عنوان: خمس مال استفاده شده
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئله 81:

قد مرّ أنّ مصارف الحجّ الواجب إذا استطاع فی عام الربح ‏ ‏وتمکّن من المسیر ‏من مؤنة تلک السنة، وکذا مصارف الحجّ المندوب ‏ ‏والزیارات، والظاهر أنّ المدار علی وقت إنشاء السفر،فإن کان إنشاؤه فی ‏ ‏عام الربح فمصارفه من مؤنته ذهاباً و إیاباً، و إن تمّ الحول فی أثناء السفر ‏ ‏فلا یجب ‏إخراج خمس ما صرفه فی العام الآخر فی الإیاب، أو مع المقصد ‏ ‏وبعض الذهاب. ‏

سابقاً مسئله را در باب خمس دو مرتبه فرمودند و دو سه مرتبه هم در باب زکات فرمودند و این عباراتی که می‌خوانیم تقریباً تکرار پنج شش مورد از کلمات مرحوم سید در عروه و من جمله در باب خمس و در مسائلی است که چند روز قبل دربارۀ آنها صحبت کردیم. و نمی‌دانیم چرا در اینجا عین همان عبارت یک صفحه قبل عروه را تکرار فرمودند. علی کل حال ما در آنجا ایراد داشتیم و اینجا هم ایراد داریم. ما می‌گفتیم که خمس بر هرچه انسان استفاده کند، فوراً واجب می‌شود؛ اما ارفاق شده است که می‌تواند یک سال صبر کند و خرج و مخارجش را به نام مؤنه از این استفاده کم کند. خرج و مخارجش را از آنچه استفاده کرده کم کند و اگر چیزی باقی ماند، خمس دهد و الاّ واجب نیست. آنگاه در باب استطاعت حج گفتند اگر کسی مستطیع است، به مکه رود و یا مکۀ مستحبی بعد از مکه رود و یا می‌خواهد به عمره رود، آیا می‌تواند خمس ندهد و از همان پولی که استفادۀ سالش است، به مکه رود؟!

مرحوم سید می‌گفتند آری، اما ما اشکال داشتیم و می‌گفتیم نه و دلیلمان هم این بود که این مؤنه نیست. مؤنه مربوط به خرج و مخارج روزانه‌اش، مثل خورا ک و مسکن و ازدواج است، و اما اگر بخواهد کارهای عمده که از خرج و مخارج و از مؤنه نیست، کم کند، جایز نیست، بنابراین کسی که مستطیع است، اگر بخواهد به مکه رود باید خمسش را حساب کند. چنانچه مشهور مراجع فعلی و مراجع گذشته و محشین بر عروه، می‌گویند خرج و مخارج حج و عمره، خمس دارد. از مؤنه نیست و کسی که مثلاً ده بیست میلیون خرج می‌کند تا به مکۀ واجب یا مکۀ مستحب رود، باید اول خمسش را بدهد و بعد به مکه رود. اما مرحوم سید این را از جملۀ مؤنه می‌دانند و سابقاً فرمودند و یک صفحه قبل هم فرمودند و الان هم تکرار می‌کنند و اما جزماً می‌فرمایند خرج و مخارج حج و حتی حج مستحبی و عمره و زیارات، جزء مؤنه است. دلیل هم نداریم و دلیلش همین است که من می‌گویم جزء مؤنه نیست و مرحوم سید می‌گوید جزء مؤنه هست. «الخمس بعد المؤنة»، حج واجب و حج مستحب و زیارات را می‌گیرد.

عبارت اینست که:

قد مرّ أنّ مصارف الحجّ الواجب إذا استطاع فی عام الربح ‏ ‏و تمکّن من المسیر ‏من مؤنة تلک السنة، وکذا مصارف الحجّ المندوب ‏ ‏والزیارات، والظاهر أنّ المدار علی وقت إنشاء السفر، فإن کان إنشاؤه فی ‏ ‏عام الربح فمصارفه من مؤنته ذهاباً و إیاباً، و إن تمّ الحول فی أثناء السفر ‏ ‏فلا یجب ‏إخراج خمس ما صرفه فی العام الآخر فی الإیاب، أو مع المقصد ‏ ‏وبعض الذهاب. ‏

زیارت کربلا و زیارت مشهد و امثال اینها، جزء مؤنه است و ما می‌گوییم جزء مؤنه نیست، برای اینکه از خرج و مخارج نیست. باید حساب خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج خود و ازدواج دختر و پسر را بکند و اما راجع به حج نمی‌تواند بگوید من بیست میلیون مؤنه حج دارم. مرحوم سید می‌فرمایند که می‌تواند از مؤنه بشمارد و خمس ندارد و ما می‌گوییم چیزهای سنگین و پرقیمت معمولاً از مخارج روزانه یا سالانه نیست.

