عنوان: اگر کسی‌فقط‌ یک‌لباس‌نجس‌دارد‌ چه‌جوری‌نماز بخواند؟
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

در مسئله ما بعضی از بزرگان نظیر محقق در معتبر، محقق ثانی در جامع المقاصد، مرحوم شهید در ذکری و امثال این‌ها فرموده‌اند تخییر، اگر کسی یک لباس نجس دارد و نمی‌تواند این لباس را عوض کند اگر می‌تواند عریاناً نماز بخواند و اگر هم می‌تواند این لباس را بکند و نماز بخواند مخیر است بین این‌که نماز بخواند در نجس یا این‌که نماز بخواند عریاناً.

و این بزرگوارها چه کرده‌اند؟ نمی‌دانیم اما به حسب ظاهر اینها جمع بین روایات کرده‌اند برای این‌که یک دسته روایت داشتیم فرمود که نماز بخواند در نجس، یک دسته روایت داشتیم فرموده بود که نماز بخواند عریاناً این بزرگوارها جمع کرده‌اند بن این دو دسته روایت به این که مخیر است نماز بخواند در نجس یا نماز بخواند عریاناً نمی‌دانم مرادشان چیست؟ اگر بخواهند بگویند که عقل می‌گوید برای این که یا این نماز می‌خواند در نجس یا نماز می‌خواند عریاناً بنابراین در ما نحن فیه نه می‌توانیم بگوییم.

وییم نماز بخواند در نجس، نه می‌توانیم بگوییم نماز بخواند عریاناً پس عقل ما می‌گوید مخیر است بین این‌که نماز بخواند عریاناً یا نماز بخواند در نجس، این آیا مرادشان است؟ که به آن می‌گویند تخییر عقلی که مرحوم نائینی رضوان الله تعالی علیه بنابر آن چه شاگردهایشان من‌جمله آقای حکیم و آقای خویی از ایشان نقل می‌کنند، که رد این بزرگوارها را فرموده‌اند که این تخییر عرفی نیست، تخییر عقلی است و ما نمی‌توانیم گردن شارع بگذاریم و مثل مرحوم آقای حکیم مرحوم آقای خویی استادشان را رد می‌کنند به این که این تخییر عقلی نیست برای این‌که تخییر عقلی آن جاست که ضدین لاثالث لهما باشد و این جا ضدین لاثالث لهما نیست می‌تواند نماز نخواند، نماز بخواند عریاناً ، نماز بخواند عریاناً با ایماء و اشاره، نماز بخواند عریاناً با تمام اجزاء و شرایط ونماز بخواند در نجس با اجزاء و شرایط یا ایماءً بنابراین چون مصادیق فراوان دارد اضداد است نمی‌توانیم بگوییم ضدین لاثالث لهماست پس این تخییری که این بزرگوارها گفته‌اند تخییر شرعی است نه تخییر عقلی و دلیلی براین تخییر شرعی نداریم،

بنابراین این فرمایش مرحوم نائینی که گفته‌اند ضدین لاثالث لهماست پس تخییر، یعنی تخییر عقلی، شاگردهایشان جواب می‌دهند این ضدین لاثالث لهمانیست، این اضداد است و این می‌تواند یک کدام را انتخاب بکند و چون می‌تواند یک کدام را انتخاب بکند دوران امر بین ترک و فعل نیست تا بگوییم تخییر عقلی،

