عنوان: استبراء برای زنان
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

مشهور در میان اصحاب این است که استبراء برای زن نیست نه استبراء به واسطه بول بعد از جنابت و

نه استبراری ازبول بعد از بول کردن.

معمولاً تمسک شده است به این که روایاتی که مربوط به استبراء است همه  مربوط  به مردهاست، برای زن‌ها روایت نداریم بنابراین نمی‌دانیم آیا برای آنها واجب است یا نه؟ واجب نیست.

این فرمایش صاحب جواهر که دیگران هم از صاحب جواهر گرفته‌اند یک اشکالهایی دارد و آن این است که قاعده اشتراک در تکلیف می‌گوید که برای همه استبراء هست لذا صاحب جواهر از یک بزرگی نقل می‌کند خودشان هم می‌پسندند و مرحوم صاحب عروه هم در عروه آورده‌اند و گفته‌اند که استبرایش این جوری است که ان تصبر قلیلا ثم تنحنح ثم عصر فرجها عرضاً گفته که بعد از بول یک مقداری صبر می‌کند بقایای بول بیرون بیایدسپس سرفه می‌کند تنحنح می‌کند و پس از آن هم عورت خودش را فشار می‌دهد، عرضی فشار می‌دهد برای این‌که اگر باقی مانده‌ای از بول در آن هست آن باقی مانده بیرون بیاید، مرحوم صاحب جواهر می‌گویند حرف خوبی است و دیگران هم می‌گویند حرف خوبی است، ندیدم کسی رد بکند، مرحوم صاحب عروه در عروه همین را ذکر می‌کند اما به صورت فالاولی، بنابراین آن آلت رجولیت ندارد می‌گویند که آن بزرگ فرموده که فشار بدهد عورتش را فشار بدهد، آن تنحنح هم که مرحوم سید در عروه ندارد اما من یادم نمی‌رود بچه که بودم می‌رفتم مثلاً برای تجدید وضو این بازاری‌ها که می‌آمدند برای بول کردن بعد از بول یک سرفه‌هایی می‌کردند و این سرفه‌ها توی هم می‌پیچید، تنحنح، و این را دستور داده بودند علما این‌که قبل از آن‌که استبراء بکنید تنحنح بکنید، حالا آن تنحنح که به مردها گفته بودند این بزرگ راجع به زن گفته خب حالا این استبرایش، به عبارت دیگر این دو سه روزه استفاده کردیم استبراء چه از بول چه از منی برای خاطر این است که اگر ذراتی از بول ذراتی از منی هست این بیرون بیاید و اگر ذراتی از بول در زن باشد به واسطه این چیزی که این بزرگ فرموده صاحب جواهر هم قبول کرده این بیرون می‌آید لذا این قاعده اشتراک در تکلیف که ما داریم در همه جا خب این جا هم باید بگوییم و این که بگوییم استبراء برای زن نیست برای این‌که در روایات راجع به استبراء داریم الرجل اذا بال یا الرجل اذا اجنب خب این مثل این است که بگوید الرجل اذا شک بین الثلاث و الاربع فلیبن علی الاربع شما می‌گویید که المرأه ایضا کذلک لذا این لفظ رجل، قاعده اشتراک در تکلیف یعنی یک قاعده‌ای ما داریم که هرکجا بگوید یا ایها الرجل حتی این رجل می‌گوییم این از باب عنوان مشیر است یعنی یا ایها الذین آمنوا یا این‌که بالاتر یا ایها الناس اگر کسی بگوید که کفار این‌ها هم مکلف به فروعند لذا یا ایها الذین آمنوا هم برمی‌گردد به یا ایها الناس، لذا قاعده اشتراک در تکلیف به ما می‌گوید که زن مثل مرد، مرد مثل زن در همه احکام الا ما اخرجه الدلیل و این جا دلیل نداریم برای این‌که این استبراء مختص به مرد باشد لذا این که نمی‌شود و حالا این بزرگ که گفته است یک قدری صبر بکند و بعد ازصبر تنحنح بکند بعد ازآن عورت خود را فشار بدهد ای کاش عمل کرده بود به روایت عبدالملک و روایت عبدالملک می‌گفت که آن سه مسح اول، خب سه مسح اول را که این می‌تواند بکند آن سه مسح اول را می‌کند، برای این‌که آلت رجولیت ندارد که 6 مسح را بکند همین که این بزرگ گفته عورت خود را فشار می‌دهد عرضاً نه طولاً خب می‌شود استبراء و این آقا که این را گفته دلیل برایش ندارد باید برگردد به همین مطلب که آقا یک قاعده کلی به تو بگویم و آن این است که اگر بخواهی اطمینان پیدا کنی که ذرات بول در مجری نیست باید با مسح درست بکنی، کیفیت مسح چیست؟ به قول مرحوم سید در عروه کیفیاتی دارد به هر جوری که حالا سید می‌گفت طول المده، با تحرک، با آن سه تا مسح اول، با این جوری که این آقا صاحب جواهر از او نقل می‌کند نمی‌دانیم کیست، شاید که صاحب جواهر به او اهمیت می‌دهد مرحوم کاشف الغطاء استادشان باشد ما این را می‌خواهیم و این اگر احتمال بدهد که در مجری بول هست باید این احتمال را رفع بکند و رفع احتمال در مردها به 9 مسح در زنها به این که این آقا فرموده ما به آن روایت عبدالملک بگوییم که با آن سه تا مسح اول، آن سه تا مسح اول را که می‌تواند بکند لذا این قاعده اشتراک در تکلیف نمی‌گذارد ما این دلیل را بپذیریم که ما بگوییم استبراء مختص به مرد است نه زن و عجب هم هست مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه به استبراء که می‌رسند می‌فرمایند والا ولی برای این‌که واجب نیست استبراء، اولی مستحب هم نمی‌تواند باشد برای این‌که یک امر تکوینی است یک امر ارشادی است لذا می‌فرمایند و الاولی مرد استبراء بکند آن وقت بعد می‌فرمایند برای زن استبراء نیست بعد می‌فرمایند و الاولی این‌که زن هم استبراء بکند و این را نمی‌دانیم یعنی چه؟ اگر اولی است خب برای همه اولی است و اما اول بگوییم که لیس للمرأه استبراء اما اولی این است که این حرف این را عمل بکند یعنی استبراء کند لذا اگر اولی هر دو اولی و هر دو هم اولی است کسی نگفته واجب است و حتی استحبابش هم با این اولی استحبابش را هم نمی‌شود درست کرد حالا بفرمایید که استحباب خب برای هر دو است و مرحوم سید اول می‌فرمایند و الاولی للمرد سپس می‌گویند لیس للمرأه استبراء سپس می‌فرماید و الاولی این استبراء بکند این جور که این بزرگ فرموده.

