عنوان: رذیلت بیست و پنجم: ریاست‌‏دوستی
شرح:

 شرح فضیلت‌ها و رذیلت‌های اخلاقی

رذیلت بیست و پنجم: ریاست‏دوستی

حبّ ریاست، به معنای پیوند نفس به ریاست و تمایل آن در کسب جاه و مقام است. این صفت رذیله یکی از شعبه‌های دنیادوستی است، امّا به جهت اهمیّت فراوان و تأثیرات مخرّبی که دارد، به‌عنوان یک رذیلت مستقل مطرح می‌گردد.

ملکۀ ناپسند جاه‌طلبی یا ریاست‌دوستی، بسیاری از مردم را گرفتار خود ساخته و به درّۀ تباهی و شقاوت پرتاب کرده است. طبق گواهی تاریخ، افراد جاه‌طلب، نه تنها خود، که گروهی از مردم را نیز به هلاکت کشانده‌اند. سردمداران ادیان باطل و مذاهب دروغین و خودساخته، در شمار این دسته‌اند. آنان در اثر رسوخ این صفت رذیله در دلشان و در جهن تأمین خواسته‌های این رذیلت اخلاقی، دست به تأسیس فرقه‌ها و نحله‌های باطل و انحرافی می‌زنند و با معرفی خود به‌عنوان رئیس فرقه، پس از استقبال افراد جاهل، گاه ادّعای نبوّت یا خدایی نیز می‌کنند و در پی این ادّعاها، هزاران، بلکه میلیون‌ها نفر را به وادی سقوط و شقاوت می‌کشانند.

نگاهی به تاریخ بعثت انبیاء(، به ویژه تاریخ صدر اسلام، حاکی از آن است که تمامی مصائب اولیۀ پیامبران الهی، به طغیان صفت رذیله در افرادی برمی‌گردد که با ظهور دین جدید، ریاست خود را در معرض نابودی می‌دیدند.

قرآن‌کریم می‌فرماید:

>وَ ما أَرْسَلْنا في‏ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ<[1]

این صفت ناشایست مراتبی دارد؛ مرتبۀ ضعیف آن حبّ ریاست بر خانواده و تمایل زن یا مرد به حکومت بر همسر و فرزندان است. در مراتب بعدی، گاه مشاهده می‌شود، افرادی برای آنکه خود را مطرح كرده، بر دیگران تحكّم كنند، از انجام افعال مستحب و اعمال خیر و عام المنفعه، سوء استفاده می‌نمایند؛ برخی از کسانی که مجالسِ مذهبی برگزار می‌کنند یا اقدام به تأسیس مؤسّسات خیریه و نظایر آن می‌نمایند، از این قبیل‌اند. مراتب بعدی به همین ترتیب توسعه می‌یابد تا در مرتبۀ شدید آن، به ادّعای خدایی و ربوبیّت منجر می‌گردد. در این مرتبه، انسان خود را در جایگاه خداوند می‌پندارد و دوست دارد بر زمین و زمان و کلّیۀ مخلوقات جهان، حکومت و ریاست کند و همه تحت فرمان و تابع او باشند.

ریاست‌دوستی، مفاسد زیان‌باری دارد که هر یک به تنهایی سبب هلاک انسان و موجب زوال انسانیّت و شخصیّت اوست. از جملۀ آن مفاسد، مبادرت به ظلم به دیگران، حتّی نزدیکان و اطرافیان، گرفتارشدن در دام ریا، نفاق و تظاهر و ظاهرسازی و نیز دچارشدن به گناهانی نظیر دروغ، غیبت، تهمت، سخن چینی و شایعه‌پراکنی است که همۀ این گناهان برای نیل به ریاست رخ می‌دهد. شاید بتوان گفت: ریاست دوستی، ریا و نفاق، ملازم همدیگرند و از هم جدا نخواهند شد.