ولی علی الظاهر نوبت به این حرف‌ها نمی‌رسد بحث ما این جاست که این یا باید نماز بخواند در نجس یا باید نماز بخواند عریاناً آن طوری که وظیفه دارد، وظیفه تعیین شد که نماز عریانش گاهی با اشاره باید باشد حالا یا قائماً اگر ناظر محترم نیست یا جالساً اگر ناظر محترم هست تا اینجا این جور درست کردیم .بنابراین همان که مرحوم نائینی گفتند ضدان لاثالث لهماست ما برویم روی فرضی که اصلاً بحث ما نیست نه، می‌گوییم که این یا فاعل است یا تارک به معنا این‌که یا نماز می‌خواند در نجس یا نماز می‌خواند عریاناً این روایات که یک دسته می‌گوید که در نجس نماز بخوان، یک دسته هم می‌گوید عریاناً نماز بخوان این ارشاد به حکم عقل است عقل می‌گوید مخیری این روایت ها هم می‌گوید مخیری، آن وقت بگوییم که این تخییر تخییر عقلی است روایات هم دلالت برآن دارد و حرف مرحوم نائینی هم که می‌فرماید تخییر عقلی است نه تخییر شرعی به ایشان می‌گوییم هرچه می‌خواهد باشد حالا بگویید تخییر عقلی، برای این‌که آن کسی که مثل مرحوم محققین و شهیدین و این‌ها گفته‌اند خب همین را می‌گویند، می‌گویند عقل می‌گوید مخیری شرع مقدس اسلام هم با این روایت‌ها می‌گوید مخیری می‌خواهی نماز بخوان در نجس می‌خواهی نماز بخوان عریاناً لذا ایراد مرحوم نائینی وارد نیست چنانچه ایراد شاگردهایشان هم به مرحوم نائینی وارد نیست حرف این است حالا دلیل براین تخییر چیست؟ بگوییم خب ترجیحی که در کار نیست، بنابراین مخیر است یا فعل یا ترک عقلاء، این روایت‌ها هم ارشاد به آن حرف است مخیری یا فعل یا ترک، درست در می‌آید دیگر.

