عنوان: تخلی
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

مسئله امروز به بعد راجع به تخلی است و در این باب روایاتی هست لذا فقهاء برای این مسئله یک بابی باز کرده‌اند که همین هم دلیل براین است که فقه ما خیلی پربار و روایات اهل بیت علیهم السلام هم راجع به زندگی ما خیلی پربار است لذا مثلاً فقط در باب عبادات یا در باب معاملات به معنی الاخص یا مربوط به قضا و شهادات نیست بلکه راجع به تخلی هم که انسان می‌خواهد برود دستشویی برای تجدید وضو برای این هم روایاتی هست، فروعی هست مسائلی هست لذا مثل مرحوم صاحب عروه در این جا بابی باز کرده‌اند به نام تخلی و مسائلی را در این باب آورده‌اند. مسئله اول راجع به ستر عورت است که مرد باید خود را بپوشاند از نامحرم، عورتین خود را بپوشاند از نامحرم و تجویز فقط راجع به زن و شوهر، این دو تا می‌توانند به عورتین یک دیگر نگاه بکنند و اما محرم هم باشند مثل مثلاً دو تا برادر یا پسر و پدر یا مادر و دختر این‌ها باید عورتین خود را از یک دیگر بپوشانند.

اصل مسئله اشکالی ندارد هم روایات داریم یک مقدار روایاتش را حالا می‌خوانم هم ضرورت داریم در فقه و هم یک امر عقلائی است عقلاء عرف از هر ملتی باشد مسلمان باشد یا غیر مسلمان حتی مثل بدوی باشد بادیه نشین باشد این‌ها عورتین خود را همین‌طور که لفظ عورت یعنی آن‌که یجب ان یُستر این یک امر عقلایی است که عقلا حتی راجع به پدر و پسر عورتین خود را از یک دیگر می‌پوشانند و حتی مادر و دختر عورتین خود را از یک دیگر می‌پوشانند، آن قضیه آن زن که همه بدنش عورت است و بحث‌های مفصل دارد الان این جا مربوط به بحث ما نیست آن در باب نکاح است و این‌که زن چقدر باید خودش را از نامحرم یا از محرم غیر شوهر چقدر می‌تواند نمایان باشد که مثلاً پدر آیا می‌تواند به بالای زانوی دخترش نگاه کند یا نه؟ یا مثلاً برادر آیا می‌تواند به بدن خواهرش نگاه کند یا نه؟ خب مسئله اختلاقی است دیگر، قرآن می‌گوید نه، ولی علی کل حال الان مسئله ما نیست و این باید در باب نکاح مسئله‌اش گفته بشود.

مسئله الان عورتین چه مرد چه زن باید از محرم و نامحرم بپوشانند به غیر از زن برای شوهرش شوهر برای زنش، حالا مسئله بعد یک مسئله جنجال آفرین است عورتین چیست؟ آن مسئله آخربحثمان انشاءالله بحث می‌کنیم.

اما آن چه الان می‌خواهم بگویم این است که این ستر عورتین ظاهراً تعبد نیست ولو روایات هم روی آن داریم این روایات ارشاد داشت به همان کار عقلاء به همان کار عرف، و عقلاء لازم می‌دانند اگر مثلاً عورتین آنها پیدا باشد و دیگران ببینند این را بی‌حیایی می‌دانند لاابالی‌گری می‌دانند بی‌عفتی می‌دانند و گمان نکنم که یک ملتی پیدا بشود ولو لختی مختی هم باشد مثل اروپای فعلی یا مثل ایران فعلی گمان نکنم پیدا بشود یک کسی که بگوید که جایز است به عورتین یک دیگر نگاه بکنند ولو این‌که مثلاً پایش را نمایان می‌کند اما عورتین مسلم حتی راجع به برادرش برادر راجع به خواهرش می‌پوشاند، آفریقایی‌ها هم همین‌طورند لذا هرجا رفتیم از نظر بحثی همین بود همان آفریقایی‌ها که لخت هستند اما عورتین خودشان را می‌پوشانند، دیگر یک ملتی پیدا بشود عورتینش را نپوشاند و لخت و برهنه و به قول عوام مادرزاد این بیاید توی کوچه این علی الظاهر نیست، حالا برفرض هم باشد خیلی مربوط به بحث ما نیست ما بحث عقلایی می‌کنیم، حالا یک دیوانه هم پیدا شود لخت و عور بیاید توی کوچه آن مناط نیست، عقلاء به عبارت دیگر آن افرادی که می‌شود روی فعلشان روی کارشان حساب کرد، عرف، یا ذهن ما خالی از اصطلاحات به قول مرحوم صاحب قوانین که عرف را معنا می‌کند اگر شارع مقدس می‌گوید که واجب است ستر عورتین این وجوب تعبدی نیست، این را می‌خواهیم بگوییم، روایات ما زیاد داریم که واجب است ستر عورتین یا حرام است نظر به عورتین، روایت زیاد داریم اما می‌خواهم عرض بکنم این یجب یا یحرم هیچ کدام تعبد نیست بلکه یک امر عقلایی است که شارع مقدس تاییدش کرده، به ان می‌گویند ارشاد، ارشاد همان بنای عقلا امضای همان بنای عقلاء، و چیزهای تازه راجع به ستر عورتین در اسلام نداریم، حالا با این فرض اگر کسی مثلاً در جلسه پیدا بشود حرف من را قبول نداشته باشد خب روایات فراوان هست براین‌که ستر عورتین واجب است بپوشاند نگاه کردن به عورتین هم حرام است، فقط تجویز راجع به زن وشوهر به یک دیگر.

