بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
«ن وَ الْقَلَمِ وَ ما يَسْطُرُونَ»
اینک که در آستانۀ سالروز میلاد مسعود اسوۀ انسان و تجلّی ایمان، حضرت فاطمۀ زهرا«سلاماللهعلیها» از اصحاب قلم در حوزۀ علمیّۀ اصفهان تکریم و تقدیر میشود، باید از نقش آفرینان این همایش تشکر نمائیم.
نخست از پدید آورندگان آثار علمی و صاحبان قلم که با تلاش خود در عرصۀ تألیف و تحقیق، حرکت کاروان علم را رونق میبخشند و سپس از متصدّیان و دستاندرکاران برگزاری پنجمین جشنوارۀ علامۀ حلّی«قدّسسرّهالشّریف» و اوّلین همایش کتاب سال حوزه و آنگاه از همۀ شما شرکت کنندگان گرامی که با حضور خود، احترام به قلم و اصحاب قلم را تثبیت نمودهاید.
شایسته میدانم تا در این فرصت، پنج نکتۀ شایان توجه را متذکّر گردم:
1) کتاب، همچنان یکی از مظلومترین پدیدههای اطراف ماست و علیرغم نقش برجسته و سرنوشتساز کتاب در تحکیم و ارتقاء ابعاد فرهنگی انسان و جامعه، جایگاه این وسیلۀ آگاهی بخش، در منظومۀ زندگی ما آنچنان که باید باشد، نیست.
برای رفع این نقیصه، باید همگان به سهم خود کوشش کنیم تا بهتدریج غبار غربت از کتاب و کتابخوانی در جامعۀ ما زدوده شود. هم عالمان و محقّقان در تولید و تألیف کتابهای مفید و سازنده، بیشتر بکوشند و هم مجامع علمی و پژوهشیِ حوزوی و دانشگاهی در حمایت از مؤلفان و تکریم پدیدآورندگان آثار شایسته، اهتمام فزونتری بنمایند و هم دستگاههای ذیربط در دولت و نیز در بخشهای غیر دولتی، زمینهها را برای دستیابی اقشار گوناگون مردم به کتاب و تشویق آنان به کتاب خوانی بهطور گسترده فراهم آورند و بالأخره قشرهای مختلف هم، خصوصاً متعلّمان و تحصیلکردگان، مصاحبت و مؤانست خود را با کتاب، هرچه بیشتر و عمیقتر سازند.
رشد عقلی و معنوی و فرهنگی ما در گرو انس دائمی با کتاب است و بسیاری از آفتهای فکری، عقیدتی و اخلاقیِ رایج، ریشه در بیگانگی با کتاب و غیبت کتاب در صحنۀ زندگی ما دارد.
2) مؤلفان و اصحاب قلم باید در قدم اوّل به مسئولیّت بزرگ خود در قبال خوانندگان و در برابر اجتماع توجه داشته باشند. حرمت قلم و التزام به اخلاقِ تألیف و نگارش در هر حوزۀ علمی و اندیشهای، باید اوّلین دغدغۀ یک مؤلف بهشمار آید؛ چراکه تضمین کنندۀ مفید بودن یک اثر همین التزام و توجه جدی به مسئولیّتهای مؤلّف در قبال خوانندگان است. وقت و فکر خوانندگان، سرمایههای بزرگی است که مؤلّفان باید آن را به بهترین نحو در تصرّف فرهنگیِ خود در آورند و آن را به هدر ندهند.
3) سطحیاندیشی، آفت بزرگ ساحت تألیف است. سطحیاندیشی بدین معناست که مؤلّف، یا بهعنوان وفاداری به اصول، در ورطۀ جمود و تحجّر گرفتار شود و یا بهنام اصلاحگری و نوسازی در باتلاق التقاط و انحراف بیفتد.
هنر یک مؤلّف محقّق، حفظ اعتدال واقعی در این عرصه و پافشاری بر اصول در عینِ روشنبینی و گرهگشایی از مسائل نوپدید و مشکلات جدید است و اساساً تولید علم و اندیشه از همین مسیر امکانپذیر است. در علوم دینی و معارف حوزوی نیز، مفهوم درست اجتهاد که ریشه در بیانات عترت طاهره«علیهمالسّلام» نظیر «عَلَيْنَا إِلْقَاءُ الْأُصُولِ وَ عَلَيْكُمُ التَّفْرِيعُ» دارد، ناظر به همین معناست.
4) توجه به اولویتهای مختلف نظری و کاربردی و پرهیز از دوباره کاریهای بیفایده یا پرداختن به مسائل غیر ضروری که در لسان روایات، از آن به «علم غیر نافع» تعبیر شده است، یکی دیگر از بایدهای پیش روی مؤلّفان و محقّقان است.
در این زمینه، دستگاههای پژوهشی نیز باید به کمک پدیدآورندگان آثار آمده و آنان را از ضرورتها و اولویتهای مورد نیاز جامعه در بخشهای مختلف علمی یا عمومی، آگاه سازند.
5) نقد سازنده و خیرخواهانه که همراه با رعایت اخلاقِ نقد باشد، وسیلۀ مهمّی برای رشد فکری مؤلّفان و محقّقان است و از این جهت آنان باید با سعۀ صدر از نقد سازنده استقبال کنند و آن را به سود خویش و به نفع فضای علمی و اندیشهای بشمارند.
امید است با تلاش و اهتمام فزونتر اصحاب قلم، فضای فکری و فرهنگی در کشور ما بهویژه در حوزههای علمیّه و دانشگاهها، از رشد و ارتقاء و تعمیق هرچه بیشتر برخوردار شود. انشاءالله
بار دیگر از همۀ شما عزیزان تقدیر و تشکر میکنم و توفیقات همگان را از خداوند سبحان مسألت مینمایم.
والسّلام علیکم و رحمةالله و برکاته
حسین المظاهری
19/جمادیالثانی/1436
20/فروردین/1394