بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحيم
اکنون که با عنايت خداوند سبحان، اين همايش به منظور بحث دربارۀ يکي از مهمترين موضوعات مورد نياز جامعۀ ما يعني مسأله «فرهنگ و سبک زندگي» تشکيل ميگردد، ضمن تشکّر از اهتمام شما عزيزان براي برگزاري اين نشست و تأکيد بر استمرار اينگونه مباحث، نکاتي چند را به اختصار، متذکّر ميشوم:
1) قرآن کريم،اساس دعوت خدا و رسول را، زندگي و حيات حقيقي قرار داده و تصريح ميفرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اسْتَجيبُوا لِلَّهِ وَ لِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْييكُمْ» و در اين مسير، پيامبراکرم «صلياللهعليهوآلهوسلّم» را به عنوان اسوه و قُدوه معرفي مينمايد: «لَقَدْ كانَ لَكُمْ في رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ كانَ يَرْجُوا اللَّهَ وَ الْيَوْمَ الْآخِرَ وَ ذَكَرَ اللَّهَ كَثيراً». بر پايۀ اين آيۀ مبارکه، کساني ميتوانند در فرهنگ و شيوۀ زندگي خود، به رسول گرامي اقتدا نمايند که از سه ويژگيِ «ايمان به خدا، اعتقاد به روز جزا و تداوم بر ذکر و ياد خدا» برخوردار باشند. در حقيقت، ايمان به مبدأ و معاد، انگيزۀ اين حرکت و يادِ مداوم خداوند، ضامن استمرار اين حرکت است، زيرا کسي که چنين نباشد، قادر به قدم گذاردن در جاي پای پيامبراکرم نيست.
بنابراين دستيابي به حيات حقيقي که متنِ دعوت خدا و رسول است، نيازمند الگويي کارآمد و روشن کنندۀ همۀ ابعاد زندگي است، که اين اسوه و الگوي روشن نيز براي جويندگان آن معلوم گرديده است. اقتداء به سيره و سنّت رسول الهي، تضمين کنندۀ نيل ما به حيات طيبۀ قرآنی است که ثمرۀ شيرينِ آن، تحقّق جامعهاي قرين با آرامش، امنيّت، اميد، محبّت، دوستي، رفاه و ساير مفاهيم سازندۀ انساني خواهد بود.
2) در مسألۀ سبک و روش زندگي، جایگاه اخلاق، برترین و مهمترین جایگاه است. در سبک و روش زندگی، بايد فضايي ايجاد شود که فرصت براي تمرين اخلاق و تجلّي آن در همۀ ابعاد زندگي وجود داشته باشد. امروز، بيشک همنگونه که گسترش ماشيني شدن جامعه، با همۀ محاسني که براي بشريّت به دنبال داشته، امّا عملاً فرصت را براي اخلاق و عواطف انساني کاهش داده است، به همان ميزان، گسترشِ تأکيد بر پارهاي از جنبههاي اجتماعي، به صورت يکطرفه و افراطي، نيز جا را بر اخلاق تنگ کرده است. به عنوان مثال فضاي سنگين سياستِ تُهي شده از اخلاق ادب و متانت، همچنين تلاشِ روزافزون و مِهار ناشده براي دستيابي به منافع مادّي بدون توجّه به اخلاقِ اقتصاد و ثروت و نظاير اينگونه معضلات جدّي اجتماعي، بايد همۀ ما را به اشکالات و آسيبهاي مهمّي که با آن مواجه هستيم، متفطّن و هوشيار سازد.