مرحوم محقق و امثال این‌ها هم نمی‌خواهند آن تخییر در باب تعارض را بگویند تخییر در باب تعارض بحث ما نیست تخییر در باب تعارض این است که اگر دوتا روایت با هم متعارض شد اگر ترجیح نیست تخییر، آن وقت معنایش این است که وقتی که مجتهد مخیر شد یا این روایت را بگیرد یا آن روایت را معنایش این است آن روایت را بگیرد برطبق ان روایت معین فتوی بدهد هم برای خودش هم برای مقلدینش این را می‌گوییم تخییر شرعی یعنی آن جا که فرموده‌اند دو تا روایت اگر متعارض باشد اول شهرت خذ بما اشتهر بین اصحابک اگر هر دو مشهور شد که مقبوله عمربن حنظله است سؤال کرد هر دو مشهور است حضرت فرمودند اگر هردو مشهور شد آن‌که مخالف با عامه است بگیر آن‌که موافق با عامه است رد بکن، گفت که هردو موافق است یا هردو مخالف است نمی‌شود این جوری ترجیح درست کرد حضرت فرمودند ببین موافق با کتاب کدام است آن را بگیر، مخالف با کتاب کدام است آن را رها کن، گفت هردو موافق است یا هردو مخالف است حضرت فرمودند فاذن فتخیر، این فاذن فتخیر یعنی چه؟ یعنی یکی از آن‌ها را بگیر و برطبق آن عمل بکن فتوی بده معینا، نه فتوی بده مخیراً و در باب تعادل و تراجیح یا تساقط است و هیچ کدام یا احدهماست معیناً لذا باب تعادل و تراجیح با این جا با این فرمایش مرحوم محقق تفاوت دارد مرحوم محقق می‌گوید این آقای مکلف می‌خواهد نماز را در نجس بخواند می‌خواهد نماز را عریاناً  بخواند تخییر بین فعل و ترک راجع به تکلیف، در باب تعادل و تراجیح تخییر در اخذ احدی الروایتین و آن روایت مورد فتوی بشود معیناً و ما نحن فیه آن تخییری که این‌ها گفته‌اند آن تخییر باب تعادل وتراجیح نیست باب تعادل و تراجیح فاذن فتخیر یعنی خذ باحدهما و طبق آن باحدهما هم فتوی بده این باب تعادل و تراجیح است یا این‌که هردو اگر تخییررا نگفتیم که اختلافی است دیگر می‌دانید مشهور گفته‌اند فاذن فتخیر، غیر مشهور گفته‌اند خیر تخییر نه، تعارض دارد تعارضا تساقطا رد الی الاصل ، طبق اصول عملیه فتوی بده اما آن که می‌گوید خذ بما اشتهر بین اصحابک یعنی یکی را بگیر یکی را رها کن روایت را و بر طبق آن که می‌گیری معینا فتوی بده نه مخیراً، آن جا که موافق با عامه و مخالف با عامه باشد می‌گوید مخالف با عامه را بگیر معینا روی آن تو فتوی بده هم برای خودت هم برای مقلدینت، آن جا هم که مخالف کتاب باشد  ما خالف قول ربنا لم نقله آن را رها بکن ما وافق قول ربنا خذه یعنی همان را بگیر معینا فتوی بده آن وقت فاذن فتخیر هم همین است حالا که ترجیح در کار نشد یک کدام را بگیر معینا روی آن فتوی بده دیگری را رها بکن، آن باب تعادل و تراجیح است و این تخییری که این‌جا هست خب نمی‌توانیم از باب تعادل و ترجیح بگوییم برای این‌که مرحوم محقق اول و دوم و شهید و علامه و این‌ها فرموده‌اند این مکلف مخیر است عریاناً نماز بخواند یا با لباس نجس به معنا این‌که تو توی رساله بنویس مخیری می‌خواهی با لباس نجس نماز بخوان می‌خواهی عریاناً این غیر باب تعادل و تراجیح است و خیال هم نمی‌کنم مرحوم محقق و این فحول در فقه مرادشان آن تخییر باب تعادل وترجیح باشد، دیگر باید بگویم مراد این بزرگوارها این است تخییر در فعل و ترک آن هم عقلی به معنا این‌که نتوانستند روایات را احدهما را بگیرند نتوانستند، این کارها را بکنند فاذن فتخیر هم نتوانستند گفتند دلیل نداریم وقتی دلیل نداشتیم برای این که با لباس نجس بخواند یا عریاناً نماز بخواند عقل ما می‌گوید هرکدام را می‌خواهی می‌شود تخییر عقلی و شرع مقدس هم بگوییم که این دو دسته روایت‌ها هم جمع بین روایت‌ها تخییر و ارشاد الی العقل، لذا نمی‌خواهند بگویند دو دسته داریم فاذن فتخییر معنایش تعیین است نه تخییر، این‌که می‌گوید فاذن فتخییر یعنی تخییر عقلی، عقل ما می‌گوید تو یا با لباس نجس باید نماز بخوانی یا عریاناً دیگر آن اجزاء و این‌ها که مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی می‌گویند برای مرحوم نائینی‌ آن‌ها درست نیست این عرفاً یا با لباس نجس باید نماز بخواند یا عریاناً حالا کیفیت عریان چه جور است؟ آن از عوارضه مشخصه مصداق است کیفیت با لباس نماز خواندن چه جوری است؟ آن دیگر مربوط به مصادیق است یعنی خصوصیات مصادیق است، از نظر مصداق این یا فاعل است یا تارک، مصلی است دیگر به معنا این که می‌خواهد نماز بخواند این نماز خوان یا فاعل است یا تارک به معنا این‌که یا عریاناً باید نماز بخواند یا با لباس، این عقل است دیگر، مرحوم محققین و شهیدین این‌ها گفته‌اند که این روایات ما ارشاد به آن حکم عقل است وقتی ارشاد به حکم عقل شد بنابراین ترجیح هم درست می‌شود یعنی اگر از شما بپرسند به چه دلیل؟ می‌گوید جمع عرفی، جمع عرفی چیست؟ برای خاطر این که عقل می‌گوید که اگر روایت نداشتیم عقل چه می‌گفت؟ می‌گفت یا با لباس نماز بخوان یا عریاناً، سقوط نه، خصوصیات هم مال مصادیق است عقل به طور کلی، عقل راجع به خصوصیات یا عرف راجع به خصوصیات صحبت نمی‌کند، کلی، عقل، عرفی کلی می‌گوید یا نماز بخوان با نجس یا نماز بخوان عریاناً، بنابراین این‌که این بزرگوارها فرموده‌اند گفته‌اند تخییر تخییر عقلی، این که مرحوم نائینی می‌گویند تخییر عقلی نیست، نه، آنها اصلاً گفته‌اند تخییر عقلی، تخییر عرفی، گفته‌اند به چه دلیل؟ گفته خب عقل دلالت دارد روایت‌ها را چه می‌کنیم؟ جمع بین روایات می‌کنیم عقلا تخییر، خیلی حرف خوبی است دیگر از نظر فقهی خیلی حرف خوبی است اگر اشکالهای دیگر نداشته باشد لذا نه در باب تعادل و تراجیح رفته‌اند که بعضی از بزرگان رد می‌کنند آقا باب تعادل و تراجیح مربوط به این‌جا نیست نه راجع به خصوصیات رفته‌اند نه راجع به این که جمع تبرعی و به چه دلیل جمع کرده‌اند می‌‌گویید این‌ها هیچ کدام نیست، فقط این است که این بزرگان فرموده‌اند که ما دو دسته روایت داریم یک دسته می‌گوید با لباس نجس نماز بخوان، یک دسته روایت می‌گوید عریاناً، ترجیحی نیست ما می‌گوییم تخییر، تخییر را از کجا می‌گوییم؟ جمع تبرعی است؟ نه، عرف می‌گوید، به چه دلیل؟ برای این‌که روایت‌ها ارشاد به حکم عقل است عقل ما می‌گوید یا فاعلی یا تارک این روایت‌ها هم می‌گوید یا فاعل شو یا تارک، می‌شود جمع عرفی، می‌شود جمع جمع عرفی، بنابراین این بزرگوارها که فرموده‌اند تخییر، این جور گفته‌اند، گفته‌اند دو دسته روایات صحیح السند ظاهرالدلاله داریم هیچ کدام ترجیح بر یکدیگر نیست حالا باید چه کرد؟ گفته‌اند که عرف می‌گوید تخییر، به آنها بگویید آقا جمع تبرعی است عرف می‌گوید تخییر یعنی چه؟ می‌گویند روایت‌ها ارشاد به حکم عقل است عقل می‌گوید یا تارکی یا فاعل این روایت‌ها هم می‌گوید یا تارکی یا فاعل، درست می‌شود حرف آقایان، لذا باب تعادل و تراجیح نیست باب تعادل و تراجیح این است که اخذ به احدهما می‌شود این‌ها گفته‌اند اخذ باحدهما و فتوی معینا، این جا گفته‌اند اخذ باحدهما و فتوی باحدهما یعنی تخییر، و عقل ما می‌گوید مخیری، و روایت ‌ها هم روی آن حکم عقلی می‌گوید مخیری، جمع بین روایات را کردیم نه جمع تبرعی ، عرف وقتی صحنه را این جوری ببیند می‌گوید مخیری بین فعل و ترک،