یک قدری این روایت‌ها را بخوانم مرحوم صاحب وسائل این روایت‌ها را در ابواب مختلفه آورده و حالا چون در ابواب مختلفه است ما هم چند تا روایت از بعضی از ابواب می‌خوانم دیگر مابقی را می‌توانید خودتان پیدا بکنید.

روایت حنان بن سدیر است روایت 4 از باب 9 از ابواب حمام جلد 1 وسائل و در این باب 9 چند تا روایت هست یک روایت این است صحیحه حنان بن سدیر عن ابیه عن علی بن الحسین علیهما السلام عن رسول الله صلی الله علیه و آله عوره المؤمن علی المؤمن حرام این راجع به نگاه کردنش،

روایت 2 از باب 1 از ابواب احکام خلوت جلد 1 وسائل صحیحه حسین بن زید عن الصادق علیه السلام عن آبائه علیهم السلام عن النبی صلی الله علیه و آله اذا اغتسل احدکم فی فضاء من الارض فلیجا ذر علی عورته و لا یدخلن احدکم الحمام الا بمئزر و نهی ان ینظر الرجل الی عوره اخیه المؤمن ومن تأمل عوره اخیه المؤمن- یک دفعه چشمش می‌افتد یک دفعه نگاه می‌کند- لعنه سبعون الف ملک و نهی المرئه ان تنظر الی عوره المرأه و من نظر الی عوره اخیه المسلم اوعوره غیر اهله یعنی غیر زوجه متعمداً ادخله الله مع المنافقین، این روایت هم وجوبش را دارد یعنی وجوب ستر هم حرمت نظرش را دارد،

نظیر این دو تا روایت که خواندم زیاد است و شما اگر بخواهید جمع کنید می‌توانید آدرس‌هایی که محشی در وسائل داده ذیل همین دو تا روایت می‌توانید هفت هشت ده تا روایت در این باب یعنی در باب وجوب ستر عورت می‌توانید پیدا بکنید دیگر حالا برای ما همین مقدار بس است لذا اگر شما آن بنای عقلاء را گرفتید این دو تا روایت و نظیر این دوتا روایت می‌شود ارشاد به حکم عقل امضای حکم عقلاء و اگر بنای عقلاء را نگرفتید حرف من را نپذیرفتید دیگر حرف فقهاء که فرموده‌اند این‌که ستر عورت واجب است فقط استثنائ راجع به زن و شوهر، نگاه کردن به عورتین کسی هم حرام است الا زن راجع به شوهر، شوهر راجع به زن، آن وقت آنها یعنی فقهاء ادعای اجماع می‌کنند ادعای ضرورت می‌کنند و ادعای ارتکاز متشرعه می‌کنند و امثال این‌ها.

