب» است.
مراعات
ادب یعنی اینکه شیوۀ رفتار انسان در حضور دیگران، پسندیده و متعارف باشد و
هنگام برقراری ارتباط با غیر خودش، از هر عمل زشت یا گناهآلود بپرهیزد.
یک مؤمن باید مؤدب باشد و رفتاری عرف پسند و شرع پسند از خود بروز دهد. یک
مسلمان باید ادب را مراعات کند و اعمالش در شکلی زیبا جلوه کند.
خداوند متعال به پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» میفرماید که به بندگان بگو: هر عملی میخواهید انجام دهید، امّا بدانید که خداوند و فرستادۀ او و اهل بیت«سلاماللهعلیهم» و مؤمنان، اعمال شما را میبینند: «وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ»[1].
قطع
نظر از ایمان و اسلام، یک انسان باید بیادب نباشد، چراکه بیادبی به
شخصیّت و انسانیت ضربه میزند. پس برخورداری از حسن رفتار در سخن گفتن، شکل
راه رفتن، نحوۀ غذا خوردن، نوع پوشش، طرز نشستن و بالأخره در هر عملی،
لازم است.
ادب،
آثار و برکاتی برای دنیا و آخرت انسان دارد؛ از جمله آدب مؤدب، شخصیّت و
ابهت اجتماعی بهدست میآورد و برخوردار از محبوبیّت اجتماعی در بین مردم و
در عالم ملکوت میشود.
متأسفانه
این فضیلت فعلاً فراموش شده است و خیلی از انسانها مؤدب نیستند. ادب در
زبان و کردار ندارند و در برخورد با یکدیگر، آداب را رعایت نمیکنند. در
نتیجه شخصیّت آنها در افکار مردم منکوب میشود. مثلاً اگر شما از شخصی یک
بیادبی دیدید، حتی اگر تحصیلات و سواد خیلی بالا داشته باشد، او از دل شما میافتد و از چشم شما ساقط میشود و انتظار بیادبی از او را ندارید.
خدا رحمتش کند که چه عالی میگوید:
از خــــــدا جـوییــــم توفیــــق ادب بیادب محروم گشت از لطف رب
بیادب تنهـا نه خود را داشـت بد بلکـــه آتــش در همـــه آفـــاق زد
ادب،
به چند اعتبار، به اقسامی منقسم میشود. این فضیلت پسندیده، به اعتبار
مخاطب آن، به اقسام «ادب در برابر خداوند»، «ادب در برابر قرآن و عترت»،
«ادب در برابر پدرومادر»، «ادب در برابر دانشمندان، علما و بزرگان» و «ادب
در برابر عموم مردم» قابل تقسیمبندی است.
همچنین به اعتبار اعضاء و جوارح بدن، مشهورترین اقسام فضیلت ادب، «ادب چشم»، «ادب گوش» و «ادب زبان» است.
گاهی
نیز ادب را به دو قسم «ادب ظاهری» و «ادب باطنی» منقسم میکنند که بیشتر
در عبادات کاربرد دارد و به آن، «خضوع» و «خشوع» نیز گفته میشود.
در این جلسه به شرح اقسام ادب،به اعتبار اعضاء و جوارح بدن میپردازیم.
واضح
است که ارتکاب گناه بهواسطۀ اعضای بدن، نوعی بیادبی است. علاوه بر آن،
استفادۀ از اعضای بدن در جهت اعمال لغو و بیهوده نیز خلاف ادب است. مثلاً
ادب چشم، اقتضا میکند که انسان علاوه بر نگاه آلوده، از نگاه بیهوده نیز
خودداری کند. پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» میفرمایند: «إِیاكُمْ وَ فُضُولَ النَّظَرِ فَإِنَّهُ یبْذُرُ الْهَوَى وَ یوَلِّدُ الْغَفْلَةَ»[2]؛ یعنی
از نگاه اضافه و چشم انداختن به این سو و آن سو بپرهیزید كه انسان را دچار
هوى و هوس مىكند و به غفلت مىكشاند. با زیاد نگاه کردن و با نگاههای
بیهوده، انسان هوسی میشود؛ به اموال و داراییهای دیگران نگاه میکند و
دلش میخواهد.
خداوند متعال در قرآن شریف، خطاب به پیامبر گرامی«صلیاللهعلیهوآلهوسلم» میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِنينَ يَغُضُّوا مِنْ أَبْصارِهِمْ» و نیز در آیۀ بعد میفرماید: «قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصارِهِنَّ»؛
یعنی به مردها و به زنان مؤمن بگو: چشمتان را به زیر بیندازید، نه اینکه
چشم را ببندید، بلکه چشم را به زیر اندازید و کمتر ببینید و نگاهتان را
کنترل کنید. اگر انسان با تکیه بر این دستور خداوند، سر به زیر باشد و
پایین را نگاه کند، به اندازۀ لازم از چشمش استفاده میکند، امّا نگاه به
نامحرم و نگاه اضافه و بیهوده ندارد.
