عنوان: وقت وجوب زکات فطره
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئله 2:

یجوز عزلها فى مال مخصوص من الأجناس أو غیرها بقیمتها و ینوى حین العزل و إن كان الأحوط تجدیدها حین الدفع أیضا.

شب عید فطر چیزی را از مالش جدا می‌کند و آن را زکات فطره قرار می‌دهد. حال یا گندم یا قسمت گندم است و تصمیم دارد یک هفتۀ دیگر این چیزی که به عنوان زکات فطره است به شخص خاصی بدهد. می‌فرمایند این جایز است. روایات فراوانی هم برای جوازش داریم.

روایات باب 13 از ابواب زکات فطره:

عن أبی عبدالله علیه‌السلام: إذا عزلتها فلا یضرّك متى اعطیتها قبل الصلاة او بعد الصلاة. (جلد9، صفحه 357، حدیث7)

گاهی رد می‌کند و گاهی از مالش جدا می‌کند و امانت در پیش اوست. روایتی که خواندم و چند روایت دیگر در این باب 13 هست، می‌فرماید اشکال ندارد. مثلاً اگر یادتان باشد، دیروز می‌فرمودند که مغرب عید موقعی است که باید این زکات فطره را بدهد «یستمرّ الی زوالها» و خوب است که اگر نماز عید می‌خواند، قبل از نماز عید بدهد. حال این به جای اینکه زکات فطره بدهد، زکات فطره را از مالش جدا می‌کند. مثلاً پنج نفرند و پنجاه تومان جدا می‌کند و در جیب دیگرش به طور امانت می‌گذارد و می‌گوید این پنجاه تومان زکات فطرۀ من است. می‌فرمایند اگر این عزل را کرد، لازم نیست بگوییم تا قبل زوال. هر روزی که این امانت را رد کند، اشکال ندارد.

این یک صورت است که جدا می‌کند از مالش و به طور امانت نگاهداری می‌کند تا این امانت را رد کند. «یجوز عزلها فی مال مخصوص أو من الأجناس أو غیرها» سابقاً گفتیم به عنوان قیمت می‌تواند غیر گندم و جو و خرما و غیره رد کند. مثلاً پنجاه تومان پول رد جیبش می‌گذارد به عنوان زکات فطره و یا اینکه مثلا ده کیلو گندم جدا می‌کند و به عنوان امانت در پیش اوست. بعد می‌فرمایند: «و ینوى حین العزل و إن كان الأحوط تجدیدها حین الدفع أیضا»، نیت زکات فطره را در وقتی می‌کند که پول را از پولهایش جدا می‌کند. پنجاه تومان از پولهایش به نیت زکات فطره جدا می‌کند و نیت می‌کند به عنوان زکات، این پنجاه تومان نزد این باشد. گرچه خوب است در وقتی که پنجاه تومان را می‌دهد، قصد زکات فطره و قصد قربت داشته باشد. معلوم است که احتیاط مستحبی است، اما بعضی از محشین بر عروه نمی‌دانم چه چیز در ذهن مبارکشان است که می‌گویند نیت را حین الدفع باید بکند و نه حین العزل. اما ظاهراً وجهی ندارد و این پنجاه تومانی که از پولش جدا کرده، خود به خود زکات فطره می‌شود. همین که این کار را انجام می‌دهد، نیت است. برای خدا پنجاه تومان از پولش جدا می‌کند و این پول امانت در نزد او شده و امانت را رد می‌کند. حال احتیاط به این معنا که حین الدفع خود به خود می‌شود. در وقتی که پنجاه تومان امانت را می‌دهد، به عنوان زکات فطره‌ای که از مالش جدا کرده، می‌دهد. درحقیقت خود به خود دو نیت شده است. یکی نیت حین العزل و یکی هم نیت حین الدفع. اصلاً ممکن نیست عزل بدون نیت و یا دفع بدون نیت. برای اینکه افعال ما از منویات ما سرچشمه می‌گیرند. باید تصور کند و تصدیق کند و شوق مؤکّد کند و اراده کند و کاری را انجام بدهد. کسی بدون تصور و تصدیق و بدون اراده فعلی را انجام دهد، ممکن نیست. البته ممکن است اضطراراً کارهایی بکند اما فعل اختیاری بدون نیت ممکن نیست. از همین جهت بگوییم نماز بدون نیت می‌خواند، ممکن نیست. لذا این فرمایش مرحوم سید که «ینوی حین العزل و إن کان الأحوط تجدیده حین الدفع» است. به مرحوم سید عرض می‌کنیم همان وقت که عزل می‌کند نیت با اوست و همان وقت که به فقیر می‌دهد، نیت دارد. اولی بدون نیت نمی‌شود و دومی هم بدون نیت نمی‌شود. بعضی از محشین بر عروه هم گفتند حین العزل لازم نیست و حین الدفع لازم است. ما می‌گوییم این هم معنا ندارد و عزل بدون نیت معنا ندارد. اگر بخواهد جدا کند یعنی نیت جدا شدن این پول از پولهایش به عنوان زکات فطره. در وقتی که این امانت را رد می‌کند، معقول نیست که نیت نشود. وقتی امانت را رد می‌کند، یعنی آنچه برای فقرا عزل کرده به این فقیر می‌دهد. ظاهراً این احتیاط مرحوم سید را نمی‌توان درست کرد و این فرمایش بعضیها هم که گفتند حین العزل لازم نیست و باید حین الدفع باشد، می‌گوییم نمی‌شود. حین‌العزل نیت می‌خواهد و حین الدفع هم نیت می‌خواهد. حین العزل نیت می‌خواهد، برای اینکه مال جدا شود و حین الدفع نیت می‌خواهد تا به فقیر داده شود و اصلاً فعل، متوقف بر نیت است. انسان فعلی را بدون نیت به جا بیاورد، یک چیز توهی و تخیلی و غیراختیاری است. علی کل حالٍ این صورت اول بلااشکال است.