فقط حرفی که هست این است که روی بحث‌های سابق می‌گفتیم که 8 تا روایت داریم یک طرف دوتا یا سه تا روایت داریم یک طرف این ها با هم تعارض دارند یک کدام می‌گوید عریاناً فقط یک کدام می‌گوید با لباس نجس فقط حالا چه کنیم؟ گفتیم خذ بما اشتهر بین اصحابک می‌گوید آن 8 تا روایت را بگیر آن دو تا روایت را ترک کن.

ایراد کردیم گفتیم آقا آن شهرت فتوایی آخر آن طرف است لذا شهرت روایی آن طرف است شهرت فتوایی آن طرف است و ما کدام این شهرت‌ها را بگیریم؟ مشهور می‌گویند شهرت روایی را بگیر می‌خواهد شهرت فتوایی داشته باشد یا نه، باز می‌شود همان حرف مرحوم سید یعنی نماز بخوان در نجس اگر هم گفتید شهرت فتوایی این است که آن 8 تا روایت را ولش بکن دو تا روایت را بگیر نمازبخوان عریاناً وما انتخاب کردیم تبعاً لسید رضوان الله تعالی علیه این که نماز بخوان در نجس معینا حتی عریاناً نمی‌توانی بخوانی ولو در خانه باشی در خانه بسته باشد نماز عریاناً نه، این خلاصه حرف‌ها بود لذا این تعیین را که این چهار پنج نفر گفته‌اند نمی‌توانیم.

یک حرف دیگر هم در مسئله هست اگر این‌ها تخییر عقلی فرموده باشند ما نحن فیه دوران امر بین تعیین و تخییر است برای این‌که یا احتمال می‌دهیم نماز خواندن با لباس نجس این معین باشد احتمال هم می‌دهیم مخیر باشد دوران امر بین تعیین وتخییر می‌گوید نماز بخوان توی نجس، لذا این ایراد هم به آن تخییری‌ها هست که گفته‌اند مخیری بین این‌که نماز بخوانی در لباس نجس یا نماز بخوانی عریاناً مخیری، می‌گویم احتمال نماز بخوان در نجس با آن 8 تا روایت داریم الا یک کسی بگوید خیر برای این‌که دو تا روایت می‌گوید حتماً عریاناً و آن 8 تا روایت هم می‌گوید حتماً یقینی است دیگر، آن می‌گوید حتماً با لباس نجس، آن هم می‌گوید حتماً عریاناً دوران امر بین تعیین و تخییر نیست دوران امر بین تخییرین است بین شیئین است احدهما مقدم بر دیگری نیست،