یک حرف دیگر هم هست در مسئله این‌که با برائت بخواهیم کار بکنیم خب واجب که نیست ما برائت جاری کنیم.

در مستحبات که برائت نمی‌شود جاری کرد، در مستحبات همین جور که قدماء فرموده‌اند و متأخرین فرموده‌اند تعدد مطلوب است نه این‌که شک داریم آیا مستحب است یا نه؟ بگوییم مستحب نیست برائت مختص به واجبات است مختص به محرمات است نمی‌دانیم ذمه ما تکلیف دارد؟ ندارد؟ مشغول شده؟ نشده؟ رفع مالا یعلمون می‌گوید نداریم، و اما راجع به این جا شک بکنیم زن استبراء دارد یا نه؟ بگوییم که اصل این است که ندارد اصل چیست؟ برائت، در باره زن‌ها اصلاًبرائتی در کار نیست یعنی استبراء اصلاً در استبراء ما نمی‌توانیم برائت جاری کنیم.

یک روایتی هست این روایت را بخوانم ببینید از این روایت چه می‌توانیم استفاده بکنیم.

روایت 1 از باب13 از ابواب جنابت جلد اول وسائل صحیحه سلیمان بن خالد عن ابی عبدالله علیه السلام سئلته عن رجل اجنب فاغتسل قبل ان یبول فخرج منه شیئ قال یعید الغسل قال یعید الغسل قلت فالمرأه یخرج منها شیئ بعد الغسل قال لاتعید الغسل قلت فما الفرق بینهما؟ که مثل این‌که همین قاعده اشتراک در تکلیف را آورد گفت چه فرقی می‌کند بین زن و مرد که می‌فرمایید آن غسل بکند آن لازم نیست غسل بکند؟ قال لان ما یخرج من المرأه انما هو من ماء الرجل برای این‌که اگر غسل کردبعد چیزی از آن بیرون آمد این منی مرد است در رحمش باقی مانده و این از حبائل نیست، از مجرای بول بیرون نیامده از مجرای منی بیرون نیامده بلکه این منی مرد است در رحم او بنابراین دیگر غسل ندارد غسلش را کرده این محل بیرون آمدن منی نجس است می‌رود تطهیر می‌کند.