 

مسئلۀ 82:

لو جعل الغوص أو المعدن مکسباً له کفاه إخراج خمسهما ‏أوّلاً، ولا یجب علیه خمس آخر من باب ربح المکسب بعد إخراج مؤنة سنته.‏

کاسبی کسی بیرون آوردن معدن است، می‌فرمایند خمس آن معدن را بدهد و بعد هرچه استفاده کرد از خودش است و لازم نیست خمس ربحی که مربوط به استفاده است بدهد.

شخصی معدن دارد که یا معدن مختصر است که مربوط به دولت نیست و یا با اجازۀ دولت است و بالاخره اگر از او بپرسند چه کاره هستی، می‌گوید کارم مربوط به اخراج معدن است. هرکسی که معدنی اخراج کند، باید خمس آن معدن را بدهد. حال خمس معدن را روز به روز یا سال به سال می‌دهد. حال آخر سال می‌بیند مثلاً ده میلیون استفاده کرده است. مرحوم سید می‌فرمایند این ده میلیون خمس ندارد. درحالی که خمس معدن برای خودش است و خمس استفاده هم برای خودش است. این آقا باید دو تا خمس بدهد، یکی مربوط به مکسب و معدن و یکی هم مربوط به استفاده‌اش. و اینکه فقط خمس معدن را بدهد و استفاده خمس ندارد، دلیل حسابی می‌خواهد که خدا و امام «سلام‌الله‌علیه» به ما بگوید وقتی برای معدن خمس دادی، استفاده‌هایش خمس ندارد. می‌خواهند تمسک به اطلاق کنند و بگویند روایاتی که در باب کنز و معدن خواندیم به ما می‌گوید خمس معدن را بده و من هم خمس معدن را دادم. اما به من نمی‌گوید خمس مکسب را بده. می‌گوییم روایت نمی‌گوید اما آیۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ)، منافات ندارد با روایاتی که می‌گوید کسی که معدن استخراج کرد، باید خمس دهد. روایتها می‌گوید اگر معدن استخراج کردی، باید خمس بدهی. مثلاً ده میلیون تومان در سال پیدا کردی و آیۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) می‌گوید باید خمسش را بدهی. اینکه در روایتها نیامده دلیل بر اینست که هر چیز به جای خود باشد. مثل کسی که دو سه تا کاسبی دارد، مثلاً هم زراعت دارد و از آنجا یک میلیون استفاده کرده و هم اداره می‌رود و از آنجا هم یک میلیون درآمد بیشتر آورده و هم مغازه دارد و از مغازه هم یک میلیون استفاده کرده است. این آقا از سه راه پیدا کرده و باید برای سه میلیون خمس بدهد. هیچکدام یکدیگر را رد نمی‌کند. مانحن فیه نیز یک دسته روایات داریم که خمس معدن را بده و این باید بدهد. یک روایت هم داریم که اگر غنیمت پیدا کردی، خمسش را بده و این علاوه بر اینکه خمس معدن را داده یک میلیون استفاده کرده است. می‌گویند خمس دو میلیون را بده. یکی از باب اینکه از معدن استفاده کردی و یکی هم از باب اینکه از معدن استفاده بردی. الان روی هم نیز همین می‌شود. برای اینکه کسی معدن دارد و از این معدن یک میلیون بیرون آورده و «الخمس بعد المؤنه» این را نمی‌گیرد برای اینکه «الخمس بعد المؤنه» از فایده است. مغازه‌ای دارد و آیۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) آن را می‌گیرد. به دومی می‌گویند بعد مؤنه خمس بده و به اولی نمی‌گویند و این باید دو تا خمس بدهد. یکی خمس معدن و یکی هم خمس درآمدش. مثل آنجاست که هم مغازه دارد و هم اداره دارد. می‌گویند از این استفاده‌ها مخارج سالیانه را بردار و اگر چیزی باقی ماند، از هر دو خمس بده و اگر چیزی باقی نماند، هیچ. مانحن فیه نیز یک دسته روایات می‌گوید معدن خمس دارد و باید خمسش را بدهد. مالی دارد و در کسبش دزدی و حیف و میل کرده اما استفاده هم کرده است، حال می‌گویند اگر می‌خواهی مالت حلال شود باید خمسش را بدهی. روایاتی که می‌گوید کاسبی کرده و یک میلیون استفاده کردی باید خمسش را بدهی. هم مال مختلط به حرام خمس دارد برای اینکه مالش حلال شود و هم استفادۀ سالش خمس دارد. بعد از اینکه خمس مال مختلط به حرام را داد، یک میلیون دارد و طبق آیۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ) باید خمس یک میلیون را بدهد. هرکه می‌خواهد مالش پاک شود با شرایطی که گفتیم باید خمس دهد تا مالش حلال شود. حال این مالش را حلال کرد اما در کاسبی بعد از آنکه مالش را حلال کرد،‌ یک میلیون اضافه آورد. این غنیمت است و باید خمس این غنیمت را بدهد. بنابراین فرمایش ایشان که می‌فرمایند: «لو جعل الغوص أو المعدن مکسباً له کفاه إخراج خمسهما ‏أوّلاً، و لا یجب علیه خمس آخر من باب ربح المکسب بعد إخراج مؤنة سنته» و دو نمونه را مثال زدند درحالی که هفت چیز خمس دارد و باید همه را بگویند الاّ‌فایده‌ای که در آخر کار فرمودند. خمس معدن و کنز و مال مختلط به حرام و بالاخره خمس آن هفت چیز را بدهد. باید بگویند  و ثانیاً خمس آخر دهد من باب ربح المکسب، اما می گویند «و لا یجب علیه خمس آخر من باب ربح المکسب بعد إخراج مؤنة سنته»، ما می‌گوییم «لو جعل الغوص أو المعدن مکسباً له لا یکفی إخراج خمسهما أولاً بل یجب علیه خمسٌ آخر من باب ربح المکسب بعد إخراج مؤونة سنته».