اگر باز کسی حرف ما را بزند آقا دوران امر بین تعیین و تخییر به این معنا که اگر نماز بخواند در نجس همه اجزاء و شرایط را آورده اما اگر نماز بخواند عریاناً آن طهارت را آورده اما رکوع و سجده و قیام و این‌ها را نیاورده و دوران امر بین این‌که دو سه تا شرط از بین برود یا یک شرط یک شرط از بین برود معین است، دوران امر بین تعیین وتخییر را این جوری درست بکنیم، این خلاصه حرف است، مرحوم آقای خویی روایت را کم‌کم در آن آخر کار که جداً مسئله مشکلی است دیگر در آن آخر کار روایات را حمل بر تقیه کرده‌اند، گفته‌اند که نماز در نجس خواندن آن 8 تا روایت را می‌اندازیم و آن دو روایت که عریاناً می‌گوید آن دو روایت را می‌گیریم برای این که عامه می‌گویند در نجس نماز بخوان نه عریاناً، اگر آدم برسد به این حرف‌ها حرف خوبی است و اما اگر نوبت به این حرف‌ها نرسد برای این‌که موافق عامعه مخالف عامه آن آخر کار است اگر به این‌ها نرسد آن ترجیح‌ها مقدم می‌شود برآن موافق عامه و مخالف عامه، این حرف‌ها که زده شده این عرایضی که این دو سه روزه ما گفتیم دیگر حالا انتخاب مال شما، اما انصافاً انسان هرچه فکرش را می‌کند از نظر ذوق فقهی سخت است انسان بگوید که این عریاناً نماز بخواند، دو سه تا شرط را از بین ببرد عریاناً نماز بخواند شکسته نمی‌دانم با ایماء و اشاره برای اینکه عورتین پیدا نشود حالا در خلوت عورتین پیدا بشود، این خیلی اهمیت ندارد در خلوت است دیگر، فرض این است که نامحرمی نیست حالا ایستاده نماز می‌خواند با ایماء هم نباشد با رکوع با سجده باشد وحالا عورتین هم پیدا می‌شود خب حالا مثل این‌که حمام رفته می‌خواهد غسل بکند عورتین پیدا است حالا هم نماز می‌خواند عورتین پیدا باشد این غیر از این است که ما بگوییم همه اجزاء و شرایط از بین برود وتوی اتاق هیچ کس نیست این عورتین او پیدا نشود این‌ها مشکل است. ذوق فقهی نمی‌تواند انسان را وادار کند به این که بگوییم این عریانا نماز بخواند ولو این که هیچ کس هم نباشد در اتاق  ودر اتاق هم بسته باشد و زنش هم نباشد این واجب است عریاناً نماز بخواند 8 تا روایت را زیر پا بگذاریم برای خاطر این دو تا روایتی که با هم تعارض هم داشتند دیگر، یکی می‌گفت ایستاده و یکی می‌گفت نشسته، ظاهراً حرف مرحوم سید در عروه و بسیاری از محشین این‌که فرموده‌اند اگر لباس ندارد با لباس نجس نماز بخواند نمازش هم درست است. دیگر حالا اگر چیزی پیدا کردید غیر از این‌که من گفتم ان شاءالله بگویید تا از شما استفاده بکنیم.

ان شاءالله مسئله بعدی مسئله  طبق  قاعده است فرموده‌اند که اگر دو تا لباس دارد می‌داند احدهما نجس است و این چه بکند؟ خب قاعده علم اجمالی اقتضا می‌کند که دو تا نماز بخواند یک نماز بخواند در این لباس یک نمازبخواند در آن لباس اشتغال یقینی برایش برائت یقینی پیدا بشود.