این روایت به ما چه می‌گوید که ما اصلاً می‌شود بگوییم سالبه به انتقاء موضوع است برای این‌که در بعضی از روایات هم دارد این‌که زن اصلاً منی از او بیرون نمی‌آید خیلی کم پیدا می‌شود لذا تمام ترشحاتش از بلل است و راجع به محل بول و راجع به بلل هم بگوییم دو مجری دارد آن محل بولش محل مجرای بلل نیست روایت داریم ان بلل‌هایی که می‌بینند همه این‌ها بلل است ولا یعید الغسل و حملش هم کرده‌اند بر همین‌که بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم این‌که زن محتلم نمی‌شود و هرچه ببیند بلل است نه منی و این چیزهایی که بیرون می‌آید آن وقت بعد بحثش را مفصل می‌کنیم، بعد می‌گویند خب روایاتی هست که برو غسل کن چیست؟ می‌فرمایند برای خاطر این‌که بهانه دستش ندهند لذا گفته‌اند که اگر بلل دید برود غسل کند یعنی حرف سیاسی حالا آن حرف‌ها برای بعد، الان نمی‌خواهیم در آن باره صحبت کنیم حالا  آن‌ که  الان این  روایت  دارد این است که می‌فرماید که اگر مرد جنب شد باید بول کند اما اگر زن جنب شد لازم نیست بول بکند که سؤال کرد فرقش چیست؟ امام علیه السلام جواب دادند فرقش این است که آن منی ندارد تا ما بگوییم ذرات منی با بول بیرون آمده، مرد چون مجرای بولش با مجرای منی یکی است وقتی که بول می‌کند ذرات منی بیرون می‌آید لذا آن می‌شود جنب، این نمی‌شود جنب، که بگوییم از روایت یک قاعده کلی استفاده می‌کنیم و آن این است که مرد و زن ندارد همین طور که دیروز می‌گفتم اگر احتمال بدهد ذرات منی یا ذرات بول در مجری هست این باید استبراء بکند مرد باشد یا زن باشد و اما اگر این احتمال را ندهد زن باشد یا مرد باشد استبراء لازم نیست، آن کیفیت استبراء چیست؟ باید باقی‌مانده را بیرون بیاورید حالا با سه تا مسح با 6 تا با 9 تا با  تا20 با هرچه، تا احتمال هست این ذرات منی یا ذرات بول باید بیرون بیاید وقتی احتمالش رفع شد دیگر لازم نیست بنابراین استبراء کفیات دارد برای زن کیفیات دارد یک کیفیتش را این مرد بزرگ فرموده یک کیفیتش آن چیزی که روایت عبدالملک می‌گفت و یک چیز دیگر برای مرد این‌که آن سه تای وسط باشد و بالاخره، یک چیز دیگر این‌که اصلاً استبراء نکند صبر بکند یک ساعت دو ساعت، یک چیز دیگر این‌که به  جای استبراء حرکت  بکند  راه  برود و امثال این‌ها، این خلاصه  حرف است.

حالا آن یک کمی صبر کردنش خیلی اهمیت ندارد  برای این‌که مرادش همین است که این دیگر بولش بند بیاید این توی روایت راجع به مرد هم دارد که یک مقدار صبر بکند که اشکال کرده‌اند که این دیگر یک مقدار صبر بکند چیست؟ مرحوم سید هم درعروه هم می‌گویند . اشکال شده این یک مقدار صبر بکنید چیست؟ معلوم است معنایش این است که یک مقدار صبر کند تا بول بند بیاید هرچه هست بیاید بیرون آن وقت اگر یک ذراتی باقی بماند با استبراء آن ذرات را بیرون بیاورد.