یک روایت داریم این مخالف است می‌گوید نگاه کردن یا ستر واجب نیست بلکه مکروه است روایتش را بخوانم صحیحه ابن ابی یعفور روایت 3 از باب 3 از ابواب حمام جلد اول وسائل قال سئلت ابا عبدالله علیه السلام ایتجرد الرجل عند صب الماء تری عورته اویری هو عوره الناس؟ قال کان ابی یکره ذلک من کل احد، این لفظ یکره این لفظ یکره که این روایت می‌گوید واجب نیست بلکه مکروه است امام صادق علیه السلام می‌فرماید پدر من این لاابالی‌گری را مکروه می‌دانستند، خب اگر یکره را بتوانید به معنا یبغض معنا کنید که دیروز عرض کردم که خود یکره از نظر لغت به معنای کراهت به معنای بغض است و کراهت به معنای بغض اصطلاحی یعنی غیر حرام این یک اصطلاحی است که در فقه پیدا شده اگر کسی این جور بتواند بگوید که کان ابی یکره دیگر خواه ناخواه کان ابی یبغضه منافات با آن روایت‌ها ندارد و اگر کسی بگوید یکره مخصوصاً در روایات ما در فقه ما که درجاتش عالی عالیتر مرحوم استاد عزیزما آیت الله العظمی آقای داماد اصرار داشتند که در زمان ائمه طاهرین این اصطلاحات بوده یعنی یستحب و یکره و یجب و یحرم و این اصطلاحاتی که الان در فقه است ایشان مدعی بودند دلیل می‌آوردند از روایات این‌که در زمان صادقین امام باقر، امام صادق علیهما السلام بوده در زمانی که تشکیل حوزه داده شد از طلبه‌ها، طلبه‌ها تشکیل حوزه‌ای که الان ما داریم از زمان امام باقر و مخصوصاً امام صادق علیهما السلام است حالا اگر کسی این حرف آقای داماد را بزند و بگوید یکره یعنی واجب نیست بلکه مکروه است، خوب است این کار نشود، اگر اینرا بگوییم منافات پیدا می‌کند با آن دو تا روایت، نه آن دو تا روایت بلکه منافات پیدا می‌کند با 100 تا روایت، شما اگر روایاتی را که دو تا را من خواندم جمع بکنید بیش از 100 تا روایت میشود دیگر خواه ناخواه آن روایت را باید بگذاریم کنار برای این‌که مرجح اول در تعارض روایتین شهرت است خذبما اشتهر بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه، خب آن روایت‌ها هم شهرت روایی روی آنهاست هم شهرت فتوایی آن روایت‌ها را می‌گوییم این روایت را طرد می‌کنیم، اگر هم کسی یک مقدار بالاتر بگوید که شاید بهتر باشد بگوییم اصلاً این روایت اعراض اصحاب روی آن است برای این‌که احدی به این روایت چه قدماء چه متأخرین عمل نکرده‌، نمی‌توانید یک کسی را در فقه شیعه یک کسی را پیدا بکنید که ستر عورت را لازم نداند مستحب بداند یا نگاه به عورتین را حرام نداند مکروه بداند لذا این روایت اگر کراهت اصطلاحی باشد که آقای داماد در کراهت می‌فرمودند دیگر خواه ناخواه آن حرف می‌آید جلو که یا با این‌که شاذ نادر است از کار می‌افتد یا اعراض اصحاب، با اعراض اصحاب روایت را از کار می‌اندازیم آن روایت‌ها بدون معارض می‌ماند خب این مسئله تا این جا مخصوصاً روی آن عرض که من کردم که یک امر ارتکازی است حرفی نیست.

اما مسئله‌ای که خیلی حرف دارد و من دلم می‌خواهدشما یک فکر اساسی هم روی آن بکنید و امیدوارم بتوانم از فکر شما استفاده بکنیم این است مسئله دوم است عورتین چیست؟