چشم
دوختن به افراد و اشیاء و خیره شدن، خلاف این دستور و خلاف ادب است. این
طرز نگاه کردن، مشکل آفرین است و انسان را به سمت گناه میکشاند. دوستیابی
افراد نامحرم و ارتباط ناسالم پسران و دختران یا زنان و مردان، که گناه آن
بزرگ است، ناشی از نگاه آلوده و زیاد نگاه کردن و خیره شدن است.
پس
ادب چشم اقتضا میکند که نه تنها انسان چشمچرانی و آلودگی چشم نداشته
باشد، بلکه به اندازۀ احتیاج نگاه کند و از نگاه بدون نتیجه و بدون فایده
دوری گزیند.
مراعات
ادب گوش نیز به همین صورت لازم است. یعنی انسان باید با گوش خود به اندازه
بشنود و از شنیدن صوت گناهآلود یا صوت بیهوده بپرهیزد.
قرآن کریم میفرماید: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً»؛ از
چشمت سؤال میکنند که با این چشم چه دیدی؟! راجع به گوش از تو میپرسند که
با آن چه شنیدی؟! نه تنها غیبت و تهمت و شایعه، که اینها از مسلمان نیست،
بلکه شنیدن صداها و سخنان بیهوده و بدون فایده نیز مسئولیّتآور است.
چشم
و گوش، و حتی قلب و فکر انسان باید برای اعمال یا افکاری بهکار گرفته شود
که یا نتیجۀ دنیا یا نتیجۀ آخرت از آن بهدست آید؛ وگرنه نعمت خدا را به
هدر داده است و نوعی بیادبی است.
مهمتر
از چشم و گوش، زبان است و انسان باید از نظر زبان مؤدب باشد. غیبت، تهمت،
شایعهپراکنی و سایر گناهان زبانی، علاوه بر معصیت، بیادبی است. ناسزا
گفتن یا فحش دادن، به هرکه باشد، حتی به حیوانات، خلاف ادب است. چنانکه
شوخیهای اهانتآمیز نوعی بیادبی است و باید ترک شود. در روایات
میخوانیم: ناسزاگویی و بدزبانی، بركت را از روزى انسان برمیدارد و سبب
میشود که شخص دشنام دهنده، به خودش واگذار گردد و زندگی و معیشت او تباه
شود.[6]
ادب
زبان صرفاً اجتناب از گناهان زبانی نیست، بلکه فرهنگ سخن گفتن باید در بین
مردم اصلاح شود و گفتار عمومی، از نظر فصاحت و بلاغت، پسندیده باشد؛ یعنی
همه یاد بگیرند هم خوب حرف بزنند و هم حرف خوب بزنند. خوب حرف بزنند یعنی
کلمات را بهجا استفاده کنند و حرف خوب بزنند، یعنی سخنان زشت، نسنجیده و
ناهنجار بر زبان نرانند. کسی که از ادب زبان برخوردار است، شیوۀ حرف زدن او
با بزرگان، با شیوۀ صحبتش با رفقا یا افراد کوچکتر از خود تفاوت دارد و
به هرکس، متناسب با شخصیّت او احترام میگذارد.
ادب
اعضای بدن، در طرز نشستن و راه رفتن انسان نیز نمایان میشود. گاهی دیده
میشود افرادی که تحصیلات والایی نیز دارند، در مقابل دیگران بد مینشینند و
ادب نشستن را مراعات نمیکنند. در وصف حالات و خلقیّات پیامبر اکرم«صلیاللهعلیهوآلهوسلم»
آمده است که ایشان هنگام نشستن هرگز پای خود را در مقابل دیگران دراز
نمیكردند. هنگام برخاستن همنشین خود نیز به احترام وی برمىخاستند.[7]
راه رفتن انسان هم باید مؤدبانه باشد و جلب نظر نکند. قرآن کریم میفرماید: >وَ عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذينَ يَمْشُونَ عَلَى الْأَرْضِ هَوْناً[8]<؛ بندگان خدای رحمان، کسانی هستند که باوقار و با ادب راه میروند، نه تند راه میروند و نه کند و در راه رفتن جلب نظر نمیکنند.
رعایت
ادب در نحوۀ لباس پوشیدن و انتخاب نوع پوشش نیز لازم است. لباس مردان و
زنان مؤدب، بهگونهای است که برآمدگیها در بدنشان نمایان نیست، تبرّج
ندارند، از پوشیدن لباس تنگ و جلف میپرهیزند و جاهایی از بدن که لازم است
در برابر نامحرم بپوشانند را با لباس مناسب میپوشانند.