فتلخص مما ذکرناه این که گفته شده یک قاعده کلی برای مرد استبراء هست نه برای زن، می‌گوییم چرا؟ این‌که گفته شده دلیلش این است که روایات مربوط به مرد است می‌گوییم نه آن روایاتی که روایت عبدالملک بن عمرو و این‌ها مربوط به مرد نبود دیگر، آن سه تا مسح اول که مربوط به مرد نیست و این که گفته شده برائت باز هم برائت در ما نحن فیه نمی‌آید برای این‌که استبراء نه استحباب شرعی دارد نه وجوب شرعی بلکه این یک راهنمایی است برای این‌که ذرات منی بیرون بیاید ذرات بول بیرون بیاید لذا بول کردنش را بخواهیم بگوییم مستحب شرعی، نیست بخواهیم بگوییم واجب شرعی هم، نیست پس وقتی که مستحب شرعی نشد واجب شرعی نشد دیگر خود ما هستیم و به هر نحو که بتوانیم احتمال بودن بول در مجری را رفع بکنیم می‌کنیم حالا به قول مرحوم سید در عروه با این 9تا مسح خب معلوم است این اولی است و اما با 6 تا با سه تا با هرچه جای 9 مسح چیز دیگری هم بگیرد آن هم اشکال ندارد این دیگر فرقی بین زن و مرد نیست مگر این‌که زن بداند که توی مجرایش بول نیست که معولاً هم همین است یعنی وقتی زن بول بکند دیگر توی مجری چیزی باقی نمی‌ماند اما مرد چیزی باقی می‌ماند لذا آن استبراء لازم نیست بکند آن استبراء لازم است بکند لازم به این معنا نه این‌که واجب باشد به این معنا که اگر بعد بللی از او بیرون آمد بگوییم پاک است ولی آن که انسان احتمالش را خیلی قوی می‌دهد اصلاً مجرای بول زن با مجرای بلل زن این‌ها دو تا مجری است نه آن مخلوط به آن می‌شود نه آن مخلوط به آن لذا اگر هم باقی ماند، توی مجری بول باقی ماند وقتی بلل از آن بیرون بیاید اگر خودش را آب کشیده باشد بلل پاک است هیچ وقت نمی‌شود بلل مخلوط به بول باشد و بیرون بیاید تا بگوییم نجس است لذا اگر این اطمینان را خانم داشته باشد دیگر مثل آن جاست که قضیه سالبه به انتفاء موضوع بشود.

بنا شد جمع بین روایات بکنیم و همین‌طور که مرحوم سید جمع کردند، مرحوم صاحب جواهر جمع کردند جمع بین روایات کردند گفتند که آن سه تا مسح اول استبراست سه تا مسح دوم استبراست سه تا مسح سوم هم استبراست جمع بین روایات کردند اولی این است که 9 تا باشد آن که من عرض می‌کنم اصلاً مسئله سالبه به انتفاء موضوع می‌شود،

مسئله دوم فرموده‌اند که اگر شک در استبراء کرد یعنی بول کرد و آب ریخت پا شد رفت بعد شک کرد استبراء کرده یا نه؟