اگر یادتان باشد مرحوم سید از کسانی است که گفتند قصد قربت لازم نیست و ما هم تابع سید شدیم و گفتیم ولو سید گفتند «لأنه من العباداة» اما گفتند قصد قربت فیه اشکالٌ. اما الان نیت عزل است. می‌فرمایند: «و ینوى حین العزل و إن كان الأحوط تجدیدها حین الدفع أیضا». به مرحوم سید می‌گوییم آیا می‌شود عزل کند بدون نیت و یا دفع کند به فقیر بدون نیت. آن وقتی که پول را جدا می‌کند نیت می‌خواهد و وقتی که پول را رد می‌کند، نیت می‌خواهد. این حرفی ندارد تا بعضی محشین بگویند «و إن کان الأحوط» بگویند «و ان کان الأقوی تجدید النیة حین الدفع». می‌گوییم حین العزل نیت می‌خواهد و حین الدفع نیز نیت می‌خواهد و اگر نیت نکند، فعل بدون نیت تحقق خارجی پیدا نمی‌کند.

«و یجوزُ عزل أقلّ من مقدارها أیضا»

این باید پنجاه تومان بدهد اما چهل تومان دارد. آن چهل تومان را عزل می‌کند و حین الدفع پنجاه تومان می‌دهد. این نیز اشکال ندارد، برای اینکه در وقتی که عزل کرده است چهل تومان بوده و الان که دفع می‌کند و زکات فطره می‌دهد پنجاه تومان می‌دهد. چهل تومان را جدا کرده و ده تومان هم الان از مالش جدا می‌کند. این هم اشکال ندارد.

و یجوزُ عزل أقلّ من مقدارها أیضا، فیلحقه الحکم و تبقی البقیة غیر معزولة علی حکمها.

