عنوان: خمس مؤونه
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئله 67:

لو زاد ما اشتراه وادّخره للمؤونة من مثل الحنطة و الشعیر‏ ‏والفحم ونحوها ممّا یصرف عینه فیها یجب إخراج خمسه عند تمام الحول، و أمّا ‏ ‏ما کان مبناه علی بقاء عینه والانتفاع به مثل الفرش و الأوانی و الألبسة و العبد ‏ ‏والفرس و الکتب ونحوها، فالأقوی عدم الخمس فیها، نعم لو فرض الاستغناء ‏ ‏عنها، فالأحوط ‏إخراج الخمس منها، وکذا فی حلیِّ النسوان إذا جاز وقت ‏ ‏لبسهنّ لها.‏

مسئله، مسئلۀ مبتلابهی در میان مردم است. مشهور در میان فقها نیز همین فتوای مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است. کسی برای مؤنۀ سالش برنج یا روغن و بالاخره بعضی از مخارج خانه‌اش را خریده است. یا خانمی برای خودش دستبند و گردنبندی برای زینت خریده است. حال کسی که برنج را خریده، سالش رسیده است. باقیماندۀ برنج و چیزهای دیگری که در خانه هست، آیا باید حساب کند یا لازم نیست؟! آیا آن خانمی که پیر شده و گردنبند و دستبند را لازم ندارد و الان سالش رسیده، آیا باید خمسش را بدهد یا نه؟!

مرحوم سید روی مسئلۀ اول می‌فرماید که باید خمس دهد. در رساله‌های عملیه هم آمده که باید خرده ریزهای در خانه را که سالش رسیده حساب کند. مثلاً کسی سال برای خودش قرار داده و الان اول اردیبهشت سال خمسی اوست. مثلاً یک میلیون استفاده کرده است و باید دویست تومان خمس دهد. اما در خانه هم چیزهایی برای خرج و مخارجش خریده و اتفاقا زیاد آمده است. مثلاً یک گونی برنج خریده برای اینکه استفاده کند و الان نصف گونی برنج زیاد آمده است. مقداری عدس و ماش و چیزهایی که مورد احتیاج در خانه هست، برای خرج و مخارج خانه خریده و الان زیاد آمده است. می‌فرمایند باید این زیادی را حساب کند. از همین جهت نیز مشهور در میان مردم شده همینطور که سرمایۀ‌ مغازه را حساب می‌کند و خمس می‌دهد، باقیماندۀ خورد و خوراک در خانه را هم حساب می‌کند. مرحوم سید در اینجا می‌فرماید همینطور که چیزهایی است که در مغازه است، باید حساب کند. چیزهایی هم که در خانه هست باید حساب کند و خمس آن را بدهد. اما در آن گردنبند که خانم به گردنش نمی‌اندازد چون پیر شده و یا به قول عوام دمُده و کهنه شده و بالاخره استفاده نمی‌کند، در اینجا ایشان مانده که آیا این مثل آنجاست که استفاده می‌کند و خمس ندارد و یا مثل اینست که الان فایده‌ای برده و باید خمس دهد!

در صورت اول تردید ندارند و در صورت دوم تردید دارند و لذا احتیاط واجب می‌کنند.

عبارت اینست که:

لو زاد ما اشتراه وادّخره للمؤونة من مثل الحنطة و الشعیر‏ ‏والفحم ونحوها ممّا یصرف عینه فیها یجب إخراج خمسه عند تمام الحول، و أمّا ‏ ‏ما کان مبناه علی بقاء عینه والانتفاع به مثل الفرش و الأوانی و الألبسة و العبد ‏ ‏والفرس و الکتب ونحوها، فالأقوی عدم الخمس فیها، نعم لو فرض الاستغناء ‏ ‏عنها، فالأحوط ‏إخراج الخمس منها، وکذا فی حلی النسوان إذا جاز وقت ‏ ‏لبسهنّ لها.‏

پیر شده و گردنبند را به گردنش نمی‌کند و یا کهنه شده و از کار افتاده است. در اینجا نتوانستند بگویند خمس دارد یا نه بنابراین احتیاط کردند که خمس دارد و مشهور در رساله‌ها اینست که خمس ندارد. برای صورت اول می‌گویند خمس دارد و صورت دوم خمس ندارد.

اشکال اینست که چه فرقی بین این دو هست؟! اگر خمس دارد، هر دو خمس دارد و اگر خمس ندارد، هیچکدام خمس ندارد. و اما اینکه راجع به گردنبند، خمس ندارد اما راجع به چیزهایی که ذخیره کرده برای خورد و خوراک و الان زیاد آمده، گفتند باید حساب کند. اگر باید حساب کند، هر دو مثل هم است و اگر نباید حساب کند، باز هر دو مثل هم است، و فرق گذاشتن بین نخود و لوبیاها و بین طلاها که از کار افتاده، چیست!