نکته‌ای که در این مبحث شایان توجه است، اینکه بدون تردید، دل سپردن به ریاست، در پی آن بودن و خود را به آن مشغول ساختن و دوست داشتن ریاست، قبیح و مذموم و غیرمطلوب است، امّا خودِ ریاست چنین نیست. چنان‌که طبق برخی آیات و روایات، پذیرش مسئولیّت و حکم‌رانی، با تحقّق شرایط آن، در شمار امور پسندیده است. از این‌رو، پیامبران و اوصیاء آنان(، هیچ‌گاه در پذیرش ریاست و حکومت کوتاهی نکرده‌اند و آن را وسیله‌ای برای ابلاغ رسالت، ادای وظیفه و احقاق حقوق مردم قرار داده‌اند.

نکتۀ مهم دیگر و قابل توجه در این مبحث، آن است که زمینه‌سازی و کمک برای رسیدن دیگران به ریاستِ باطل و ماندن آنان در جایگاه ناحق نیز بسیار مذموم است و به شدّت از آن نهی شده است. اگر مدعیان دروغینی که مروّج عرفان‌های کاذبند یا به دروغ ادعای ارتباط با امام زمان و تشرّف به محضر ایشان را دارند، افراد ساده لوحی را نمی‌یافتند که از آنان استقبال کنند و بدون چون و چرا به دستوراتشان عمل نمایند، قدرت و زمینۀ فریب جوانان برای آن‌ها حاصل نمی‌شد و دست از ترویج عقاید انحرافی برمی‌داشتند.

امام صادق% به ابوحمزۀ ثمالی فرمودند: بر حذر باش از ریاست و بر حذر باش از اینکه پشت سر دیگران به حرکت درآیی! سپس فرمودند: بر حذر باش از آنکه کسی را بدون دلیل برگزینی و پس از آن هرچه او گفت، تصدیق نمایی:

«إِياكَ أَنْ تَنْصِبَ رَجُلًا دُونَ‏ الْحُجَّةِ فَتُصَدِّقَهُ فِي كُلِّ مَا قَالَ»[2]

در روایت دیگری، آمده است که روزی یکی از کاتبان دستگاه بنی‌امیه برای توبه و تطهیر مالی که از این راه گرد آورده بود، به محضر امام صادق% رسید. آن حضرت به وی فرمودند: اگر بنی‏امیه كسی را نمی‏یافتند تا برای آن‌ها بنویسد و مالیات بگیرد و از آن‌ها دفاع كند و در جماعتشان حاضر شود، هرگز حقّ ما را سلب نمی‏كردند و اگر مردم، آن‌ها را ترك می‏كردند، آنان جز آنچه كه در دست داشتند، چیزی نمی‏یافتند و قدرت حكومت نداشتند. سپس فرمودند: آنچه از دستگاه آنان به دست آورده‏ای، رها كن، به هر یك از صاحبان اموال غصب شده كه آن‌ها را می‏شناسی، مالشان را بازگردان و اگر نمی‏شناسی، از جانب آن‌ها صدقه بده و من در پیشگاه خدای عزوجل، بهشت را برایت تضمین می‏كنم. او هم چنین کرد و عاقبت به‌خیر شد.[3]

راهکار اساسی رفع صفت شوم ریاست دوستی، مبارزۀ منفی و عمل بر خلاف خواست این رذیلت اخلاقی از یک سو، و مداومت بر عبادت و مجاهدت‌های نفسانی از سوی دیگر است. عمل به راهکارهایی که برای مقابله با رذیلت دنیادوستی بیان گردید نیز در این زمینه تأثیر دارد.



[1]. سبأ، 34: «و [ما] در هیچ شهری هشداردهنده‏ای نفرستادیم جز آنكه خوشگذرانان آنها گفتند: «ما به آنچه شما بدان فرستاده شده‏اید كافریم.»

[2]. الكافی، ج 2، ص 298.

[3]. الكافی ج ‏5، ص 106.