شرح فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی
بیوفائی یا ناسپاسی، ملكهای است كه مانع تشکّر و شكرگزاری آدمی در برابر نعمتها و عطایا میشود یا دستكم مانع از آن میشود كه نعمت را در نظر آورده، به اهمیت آن پی ببرد. به این رذیلت، کفران نعمت نیز گفته میشود.
قرآنکریم میفرماید:
>وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ كَفَّارٌ[1]<
بیوفایی، اقسامی دارد؛ برخی از آن اقسام عبارتند از:
قسم اوّل آن بیوفایی نسبت به حضرت حق و نعمتهای بیکران اوست که در قرآنکریم فراوان مذمّت شده است. قسم دوّم، بیوفایی نسبت به پیامبران الهی( و رسالت ایشان، بهخصوص نسبت به پیامبر ختمی مرتبت حضرت محمّد مصطفی$ است، که از زشتترین اقسام بیوفایی بهشمار میرود. قسم سوّم، بیوفایی نسبت به قرآنکریم و عترت طاهرین( میباشد که بسیاری از بندگان را به خود دچار ساخته و تنها اندکی از آدمیان، خود را از این قسم بیوفایی پیراستهاند. قسم چهارم، بیوفایی انسان نسبت به همسر و فرزندان و پدر و مادر و خویشان و نزدیکان است و قسم پنجم، بیوفایی نسبت به عموم مردم و بهویژه افرادی است که خدماتی ماندگار برای افراد و اجتماع داشتهاند؛ علمای ربانی، شهیدان، دانشمندان و اساتید، در این شمارند.
قرآنکریم در آیاتی، افراد ناسپاس را مورد خطاب شدید قرار داده، وعدۀ ابتلا به سختی و تنگی معیشت در دنیا و عذاب در آخرت به آنها داده است. از جمله میفرماید:
>وَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اللَّهِ فَأَذاقَهَا اللَّهُ لِباسَ الْجُوعِ وَ الْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ<[2]
این رذیلۀ ناشایست، مراتبی نیز دارد؛ افراد ناسپاس و بیوفا، در مرتبۀ اوّل، اصلاً نعمتی نمیبینند؛ مرتبه دوّم آن است که متوجّه نعمت میشوند، امّا به شكرگزاری آن نمیپردازند؛ در مرتبه سوّم، نعمت را انكار و آن را تكذیب کرده، در بین مردم نعمت را نقمت نشان میدهند؛ مرتبۀ چهارم، مرتبۀ فراموشی نعمت است که خود آن افراد نیز نعمت را نقمت میبینند و خویشتن را در محاصرۀ سختیها و مشكلات مییابند و به آن حق ناشناسی نیز گفته میشود. در مرتبۀ پنچم، با صاحب نعمت دشمنی میورزند و به عهدشکنی روی میآورند.
بیوفایی نسبت به حق تعالی، به اعتبار مرتبۀ افراد، خود مراتبی جداگانه دارد که مربوط به عوام، خواص و اخصّالخواص میشود. ناسپاسی عوام، از یاد بردن نعمتها و مخالفت با خداوند متعال در اوامر و نواهی اوست. ارتکاب معصیت، مصداق بارز بیوفایی و کفران نعمت عموم مردم است. ناسپاسی خواص، ترك آداب ویژه در محضر الهی و رعایت نكردن ادب حضور و کوتاهی در مداومت بر انجام مستحبات است. امّا اخصّالخواص که معصومین( میباشند، یك لحظه توجّه به غیر ساحت ربوبی را ناسپاسی در محضر ذات باری تعالی میدانند. بیوفایی اخصّالخواص، بحث جداگانهای میطلبد و آنچه در این نوشتار آمده، ارتباطی با این قسم از بیوفایی ندارد.
از مفاسد و عواقب بیوفایی، همین بس که قرآنکریم افراد مبتلا به آن را پیمان شکن، غدّار، ظالم و ناسپاس خوانده و وعدۀ سختی در زندگی دنیا و عذاب اخروی به آنها داده است.
راهکار مبارزه با این صفت رذیله، مبارزۀ منفی و تمرین برای شکرگزاری از خداوند و تشکر زبانی و عملی از بندگان اوست. یادآوری مکرّر نعمتها و خوشبین شدن به افراد و حوادث زندگی و نیز اهمیت به خوبیها و نیکیها و ندیدن بدیها، در این زمینه تأثیر بهسزا دارد.
. النحل، 112: «و خدا شهری را مثل زده است كه امن و امان بود [و] روزیش از هر سو فراوان میرسید، پس [ساكنانش] نعمتهای خدا را ناسپاسی كردند، و خدا هم به سزای آنچه انجام میدادند، طعم گرسنگی و هراس را به [مردم] آن چشانید.»