مرحوم نائینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌خواهند بگویند چیزهایی که در خانه زیاد آمده، خمس دارد، برای اینکه مؤنه نیست و سر سال شده و همینطور که استفادۀ خانه را باید حساب کند، باقیمانده‌های در خانه را هم باید حساب کند؛ و اما راجع به طلای باقیمانده و کهنه شده، می‌فرمایند خمس ندارد. تقریباً بیش از یک صفحه در شرح این جمله فرمودند و خلاصۀ حرف مرحوم آقای خوئی اینست که «الخمس بعد المؤنة» در وقتی که طلاها را لازم داشت و خریده بود «الخمس بعد المؤنه» آن را گرفته، اما وقتی به گردنش نمی‌اندازد، «الخمس بعد المؤنه» نمی‌تواند بیاید، بنابراین می‌گوییم این طلای کهنه شده و طلایی که استفاده نمی‌کند خمس نداشته و الان هم خمس ندارد.

این خلاصۀ حرف مرحوم نائینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» است. به عبارت دیگر می‌فرماید «الخمس الاّ‌بعد المؤنه» و این عامی نیست که بتواند بعد را بگیرد. «الخمس بعد المؤنه» طلا را گرفته بود و الان که سر سال شده و از این طلا استفاده نمی‌کند، دلیلی نداریم بر اینکه بگوید خمس این طلا را بده.

ایرادی که به مرحوم نائینی هست، اینکه اگر اینطور باشد پس باید گندم و جوی باقیمانده را هم بگویید. «الخمس بعد المؤنة» گندم و جو و برنج و چیزهای دیگری که زیاد آمده را گرفت و الان که زیاد آمده دلیلی نداریم که بگوید خمس این چیزهایی که زیاد آمده بده. چنین عامی نداریم، بنابراین مرحوم آقای خوئی باید بفرمایند مطلقا هرچه زیاد آمد و سر سالش شد لازم نیست خمس دهد، خواه ذخیره باشد و خواه عین باقی باشد و سال دیگر لازم داشته باشد و خواه مثل طلایی باشد که خانم به گردنش نمی‌کند. برای اینکه عامی نداریم که اینها را بگیرد و «الخمس بعد المؤنه» همۀ اینها را گرفته، پس همۀ اینها خمس ندارد. اما مرحوم نائینی همان قول مشهور را راجع به باقیمانده‌های خورد و خوراک می‌گویند خمس دارد اما راجع به طلای خانم می‌گویند خمس ندارد. یا راجع به فرش می‌گویند خمس ندارد.

با این احتیاط مرحوم سید که راجع به خوراک و خوراک می‌گویند خمس دارد و راجع به فرشها می‌گویند خمس ندارد و راجع به طلای خانم هم نتوانستند جازم شوند و می‌گویند احتیاط واجب اینست که خمس دارد. پس اگر خمس دارد باید بگوییم همۀ اینها خمس دارد برای اینکه مؤنۀ سالش نبوده،‌پس باید خمس دهد. اگر گفتید نه، این مؤنۀ سالش بوده و الان مؤنۀ سالش نیست،‌وجهی برای اینکه خمس دارد، نداریم؛ لذا در صورت اول یک گونی برنج خریده و خیال می‌کرده به یک گونی برنج احتیاج دارد و بعد نصف گونی را استفاده کرده و سر سالش شده است. آیا باید خمس نصف گونی را بدهد یا نه؟!

باید بگوییم باید خمسش را بدهد برای اینکه سر سالش که شده کاشف بر این بوده که مؤنۀ سالش گذشته‌اش نبوده است و زیاد آمده است. مثل سرمایۀ مغازه که سر سالش که شد باید هرچه در مغازه دارد حساب کند و خمسش را بدهد. اینجا هم باید هرچه در خانه هست حساب کند و خمسش را بدهد. راجع به طلای زن هم الان مؤنه نیست، پس طبق قاعدۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ...) می‌گوییم فایده هست یا نه! بنابراین می‌گوییم الان یصدق اینکه فایده هست اما فایده‌ای که احتیاج به آن ندارد و باید خمسش را بدهد. مثل اینکه یک اشرفی به خانم هدیه دادند و شما می‌گویید هدیه خمس دارد و سر سالش که شد باید خمس این اشرفی را بدهد و همچنین خمس گردنبندی را که احتیاج ندارد، بدهد.

به عنوان مثال یک گونی برنج خریده و الان سر سالش شده و نصف این گونی موجود است و این نصف که موجود است مؤنه نبوده و آن نصف که خورده مؤنه بوده است. «الخمس بعد المؤنه» می‌گوید آنچه خوردی خمس ندارد و آنچه باقی مانده خمس دارد. راجع به آن گردنبند هم سر سال که بشود در گلویش است و «الخمس بعد المؤنه» می‌گوید خمس ندارد. اما گردنبندی که کنار گذاشته و سر سالش بشود، مؤنه نیست و باید خمس دهد.