لباس
جلف، لباس تنگ یا لباسی که بدن انسان را کامل نمیپوشاند، شخصیّت انسان را
در جامعه زیر سؤال میبرد و خدشهدار میکند. در حالی که مؤمن باید
باشخصیّت و با ادب باشد.
فراموش نمیکنم، بعضی اوقات استاد بزرگوار ما آیتالله آقای بروجردی«رحمتاللهعلیه» به
ما میفرمودند: به دست آوردن شخصیت واجب نیست، اما از دست دادن شخصیّت
حرام است. چه حرف بزرگی است. همۀ خانمها و آقایان و مخصوصاً جوانها باید
مراعات کنند و باشخصیت باشند. هم در پوشیدن لباس و هم در گفتار و کردارشان و
هم در صحبت کردن و بالاخره سر تا پا، ادب شوند. این چقدر عالیست و واجب و
لازم است.
نوع
دیگری از انواع ادب که به اعضای بدن مربوط میشود، رعایت ادب در نوشتار
است. متأسفانه در زمان حاضر، بعضی از رسانهها، سایتها و روزنامهها در
نوشتار خیلی بیادب هستند. گاهی نمیشود اسم آن را روزنامه گذاشت و باید
بگوییم فحشنامه است. نمیشود اسمش را سایت گذاشت و باید بگوییم تهمتنامه و
شایعهنامه است.
در
وقت نوشتن هر مطلبی، ادب نوشتن باید مراعات شود. علاوه بر اینکه باید
محتوای نوشته مفید باشد، پرهیز از هرگونه اهانت، کنایه، طعنه، سرزنش و
کلمات رکیک در نوشتار لازم است. نویسنده باید مواظب باشد نوشتهاش آلودۀ به
غضب نباشد. حتی توصیه شده است که اگر کسی عصبانی است، دست از نوشتن مطالبی
که قرار است منتشر شود بردارد و پس از خاموشی آتش غضبت به نوشتن ادامه
دهد.
بحث ما راجع به نوشتن دروغ، شایعه یا تهمت نیست، که گناهش خیلی بزرگ است؛ بلکه بحث راجع به رعایت ادب در نوشتار است.
خلاصه
اینکه ادب نعمت بزرگی است و هرکه دارد باید شکر آن را بهجا آورد. اگر هم
کسی از این نعمت و فضیلت محروم است، باید برای تحصیل آن تلاش کند تا با کسب
فضیلت ادب، بتواند مراعات احترام دیگران را داشته باشد.
راهکار
مؤثر برای تحصیل فضیلت ادب، تمرین رفتار مؤدبانه است. اگر انسان سعی کند
هر سخنی را با زیباترین و محترمانهترین کلمات بیان کند و هر عملی را به
نیکوترین و مناسبترین شیوه بهجا آورد، بهتدریج مؤدب خواهد شد. در این
زمینه، رعایت حقّ مردم اهمیّت ویژه دارد، زیرا رفتار انسان را نیکو
میگرداند و راهی برای کسب ادب است.
همچنین اگر انسان در گفتار و رفتار خلاف ادب دیگران تفکّر کند و از آن عبرت بگیرد، میتواند مؤدب شود. در امیرالمؤمنین«سلاماللهعلیه» میفرمایند: «هرگاه اخلاق ناپسندی را در دیگران مشاهده کردید، از بروز رفتاری مشابه آن در خودتان بر حذر باشید!»[9]
سعدی
در حکایتی آورده است که: «لقمان را گفتند: ادب از که آموختی؟ گفت: از
بیادبان! هرچه از ایشان در نظرم ناپسند آمد، از فعل آن پرهیز کردم».
این بحث ناتمام است و به فضل الهی در جلسات بعدی با شرح سایر اقسام ادب، آن را ادامه خواهیم داد.
[1]. توبه، 105: «و بگو: عمل كنيد! خداوند و فرستادۀ او و مؤمنان، اعمال شما را مىبينند.»
.[3] نور، 30: «به مردان با ايمان بگو: ديده فرو نهند».
[4]. نور، 31: «و به زنان با ايمان بگو: ديدگان خود را [از هر نامحرمى] فرو بندند».
[5]. اسراء، 36: «و چيزى را كه بدان علم ندارى دنبال مكن، زيرا گوش و چشم و قلب، همه مورد پرسش واقع خواهند شد.»
.[8] فرقان، 63: «و بندگان خداى رحمان كسانىاند كه روى زمين به نرمى گام برمىدارند».
[9]. تصنيف غرر الحكم و درر الكلم، ص324.