مشهور در میان فقهاء همین‌طور که صاحب جواهر اقوال قدما را نقل می‌کنند مفتاح الکرامه اقوال قدماء را نقل می‌کنند و بالاخره الان مرحوم سید در عروه می‌گویند، محشین برعروه امضا می‌کنند مراد قبل و دبر و در مرد بیضتین، اما الیتین و اطراف قبل و ران پارا باز گذاشتن آنها طوری نیست نگاه کردن به آن هم طوری نیست حتی صاحب جواهر روایت هم داریم و مرحوم سید در عروه الان همین را می‌فرماید اما الدبر که خود به خود مستور است مستور به الیتین است و با دست هم که قبل را می‌شود پوشاند بنابراین دیگر هیچ، این یک قول مشهوری شده، اما از آن طرف قبح عقلی دارد این را نمی‌دانیم چه جور درستش بکنیم؟ اصلاً این حرف را آدم بخواهد بزند که در رساله‌های ما هم آمده یک قبح عقلی دارد که انسان بگوید که عقب پوشیده هست جلو هم دست را روی آن بگیر بنابراین این پسر و پدر بروند توی حمام اشکال ندارد یا همه مردها توی حمام یا زنها، زنهای لاابالی در حمام همین‌جور بود دیگر، حالا نه دیگر، حالا الحمدالله خوب شده، و این همان هم که می‌گوید راستی هم شهرت روی ان است این عقل ما عفاف ما حیای ما نمی‌پسندد که ما اصلاً به عبارت دیگر این ستر عورتین که در بیش از 100 تا روایت آمده وحتی رسانده به این جا که اگر نگاه بکند با منافقین است اگر ستر نکند 70 ملک او را لعن می‌کند ما همه این‌ها را بگوییم که مراد ستر عورتین یعنی قبل و دبر، دبر که خود محفوظ به الیتین است قبل را هم با دست، دست را بگذار روی آن تمام می‌شود، این مشکل است انسان گفتن، که مثلاً زنها بروند حمام و بدون لنگ، دستش را بگذارد جلویش مابقی دیگر طوری نیست حالا گاهی هم پیدا می‌شود که بشود مردها بدون لنگ بروند حمام چه نامحرم چه محرم، و یا بروند توی کوچه و بگویند اما الیتین که پوشیده است خود به خود پوشیده است و اما جلو را هم با دست می‌شود پوشاند، این قبح عقلی، از آن طرف هم دلیل حسابی برایش نداریم چهار تا روایت در مسئله هست دوتا که از مرحوم صدوق ومرحوم کلینی است مرسله است برمی‌گردد به همان دو تا روایتی که داریم دو تا روایت هردو سندش مجهول است لذا یک روایت در مسئله نداریم حالا این روایت‌ها را هم بخوانم روایات را مرحوم صاحب وسایل در باب 4 از ابواب آداب حمام جلد اول وسائل نقل کرده.

روایت 1 عن المیثمی قال لااعلمه الا قال قال ابوعبدالله علیه السلام ان الفخذ لیس من العوره و مرحوم صدوق در من لا یحضر به طور مرسل همین را گفته، مرحوم صدوق در فقیه می‌فرمایند روی عن ابی عبدالله علیهم السلام ان الفخذ لیس من العوره، این دو تا روایت است آن روایت میثمی که مجهول است دو سه تا جهل هم در آن هست یعنی یک آدم حسابی این روایت را نقل کرده باشد نیست یک روایت مجهولی است آن روایت صدوق هم که روی همین روایت است همین روایت را سندش را انداخته مرحوم صدوق در من لایحضر دیگر همین‌ کار را می‌کندبعضی اوقات می‌گوید روی بعضی اوقات هم می‌گوید قال، اگر بگوید قال چون از جازمات صدوق می‌شود ما می‌گوییم حجت است اما آن جا که می‌گوید روی خودش هم می‌گوید روایت مجهول است لذا این دوتا روایت یک روایت است و یک روایت هم مرسل است، این یک حرف.

یکی هم اگر راجع به فخذ بگوییم به الیتین هم می‌شود گفت؟ که بگوییم چون که حضرت می‌فرماید فخذ ران پا از عورتین نیست پس الیتین هم از عورتین نیست این را که دیگر نمیشود گفت این فقط دلالت دارد این‌که مرد می‌تواند به ران مرد دیگر نگاه کند اگر مفسده نداشته باشد احتمال مفسده نداشته باشد تا این اندازه و اما بخواهیم بگوییم الیتین هم طوری نیست دیگر این روایت دلالت ندارد یعنی آن الیتین که همه عرف و عقلاء و این‌ها می‌گویند باید پوشاند ما بخواهیم با این روایت بگوییم لازم نیست پوشاند این اصلاً نه در آن قبل هست نه دبر هست، همین دلالت می‌کند بر ران پا، مرد به ران پای مرد محرم یا نامحرم این می‌تواند نگاه بکند البته آن جا که احتمال مفسده نباشد و اما الیتین هم می‌تواند؟ این دیگر دلالت ندارد، این دو تا روایت،

روایت دیگری روایت 2 است عن الواسطی عن بعض اصحابه عن ابی الحسن الماضی علیه السلام العوره عورتان القبل والدبر و الدبر مستور بالالیتین فاذا استترت القضیب والبیضتین فقد سترت العوره این است که دلالتش خب خیلی خوب است که می‌فرمایند ما دو عورت داریم یک قبل یک دبر، دبر که مستور به الیتین است هیچ، و آن قبل را هم دست را بگذار روی آن فاذا استترت القضیب و البیضتین فقد سترت العوره مرحوم کلینی همین روایت را نقل می‌کنند اما به طور مرسل یعنی هم سندش را نقل می‌کند هم مرسلش را، مثل مرحوم صدوق که آن مرسل برمی‌گردد به همین روایت و اما این روایت از جهاتی از نظر سند خراب است برای این‌که خود واسطی که مجهول است این مجهول از مجهول نقل می‌کند از بعض اصحابه لذا ما اصلاً در باب روایت نداریم در حقیقت 4 تا روایت داریم 4 تا برمی‌گردد به دوتا، آن دوتا روایت هم هردو از نظر سند مجهول است خیلی اصلاً من خیال می‌کنم یک چیزی در علم درایه هست که چه روایتی را می‌توانیم بپذیریم آن وقت در آن جا حرف‌ها هست من‌جمله حرف‌ها همین است که اگر یک روایت قبح عرفی داشته باشد این روایت ولو صحیح السند باشد می‌گویند کلما زاد فی صحته زاد فی سقمه و علتش را هم می‌آورند این‌که آن جاعلین آن کسانی که می‌خواستند ائمه طاهرین علیهم السلام را خراب بکنند این‌ها روایت جعل می‌کردند یکی از کارهاشان همین بود یک روایات رکیک که عرف پسند نباشد این را می‌آوردند برای این‌که شخصیت ائمه طاهرین علیهم السلام را بکوبند و نظیرش هم در روایات ما زیاد است که حالا گاهی مثلاً برای این‌که خودش لاابالی‌گری کند لاابلی‌گری درست بکند روایت نقل می‌کند جعل می‌کند و نسبت به ائمه طاهرین می‌دهد می‌شود بدعت و گناهش خیلی بزرگ است اما یک دفعه نه، نمی‌خواهد شهرتی درست بکند می‌خواهد شخصیت ائمه طاهرین علیهم السلام را زیر سؤال ببرد پیش مردم لذا یک روایاتی که خلاف عقل است خلاف عرف است این روایات را به نام ائمه طاهرین علیهم السلام نقل می‌کند در درایه در علم رجال و درایه که علامت روایت نقل می‌کنند می‌گویند یکی از علائمش همین است و این 4 تا روایت که برمی‌گردد به 2 تا این رکاکت عرفی را دارد و خود به خود اگر صحیح السند هم باشد حجیت ندارد لذا از یک طرف شهرت توی مسئله هست حتی مثلاً همان در عروه صاحب عروه محشین هم همه مرحوم صاحب عروه می‌فرماید یجب ستر عورتین بعد می‌فرماید که مراد از عورتین قبل و دبر است و اما الدبر فیستر بالعورتین و اما القضیب فیمکن ان یستر بالید این جوری بیاید توی کوچه این جوری بیاید توی حمام نمی‌دانم چه بکنیم؟ این از این طرف، از یک طرف هم روایت صحیح السند ظاهرالدلاله می‌گوید من السره الی الرکبه عورتین از ناف تا زانو همان که عرف می‌گوید عرف با عفت، همان که نباشد مردم این را لاابالی حساب می‌کنند اگر نباشد این را خلاف مروت حساب می‌کنند، یک آخوند این جوری بیاید توی میان حمام عمومی این خلاف مروت است می‌گویند از عدالت می‌افتند روایت صحیح السند ظاهرالدلاله می‌گوید که من السیره الی الرکبه آن وقت چه شده فقهاء تمسک به این روایت صحیح السند نکرده‌اند؟ مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیه می‌خواهند روایت را از نظر سند خراب بکنند در حالی که روایت از نظر سند بسیار خوب است هیچ اشکال در سند روایت نیست، حالا چون که می‌خواهم فکرش را بکنید دیگر روایت را نمی‌خوانم روایت برای فردا روایت از نظر سند خوب است از نظر دلالت خوب است اما از آن طرف هم فقهاء چه قدمائ چه متأخرین نگفته‌اند، آن حرف رکیک را همه گفته‌اند این حرف عفیف را همه نگفته‌اند، گفته‌اند مستحب است این را چه جوری درست بکنیم امیدوارم فردا بتوانیم از شما استفاده بکنیم.

                                                           وصلی الله علی محمد و آل محمد