متأسّفانه ما پس از انقلاب بزرگ اسلامي، آنچنانکه توقّع و انتظار بود، در زمينۀ اخلاق و مسائل وابستۀ به آن همانند سبک و فرهنگ زندگي، پيشرفتِ چشمگيري نکردهايم و در اين زمينه، عقبماندگيهاي فراواني داريم. سؤالات مهمّي که در سخنان مقام معظّم رهبري دربارۀ سبک زندگي آمده است، حقيقتاً شايستۀ تأمّل و بررسي است: «چرا فرهنگ کار جمعي در جامعۀ ما ضعيف است؟ چرا طلاق افزايش يافته است؟ چرا روي آوردن جوانان به موادّ مخدّر افزايش يافته است؟ چرا در روابط همسايگي، رعايتهاي لازم را نميکنيم؟ چرا صلۀ رحم در بين ما ضعيف است؟ چرا در زمينۀ فرهنگ رانندگي، منضبط نيستيم؟ الگوي تفريح سالم چيست؟ نوع معماري در جامعۀ ما چگونه است؟ طرّاحي لباس در بين ما چقدر صحيح است؟ آيا ما در معاشرتهاي روزانه به طور کامل راست ميگوييم؟ در بين ما دورغ چقدر رواج دارد؟ چرا پشت سر يکديگر حرف ميزنيم؟ علّت کارگريزي چيست؟ علّت پرخاشگري و بيصبري در ميان ما چيست؟ حقوق افراد را چقدر مراعات ميکنيم؟ در رسانهها حقوق افراد چقدر مراعات ميشود؟ چقدر به قانون احترام ميکنيم؟ وجدان کاري در جامعۀ ما، چقدر وجود دارد؟ انضباط اجتماعي در جامعۀ ما چقدر وجود دارد؟ محکمکاري در توليد چقدر وجود دارد؟ چرا حرفهاي خوب، نظرهاي خوب و ايدههاي خوب، در حدّ رؤيا و حرف باقي ميماند؟ چرا ساعات مفيد کار در دستگاههاي اداري ما کم است؟ چرا در بين بسياري از مردم ما مصرفگرايي رواج دارد؟ چه کنيم که ريشۀ ربا در جامعه قطع شود؟»
اي کاش فضاي خستهکنندۀ سياسي کشور، جاي خود را به بررسي اين سؤالات وآسيبهاي مهم ميداد و اين سخنان با اهميّت در هياهوي سياست، گُم نميشد.
3) اينک چه بايد کرد؟ و براي درمان اين معظلات بزرگ از کجا و چگونه بايد آغاز نمود؟
به نظر ميرسد سه کار اساسي در اين زمينه لازم است: اوّلاً در عرصۀ عملي، هرکسي به سهم خويش، تمرينِ اخلاقي بودن و اخلاقي زيستن را آغاز کند و بياعتنا به ساختارهاي هنجارشکني که در جامعه، گسترش يافته است، از خود آغاز نمايد: «يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا عَلَيْكُمْ أَنْفُسَكُمْ لا يَضُرُّكُمْ مَنْ ضَلَّ إِذَا اهْتَدَيْتُمْ إِلَى اللَّهِ مَرْجِعُكُمْ جَميعاً فَيُنَبِّئُكُمْ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
ثانياً در عرصۀ علمي، بايد تلاش جدّي براي تبيين هرچه بيشتر فرهنگ زندگي براساس تعاليم حياتبخش و انسانساز قرآن و عترت انجام شود و با زبانِ برهان و فطرت، نظامي اخلاقي و انساني براي عمل، طرّاحي گردد. در اين زمينه وظيفۀ حوزههاي علميّه و دانشگاهها، سنگين و خطير است.
ثالثاً در عرصۀ حکومت، سياستمداران و برنامهريزان و مجريان بايد به گونهاي برنامهها و سياستهاي اجرايي را تنظيم و ساماندهي کنند که به تحکيم و گسترش اخلاق و معنويّت بيانجامد و از اينرو بايد برنامهها و اقداماتي که فضاي بياخلاقي و بداخلاقي و دوري از خردورزي و عقلانيّت و اخلاق و معنويّت را مي گستراند، به شدّن جلوگيري کنند و بدانند که اساس و پايۀ حکومت ديني و اسلامي بر توسعۀ قلمرو اخلاق و اخلاقيّات است، چنانکه پيامبر مکرّم نيز تصريح فرمودند که من اساساً و پيش از هر چيز براي تحکيم و تتميم مکارم اخلاقي، مبعوث شدهام: «بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ». اميد است اين همايش بتواند در مسير تبيين شاخصهاي سبک و فرهنگ زندگي براساس رهنمودهاي قرآن و سنّت، قدمي مثبت به جلو بردارد. توفيق همۀ شما را از خداوند تعالي خواستارم.
والسّلامعليکم و رحمةالله و برکاته
حسين المظاهري
3 / ارديبهشت / 1392