چهل تومان را عزل کرده و امانت در پیش اوست و ده تومانی که عزل نکرده به ذمه‌اش است و هروقت دارد، آن ده تومان را می‌دهد.

این دو صورت اشکال ندارد. آنچه اشکال دارد، صاحب جواهر می‌فرمایند نمی‌شود و مرحوم سید اول می‌فرمایند می‌شود اما بعد اشکال می‌کنند.

و فى جواز عزلها فى الأزید بحیث یكون المعزول مشتركا بینه و بین الزكاة وجه لكن لا یخلو من إشكال و كذا لو عزلها فى مال مشترك بینه و بین غیره مشاعا و إن كان ماله بقدرها.

یعنی می‌توان گفت وجیه است و دلیل دارد. مثل اینکه پنجاه تومان بدهکار است و پول خرد ندارد و صد تومان دارد و می‌خواهد نماز عید برود. صد تومان از مالش جدا می‌کند و می‌گوید پنجاه تومان از من و پنجاه تومان از فقراست. در وقتی که می‌خواهد صدتومان را بدهد، دو تا پنجاه تومان می‌کند و یکی را برای خودش برمی‌دارد و یکی را به فقرا می‌دهد. همینطور که صورت اول و دوم اشکال نداشت،‌صورت سوم هم اشکال ندارد. علی کل حال جدا کرده است. اما مسئله خالی از اشکال نیست.

مرحوم صاحب جواهر می‌گوید اشکال دارد،‌ زیرا این عزل صادق نیست. به مرحوم صاحب جواهر عرض می‌کنیم چه فرق کرد بین صورت اول و صورت سوم. هر دو عزل عرفی است و عرف می‌گوید زکات فطره‌اش را جدا کرده است. حال گاهی زکات فطره را جدا می‌کند روی مال مخصوص و گاهی زکات فطره را جدا می‌کند روی مال مشترک بین خودش و فقرا. گاهی پول خرد ندارد و می‌خواهد برای نماز عید برودو مثلاً صد تومان دارد و پنجاه تومان بدهکار است. نیت می‌کند و می‌گوید پنجاه تومان از این صد تومان زکات فطره است. عین همین حرف را در اینجا می‌زنیم و آن اینست که «یجوز عزلها فی الأزید»، یعنی صد تومان از جیبش درمی‌آورد و می‌گوید پنجاه تومان زکات فطره و پنجاه تومان از خودم و این صد تومان مشترک باشد بین من و بین فقرا «و فى جواز عزلها فى الأزید بحیث یكون المعزول مشتركا بینه و بین الزكاة وجه».

مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند نه، برای اینکه عزل صادق نیست. اگر عزل صادق نیست صورت اول هم صادق نیست و اگر عزل صادق است، صورت اول و دوم چه أقل باشد و چه أکثر باشد، تفاوتی نمی‌کند. در هر دو عزل می‌گویند. یکی خودش را مشترک قرار داده با فقرا و یکی فقرا را مختص قرار داده و پول امانت در پیش خودش است. در هر دو صورت پول امانت در پیش خودش است. در صورت اول باید نیت کند که پول را برای زکات فطره می‌دهم و در صورت دوم نیز به فقیر می‌گوید این صد تومان را بگیر و پنجاه تومان آن را تو بردار و پنجاه تومان به من بده.

ظاهراً تفاوتی در عزل ندارد و ما اگر بخواهیم بگوییم یکی عزل است و یکی عزل نیست، وجه ندارد.

صورت چهارم: و كذا لو عزلها فى مال مشترك بینه و بین غیره مشاعا و إن كان ماله بقدرها.

مثلاً می‌گوید من پنجاه تومان از کسی می‌خواهم و الان صد تومان به من می‌دهد تا من پنجاه تومان آن را بردارم و من پنجاه تومان را به عنوان زکات فطره نیت می‌کنم و می‌گویم پنجاه تومان آن از آقایی که صد تومان به من داده و پنجاه تومان هم برای زکات فطره باشد.

مرحوم صاحب جواهر می‌‌فرمایند عزل صادق نیست و مرحوم سید را گیر انداخته، درحالی که می‌فرمایند وجهٌ، اما می‌فرمایند لایخو الاشکالٍ.

ما در همۀ این چهار صورت می‌گوییم عزل صادق است و عرفاً از اینگونه کارها زیاد می‌کنند. گاهی در پول کمتر و گاهی در پول بیشتر و گاهی خودش را شریک فقیر می‌کند و گاهی بستانکار و گاهی بدهکار را شریک با فقیر می‌کند. ظاهراً هر چهار صورت اشکال ندارد.

حرف دیگری که می‌توان در اینجا زد که مسئله را سالبه به انتفاء موضوع کنیم. بگوییم عزل نمی‌خواهیم بلکه با نیت کار کند. موقع نماز عید است و می‌خواهد برای نماز عید برود و پول نقد ندارد اما زکات فطره برایش واجب است. در این صورت نیت می‌کند و می‌گوید خدایا پنجاه تومان از باب زکات فطره بر ذمّۀ من است. بعد نماز عید را می‌خواند و می‌آید و دینش را به فقرا ادا می‌کند. این اگر بهتر از آن چهار صورت نباشد، کمتر نیست اما نمی‌دانم چرا مرحوم سید اصلاً متعرض آن نشده است. موقعی که شب عید شد، واجب است که زکات فطره بدهد، حال بگویید تا قبل صلاة یا قبل زوال و ما می‌گوییم تا غروب شب دوم. الان پول ندارد اما زکات فطره برایش واجب است و به خاطر اینکه برای نماز برود و زکات فطره داده باشد، به ذمّه می‌گیرد و می‌گوید خدایا پنجاه تومان از باب زکات فطره بدهکار به فلانی هستم. بنابراین الان پنجاه تومان بدهکار می‌شود و بعد از نماز عید بدهی خود را رد می‌کند. مثل آنجاست که پنجاه تومان از کسی قرض کرده و می‌خواسته به نماز برود و پول تاکسی نداشته و از کسی پنجاه تومان قرض می‌کند و برای نماز می‌رود و وقتی برگشت بدهی خود را می‌دهد. در اینجا نیز پول نداشته و نیت می‌کند و نماز عید را می‌خواند و بعد از نماز بدهی خود را به فقرا رد می‌کند.

به مرحوم سید عرض می‌کنیم اگر از اول به جای «یجوز عزلها» فرموده بودید «یجوز أن ینوی قیمتها علی ذمّته»، هروقت ادا کند، پنج روز یا یک ماه هم طول بکشد، طوری نیست. اگر کسی اشکال کند، می‌گوییم بنویسد. مثلاً می‌خواهد برای نماز عید برود و پول ندارد و در دفتر می‌نویسد پنجاه تومان از باب زکات فطره به ذمّۀ من است. بعد برای نماز می‌رود و برمی‌گردد و یک روز یا ده روز دیگر طبق آنچه در دفتر نوشته، پول فقرا را می‌دهد.

علی الظاهر همۀ اینها اشکال ندارد و اگر شک کنید که آیا جایز است یا جایز نیست، همه أقل و أکثر ارتباطی است و می‌گوییم جایز است. یقین داریم که اگر قبل از نماز عید پول دهد، بری الذمّه می‌شود و اما نمی‌دانیم شرط اینست که باید پول دهد یا می‌تواند به ذمّه‌اش باشد یا می‌تواند عزل کند یا با مال فقرا مشترک کند، آنگاه برائت می‌گوید جایز است. لذا أقل و أکثر ارتباطی است، و یک قسمت شک داریم و یک قسمت یقین داریم و رفع مالایعلمون می‌گوید مانعی ندارد زکات را بدهد، خواه به عنوان نقد بدهد یا به عنوان ذمّه یا به عنوان عزل بدهد.

و صلّی الله علی محمّد وَ آل محمّد