عنوان: احکام قصاص و ديات
شرح:

مسأله: اگر کسی دیگری را عمداً بکشد، ورثۀ مقتول می‌توانند به عنوان قصاص او را بکشند و می‌توانند دیه بگیرند و نیز می‌توانند عفو کنند. ولی اگر قتل، عمدی نباشد، حتماً باید دیه بگیرند یا عفو کنند.

مسأله: اگر مردی زنی را بکشد، مى‌‏توانند او را بكشند. ولى چون ديۀ زن نصف ديۀ مرد است، بايد براى كشتن مرد، نصف ديۀ او را بدهند. و اگر زنی مردی را بکشد نیز مى‏‌توانند او را بكشند، ولى بايد به كشتن او اكتفا كنند و حقّ مطالبۀ نصف ديه را ندارند. 

مسأله: اجرای قصاص و گرفتن دیّات نظیر حدود است و مختص به حاکم اسلامی است و دیگران، حتی ورثه نیز نمی‌توانند قصاص کنند. ولی در مورد دیه می‌توانند همدیگر را راضی کنند.

مسأله:دیۀ مرد مسلمان هزار مثقال شرعی طلا است و دیۀ زن، نصف مرد است.

مسأله: اگر کسی دیگری را به صورت غيرعمد بکشد، علاوه بر دیه باید شصت روز روزه بگیرد و اگر نمی‌تواند، باید شصت فقیر را اطعام کند، مگر اینکه هر دو را نتواند. و در قتل عمد، اگر قصاص نشود و دیه بدهد، باید شصت روز روزه بگیرد و شصت نفر را اطعام کند، مگر اینکه هیچ کدام را نتواند.

مسأله: اگر کسی یکی از اعضای بدن دیگری را قطع کند، آن شخص می‌تواند با اجازۀ حاکم شرع، قصاص کند. ولی اگر جراحتی وارد کند، باید دیه بپردازد و دیۀ آن را کارشناس، با اذن حاکم شرع تعیین می‌کند.

مسأله: دیۀ اعضایی از بدن که جفت ندارد، نظیر زبان و آلت مردانگی، دیۀ قتل است. و دیۀ اعضایی که جفت دارد، نظیر دست و پا و چشم، اگر هر دو بریده شود یا از بین برود، دیۀ قتل و در مورد یکی از آنها، نصف دیۀ قتل است. ولی در صورت قصاص، هیچکدام دیه ندارد. 

مسأله: سقط جنين از گناهان بزرگ است و علاوه بر آن، دیه دارد. و دیۀ آن در چهل روز اوّل بیست مثقال شرعی طلا و در چهل روز دوّم، چهل مثقال شرعی طلا و در چهل روز سوّم، شصت مثقال شرعی طلا و در چهل روز چهارم، هشتاد مثقال شرعی طلا و در چهل روز پنجم، صد مثقال شرعی طلا است. و اگر روح در آن دمیده شد، برای پسر، هزار مثقال و برای دختر، پانصد مثقال شرعی طلا است. و این حرمت و دیه، اگر دکتر و زن و شوهر، در سقط دخالت داشته‌اند یا اجازه داده‌اند، به هر سه مربوط می‌شود.

مسأله: اگر کسی بکارت دختری را از بین ببرد، دیۀ او مهرالمثل است و اگر به عنف باشد، علاوه بر دیۀ مهرالمثل، می‌توان او را کشت.

مسأله: اگر کسی سر میّت را ببرد، صد مثقال شرعی طلا باید بدهد و اگر دست یا پا و مانند اینها را قطع کند، تعیین دیه با حاکم است و این دیه به وارث نمی‌رسد و باید صرف خیرات برای میّت شود.

مسأله: اگر کسی برای دفاع از جان یا ناموس، بلکه مال خود، دیگری را بکشد یا جراحتی وارد کند، دیه ندارد. ولی باید برای حاکم ثابت شود که این قتل یا جراحت برای دفاع بوده است.

مسأله: قتل و جنایت به چهار راه اثبات می‌شود:

1-  اقرار قاتل یا جانی

2- شهادت دو عادل

3-  قسامه؛ و آن این است که مدّعی قتل، دو شاهد عادل برای شهادت ندارد، ولی آثار قتل موجود است. در این صورت مدّعی پنجاه قسم می‌خورد و قتل ثابت می‌شود.

4- اگر مدّعى بيّنه نداشته باشد و منکر برای برائت خود قسم نخورد، با قسم مدّعی، قتل يا جنايت ثابت مى‏‌گردد.