اگر شما قائل به خمس شدید، هر دو را باید بگویید خمس وگرنه باید بگویید هیچکدام خمس ندارد. فرمایش مرحوم نائینی هم درست نیست. مرحوم نائینی می‌فرمایند طلایی که در گلوی زن بوده خمس نداشته و الان در گلویش نیست و نمی‌دانیم وضعش چیست و «الخمس بعد المؤنه» آن را گرفته بود بنابراین باید بگوییم دلیلی نداریم که خمس دهد. به مرحوم نائینی می‌گوییم اگر در گردنش بود، «الخمس بعد المؤنه» آن را می‌گرفت اما ذخیره کرده و «الخمس بعد المؤنه» ندارد و قاعدۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ...)  می‌گوید باید خمسش را بدهد. لذا در مقابل مرحوم نائینی که می‌گویند عام زمانی و مکانی نداریم، می گوییم احتیاج به عام ندارد و هرکجا بالفعل الخمس بعد المؤنه آن را گرفت، باید خمس دهد و هرکجا «الخمس بعد المؤنه» نداشتیم فایده است و باید خمس فایده را بدهد و تفاوتی بین این دو نیست. مگر اینکه کسی بگوید که خورد و خوراکی که می‌گیرد جزء مؤنه است، حال مقداری زیاد بیاید، عرفاً مغتفر است و همچنین گردنبندی که در گلویش هست «الخمس بعد المونه» آن را می‌گیرد اما بعدش بخواهیم بگوییم فایده است،‌صدق فایده نمی‌کند؛ بنابراین هر دو خمس ندارد. شاید مرحوم سید «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» که برای اولی می‌فرمایند خمس دارد و دومی را می‌گویند خمس ندارد، مرادشان همین معنای عرفی باشد، لذا صورت اول را حتمی فرمودند و برای صورت دوم احتیاط واجب کردند. لذا دائرمدار احتیاجش است. وقتی دائرمدار احتیاج شد، نصف گونی برنج که زیاد آمده و احتیاج نیست، یعنی مؤنه نیست. آن طلا که الان کنار گذاشته یعنی مؤنه نیست و وقتی مؤنه نشد، بنابراین (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ...) می‌گوید باید خمس همۀ اینها را بدهی. شاید کسی بتواند بگوید آن طلا عرفاً واجبتر و لازمتر است که بگوییم خمس بدهد به خلاف آنجا که نصف گونی برنج باشد، این را عرفاً مؤنۀ قبلی می‌داند.

فرض ما اینست که هر دو صورت مؤنه بوده است و الان از مؤنه افتاده است، نظیر اینکه سر سالش شده و به این برنج احتیاج ندارد به این معنا که برای سال بعد احتیاج دارد. این خیال می‌کرد یک گونی برنج لازم دارد اما نصف آن را خورده و نصف دیگر موجود است، پس نصف گونی که مانده مؤنه نیست و خمس دارد. آن خانم هم گردنبند را کنار گذاشته و احتیاج به آن ندارد و از مؤنه نیست،‌پس باید خمسش را بدهد. اینکه مرحوم نائینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌خواهند بگویند این خمس نداشت برای اینکه مؤنه بود و الان نمی‌دانیم خمس دارد یا نه، آن را می‌برند روی عام و آیۀ (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ...) می‌گوید خمس دارد. می‌گوییم اگر عام شما درست باشد، هم راجع به گونی برنج هست و هم راجع به طلای خانم است. اگر خمس دارد، هر دو خمس دارد و اگر خمس ندارد، هیچکدام خمس ندارد. همین حرف را به مرحوم سید عرض می‌کنیم که چه فرقی کرد بین گونی برنج و آن طلا. اگر خمس ندارد، برای هر دو بگویید خمس نداردو اگر احتیاط واجبی دارید، برای هر دو بگویید خمس دارد و اگر فتوا دارید هر دو را بگویید خمس دارد. اما اینکه  می‌گویید صورت اول جزماً خمس دارد و صورت دوم را نمی‌دانم و احتیاط واجب می‌کنم، ظاهراً وجهی ندارد.

 

مسئله 68:

إذا مات المكتسب فی أثناء الحول بعد حصول الربح سقط اعتبار المؤنة فی باقیه، فلا یوضع من الربح مقدارها على فرض الحیاة.

مسئله واضح است. کسی سال داشته و استفاده هم کرده و الان در وسط سال مُرده است. حال ورثه باید چه کنند؟

معلوم است که ورثه باید خمس او را بدهند. برای اینکه مُردن او مثل رسیدن سالش است. «الخمس بعد المؤنة» معنایش این نیست که تا سال نشود خمس ندارد، بلکه انسان هر روز هم می‌تواند خمس خودش را بدهد. بعضیها روز به روز یا ماه به ماه خمس می‌دهند و از همین جهت می‌گوییم فرق نمی‌کند سال شمسی باشد یا سال قمری باشد. این آقا هم سال داشته اما در وسط سال مرده است. الان ربح و فایده‌ای دارد و ورثه باید فایده را حساب کند و خمسش را بدهد. اگر زنده بود، سر سال باید حساب کند و الان که مرده است سال ندارد و وقتی سال نداشت، باید خمس فایدۀ او را بدهند.

ظاهراً فرمایش مرحوم سید درست است و کسی هم روی آن ایراد نکرده و همۀ محشین هم امضا کرده‌اند.

و صلّی الله علی محمد و آل محمد