در این باره علاوه براین که قاعده علم اجمالی هست روایت خاصی هم در مسئله هست روایت 1 از باب 64 از باب نجاسات صحیحه صفوان عن ابی الحسن علیه السلام عن الرجل معه ثوبان فاصاب احدهما بول و لم یدر ایهما هو و حضرت الصلوه و خاف فوتها و لیس عنده ماءکیف یصنع؟ قال علیه السلام یصلی فیها جمیعاً فرموده در هر دو نماز بخواند یعنی نماز صبح را دو تا نماز صبح بخواند یکی در آن یکی در آن اما اگر می‌تواند از این‌که یک نماز بخواند آیا در این جا چه یعنی این مثلاً دم آفتاب است و بخواهددو تا نماز بخواند هم در آن هم در آن نمی‌شود یا کار دارد کاروان می‌خواهد برود مخصوصاً در زمان ما این ننگی که هنوز بعد از 30سال است این‌که این قطارها این اتومبیل‌ها یا هواپیماها این‌ها اهمیت به نماز مردم نمی‌دهند هرچه هم می‌گوییم فایده ندارد آقا دارد می‌رود مکه دارد برمی‌گردد اما قبل از اذان صبح حرکت می‌کند بعد از آفتاب می‌رسد و می‌گویند که آقا نمازهایت را روی صندلی بخوان خیلی مزخرف است یا قطار الان خیلی بد می‌ایستد این طور که به من گفته‌اند مثل زمان طاغوت است ماشین‌ها که دیگر درخت خربزه الله اکبر راننده‌ها که جمهوری اسلامی که این جور باشد راننده‌ها معلوم است که دیگر چه می‌کنند حالا این راننده ایستاده و این‌ها آمده‌اند پایین می‌خواهند نماز بخوانند این بخواهد دو تا نماز صبح بخواند نمی‌شود خب باید چه کرد؟

مسئله برمی‌گردد به مسئله قبلی این‌که عریاناً نماز بخواند اگر می‌تواند؟ یا این که در احدهما؟ هرچه آن‌جا گفتید این جا هم باید بگویید، اگر گفتید عریاناً و می‌تواند عریاناً عریاناً، اگر نمی‌تواند در یک کدام نماز بخواند و دیگر نمازش را باید بگوییم درست است الا این که در آن جا اگر در لباس نجس نماز می‌خواند یقیناً شرط طهارت را احراز نکرده بود اما در این جا در احدهما نماز بخواند موافقت احتمالیه هست ممکن است این در لباس پاک نماز خوانده باشد لذا این یک ترجیحی باشد برای اصل قول این که در لباس نجس نماز بخواند، این هم از این، حرف بعد این‌که اگر کسی می‌تواند در لباس طاهر نماز بخواند آیا می‌تواند در لباسی که مشتبه به نجاست است دو تا نماز بخواند؟ مثلاً یک لباس طاهر دارد دو تا لباس هم احدهما نجس است دارد حالا نمی‌خواهد که توی آن لباس طاهر نماز بخواند می‌خواهد دوتا نماز صبح بخواند در دوتا لباسی که احدهما نجس است آیا می‌شود یا نه؟

مرحوم سید می‌گویند نه و چه مرادشان است؟ نمی‌دانم در باب علم اجمالی اگر یادتان باشد مرحوم شیخ همچنین مرحوم آخوند در کفایه و دیگران می‌فرمایند که با علم اجمالی همین‌طور که تکلیف ثابت می‌شود تکلیف هم ساقط می‌شود، یعنی علم اجمالی دارد که یا این لباس نجس است یا آن لباس خب این ثبوت تکلیف به علم اجمالی، سقوطش هم هم همین است دو تا نماز می‌خواند در دوتا لباس، اشتغال یقینی برائت یقینی پیدا می‌شود لذا قاعده اقتضا می‌کند این‌که بتوانیم ما همین‌طور که ثبوت تکلیف به علم اجمالی می‌شود سقوط تکلیف هم به علم اجمالی بشود اما مرحوم سید در این جا می‌فرماید نه، اگر می‌تواند در لباس طاهر نماز بخواند که اشتغال یقینی و برائت یقینی است نمی‌تواند با علم اجمالی تکلیف را ساقط بکند، مراد مرحوم سید چیست؟ نمی‌دانیم، یک چیزهایی در کفایه آمده که معلوم است و خیال نمی‌کنم مرحوم سید مرادشان آن چیزها باشد این را یک مطالعه‌ای روی آن بکنید ببینیم مرحوم سید چرا می‌فرمایدنمی‌شود؟

وصلی الله علی محمد و آل محمد