مرحوم سید می‌فرمایند که مطلقا باید بگوییم استبراء نکرده و اگر بلل مشتبهه‌ای از او بیرون بیاید باید بگوییم نجس است چرا؟ می‌گویند برای این‌که قاعده تجاوز و قاعده فراغ در این امور جاری نیست حتی اگر عادت این جور نباشد گاهی استبراء بکند گاهی نکند عادت دارد استبراء می‌کند حالا این دفعه شک کرد آیا عمل به آن عادتش کرده یا نه؟ مرحوم سید می‌گویند بازهم فایده‌ای نداردباید بگوییم استبرا نکرده و بلل مشتبهه از او بیرون بیاید نجس است، چرا؟ می‌گویند برای این‌که ادله قاعده فراغ و تجاوز و اصاله الصحه مختص به موارد شرعیه است نه موارد عادیه نمی‌دانیم  چرا؟ قاعده تجاوز، قاعده فراغ، قاعده اصاله الصحه این‌ها هر سه یک قواعد عقلائی است شارع مقدس هرسه را امضا کرده و خیلی بعید است انسان بگوید که شارع مقدس تأسیس دارد در قاعده اصاله الصحه در قاعده فراغ در قاعده تجاوز، یک قواعد عقلائی است شارع مقدس آن را امضا کرده با روایاتی، خب وقتی یک قواعد عقلائی باشد دیگر عقلاء فرق نمی‌گذارند بین احکام و موضوعات و موارد خاص، می‌گویند که اگر گذشتی از چیزی مثل این‌که کاری را داشت انجام می‌داد حالا از کار گذشت نمی‌داند این کار را صحیح انجام داده یا نه؟ بگوصحیح انجام داده، لذا اگر کاری هم انجام نداده‌ای و باید انجام داده باشی بگو انجام داده‌ام قاعده فراغ قاعده تجاوز این است گفت السلام علیکم ورحمه الله و برکاته نمی‌داند سه رکعت خواند یا چهار رکعت؟ بگو چهار رکعت، بگو سه رکعت یعنی چه؟ چرا؟ یا مثلاً گفت ولا الضالین شک کرد ایاک نعبد و ایاک نستعین را گفتم یا نه؟ بگو گفتم ما اختصاص بدهیم به نماز که بعضی از بزرگان هم اختصاص داده‌اند هیچ وجه ندارد، بله این هست که فرق بین عادت و غیر عادت ندارد یعنی عقلاء همچنین در شریعت مقدس اسلام فرق نگذاشته‌اند بین این که عادت داشته باشد یا نداشته باشد معمولاً مردم که نماز می‌خوانند عادت دارند همه آیات را بگویند حالا بعد شک بکند آیا گفتم یا نه؟ خب گفتم یا مثلاً عادت دارند بعد سوره بخوانند رفت به رکوع نمی‌داند سوره را خواند یا نه؟ بگو خواندم لذا عادت داشته باشد به خواندن عادت نداشته باشد به خواندن در نماز مسلم فقهاء فرموده‌اند و اشکال ندارد اما این‌که مرحوم سید می‌گویند و می‌خواهند قاعده فراغ و تجاوز و اصاله الصحه را مختص بکنند به موارد شرعیه ظاهراً معنا ندارد حتی این جمله‌ای که در روایات آمده کلما شککت فیه مما قد مضی فامضه کما هو چهار پنج تا روایت این جمله در آن آمده هرچه شک در آن کردید حالا بگوییم کلما شککت فی الصلوه فیه را بزنیم به صلاه مما قد مضی من الصلوه خب هیچ وجه ندارد مخصوصاً با عرضی که من می‌کنم که اصلاً قاعده فراغ و قاعده تجاوز و اصاله الصحه هر سه از عقلاء گرفته شده شارع مقدس بنای عقلاء را امضا کرده وقتی بنای عقلاء امضا باشد دیگر ما باید برویم در میان عقلاء ببینیم اصاله الصحه را کجا جاری می‌کند خب همین بعد از استبراء شک می‌کند آیا 9 مسح را کرد یا نه؟ درست کرد یا نه؟ خب اصاله الصحه به ما می‌گوید که بگودرست است یا کلما شککت فیه قدمضی بگو درست است اگر هم عادت داشت به این‌که استبراء بکند بعد شک کرد استبراء کرد یا نه؟ بگو استبراء کرده اگر هم نمی‌داند  استبراء کرد یا  نه؟ عادت  هم نداشت؟ بازهم کلما شکک فیه مما قد مضی فامضه کما هو.

سه وجه است یکی نمی‌داند استبرا  کرد یا  نه؟ که  عادت  هم  نداشت،

یکی عادت داشت حالا نمی‌داند استبراء کرد یا نه؟ یکی هم می‌داند استبراء کرد نمی‌داند صحیح استبرا کرد یا نه؟ هرسه قاعده تجاوز قاعده فراغ در آن سه، قاعده اصاله الصحه می‌گوید فامضه کما هوبنابراین این فرمایش مرحوم سید درست نیست اتفاقاً مرحوم سید از کسانی است که در نماز قاعده اصاله الصحه و قاعده فراغ و قاعده تجاوز را مختص به نماز نمی‌داند خلافاً لبعضی از بزرگان می‌گوید نه هرچه شک بکنی که وقتش گذشته باشد فامضه کما هو اما نمی‌دانم این جا چه جور شده که از آن قاعده دست برداشته‌اند می‌فرمایند اصاله الصحه قاعده فراغ قاعده تجاوز مختص به موارد شرعیه است نه موارد عرفیه نه موارد عادیه.

                                                          و صلی الله علی محمد و آل محمد