 بعضی‌ها تمسک به روایتی کردند و روایت در تحف‌العقول است و در کتاب رسمی ما طلبه‌ها مثل وسائل، نیست. تحف‌العقول کتاب معتبری در پیش شیعه است، اما بالاخره روایت مرسل است. روایت مرسل است و در کتابهایی مثل تهذیب و استصحاب و من لایحضر و کافی نیست.

روایت را از حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» نقل می‌کنند که حضرت فرمودند: «انّ الخمس فی جمیع المال مرةً واحدة».

این روایت می‌گوید یک خمس باید بدهد. لذا اگر از معدن استفاده کرده و خمس دارد و فایده هم برده و خمس دارد، اما این دو یک خمس دارد.

ظاهراً روایت مربوط به بحث ما نیست بلکه مربوط به بحث دیگریست که فرق بین باب زکات و خمس همین است. اگر کسی چهل و پنج گوسفند دارد و امسال یک گوسفند داد و سال آینده باز چهل و چهار گوسفند دارد و باید یک گوسفند بدهد. همینطور همه ساله باید زکات بدهد. اما در باب خمس اگر کسی میلیاردر است و صد میلیون خمس برای مالش داده است و سال دیگر استفاده نکرده، نباید برای مال موجود خمس دهد. روایت می‌گوید یک مرتبه خمس دهد و تکرار ندارد. لذا روایت مربوط به بحث ما نیست و بحث ما روایت ندارد و مائیم و ظهور و مائیم و عرف و عرف به ما می‌گوید دو کاسبی داری و باید دو تا خمس بدهی. خمس معدن به جای خود و به مجرد اینکه از معدن چیزی استخراج کردی، بدون اینکه سال از روی آن بگذارد،‌باید فوراً خمسش را بدهی. روایت دیگری هم به ما می‌گوید اگر در سال استفاده کردی و خرج و مخارجت را برداشتی، سر سال باید خمس فائده را بدهی. در اینجا دو تا فائده دارد و هیچکدام ربطی به هم ندارد و فائده است و باید خمس فائده را داد. در مثل معدن و کنز و غیره الاّ کاسبی. خمسش مجردی است و فوراً باید بدهد اما در آنجا می‌تواند بعد از مؤنۀ سال بدهد. حال در اینجا هم استخراج معدن کرده و خمسش را داده است. بعد سر سال یک میلیون استفاده کرده، باید خمس یک میلیون استفاده را نیز بدهد.

 

مسئله 83:

المرأة التی تکتسب فی بیت زوجها،ویتحمّل زوجها مؤنتها ‏ ‏یجب علیها خمس ما حصل لها من غیر اعتبار إخراج المؤنة، إذ هی علی ‏ ‏زوجها ‏إلّا أن لا یتحمّل.‏

مثلاً خانمی به اداره می‌رود و در سال استفاده دارد و سر سال می‌بیند ده میلیون دارد، باید دو میلیون خمس دهد برای اینکه «الخمس بعد المؤنة» برای او نیست زیرا مؤنۀ او را شوهرش می‌دهد. بنابراین این خانم هرچه استفاده کند باید خمسش را بدهد. اگر زن حسابی باشد و خرج و مخارج داشته باشد و از آنچه درمی‌آورد خرج کند، ممکن است کسی بگوید این مؤنه است و کم کرده و برای باقیمانده خمس دهد. یا اینکه در ضمن سال خرج پدر و مادرش را می‌دهد و سر سال چیزی ندارد، بنابراین خمس ندارد. یا خرج و مخارج برادرش را می‌دهد، باز خمس ندارد. اما اگر پولها را جمع کرد و خرج نکرد، باید برای همۀ آن خمس دهد و آنچه از خوراک و پوشاک و مسکن و ازدواج دختر و پسر و امثال اینهاست، به گردن شوهرش است، پس باید برای همۀ استفاده‌اش خمس دهد، مگر اینکه در سال از آن استفاده خرج کند. مثل اینکه جهیزیۀ دخترش را خود این زن بدهد. در اینجا بخشیده و صرف در راه حال کرده و اول سال چیزی ندارد و نباید خمس بدهد و اما اگر پولی داشته باشد باید خمس آن را بدهد.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد