عنوان: چه مقدار شير باعث محرميت است ؟
شرح:

اعوذ بالله من الشيطان الرجيم .بسم الله الرحمن الرحيم . رب اشرح لي صدري ويسرلي  امري و احلل عقدة من لساني يفقهوا قولي

بحث در اين بود كه در باب رضاع بايد چه مقدار شير بخورد تا محرم شود گفتم كه عامه گفتند همين مقداري كه بگويند شير خورد ، مثل اينكه به روزه دار بگويند آب خورد همينطور كه او روزه را باطل مي كند ، اينهم محرم   مي شود ،گفتم روايت هم داريم و الاّ اينكه هيچ كس غير از صاحب دعائم نگفته،صاحب دعائم هم اصلاًاز فقها نيست . 

حرف  دوم  مال اسكافي  بود -  يعني ابن جنيد -  خود ابن جنيد هم  ولو عالم  مبرزي بود و فقيه مقدسي بود ، اما متهم است براي اينكه موافقت با عامه زياد دارد معلوم مي شود كه اصلاً روايات اهل بيت دستش نبود لذا چون آدم متهمي در فقه و در علم است ، آنهم خودش خيلي اهميت ندارد و گفته است شير بخورد تا سير شود ، شكمش پر شود و خودش پستان را رها كند و اگر به او بدهند ، نخورد ، گفتم روايت هم طبق آن داريم ،روايت را هم خواندم ،روايت صحيح السند و ظاهر الدلاله . الاّ اينكه گفتم كه اين قول را هم احدي از قدما و متأخرين نگفتند لذا اعراض اصحاب هست ، روايات متعارضي هم در تعارض با اين روايت هست اما چيزي را كه نتوانستيم حل كنيم قول صاحب جواهر بود ، صاحب جواهر كه ابن جنيد نيست ،فقيه اهل بيت است به قول استاد بزرگوار ما حضرت امام ، هر چه داريم از صاحب جواهر داريم عبارت اين آقا را ديروز خواندم ، مي فرمايد فقه اقتضاء مي كند همينكه يكمرتبه شير بخورد و سير شود ، اين محرم شود ، احتياط هم همين را اقتضاء مي كند . گفتيم كه خُب بله احتياط هم اقتضاء مي كند كه اين دختر را (براي ازدواج )نگيريدش ، اما آيا مي شود به مادرش نگاه كرد يا نه ؟ خُب اگر نگيرد به مادرش مي تواند نگاه بكند ، در حاليكه نمي گوئيم لذا گفتيم حرف صاحب جواهر را هم تأويل بكنيم و بگوئيم مرادشان احتياط از هر دو جهت است ، دختر اين زن را نگيرد ،به اين زن نگاه هم نكند . اما آنكه ديروز در آن

مانديم اين بود كه فقه اقتضاء چنين حرفي را مي كند ، اينرا نمي دانيم يعني چه ؟ فقه اقتضاء چنين حرفي را مي كند درحاليكه روايات متعارض و متشطط است ، شما همه روايات را هم كه حذف كنيد ، باز هم فقه حرف صاحب جواهر را اقتضاء مي كند . و نمي دانيم صاحب جواهر چه مي خواهد بگويد . لذا بحث به قول سوم رسيد و قول سوم كه مشهور هم هست والآن در رساله هاي عمليه هم آمده، اينكه يك شبانه روز اين بچه را سير شير بدهد ، و در اين يك شبانه روز از پستان ديگري نخورد ، غذا هم نخورد ، يك شبانه روز فقط شير اين زن را بخورد ، گفتند محرم    مي شود ، قول هم در ميان قدما ، هم در كتب فقهي و هم در رساله هاي عمليه مشهور است .          

    براي اين قول يك روايت بيشتر نداريم كه روايت صحيح السند و ظاهر الدلاله است . ببينيم بر طبق آن چه بايد گفت ،روايت 1 از باب2 از ابواب رضاع جلد 14 وسايل ؛ محمد ابن الحسن با سناده عن محمد ابن احمد ابن يحيي عن احمد ابن محمد عن الحسن المحبوب،عن هشام ابن سالم عن عمار ابن موسي الساباتي عن جميل ابن صالح عن زياد ابن سوقه .

سند روايت خوب است و بايد بگوئيم صحيحه، اما بخاطر عمار كه مبلغ امام صادق هم بوده ، مي گويند فتحي است . معلوم است اتهام است و به او تهمت زدند . وقتي كه در زمان ائمه طاهرين مي خواستند كسي را هو بكنند اينطوري مي گفتند فتحي است . عبدالله ابن افتح را هم كه اين عمار عالم تر از اوست علي كل حال يا روايت بنابر قول مشهور موثقه است يا بنابر قول ما روايت صحيحه است ؛

قلتُ لابي جعفر (ع) هل لرضاع حد يا خذبه فقال لا يحرم الرضاع اقل من يوم وليله او خمس عشره رضعه متواليات من امرئه واحده من لبن فحل واحد لمن يفصل بينها رضعه امرئت غيرها فلو ان امرئه ارضعه غلام او جاريه ، عشر رضعاتٍ من لبن فحل واحد و ارضعتها امرئه اخري من فحل آخر عشر رضعات لا يحرم نكاحها .

    ذيلش مربوط به حرف ما نيست ، در صدرش همانطور كه در رساله ها آمده فرمودند كه يك شبانه روز متوالي از يك زن شير بخورد ،يا 15 مرتبه باز 15 مرتبه متوالي بدون اينكه زن ديگر شيرش بدهد ، بدون اينكه غذايي بخورد و بالاخره از يك زن 15 مرتبه شير پشت سر هم سير بخورد يا يك شبانه روز از يك زن شير سير بخورد يا اين ، يا آن . در رساله ها هم الآن همين است ، مي گويند يك شبانه روز يا 15 مرتبه . 

    اين روايت را ، يا همان است يا نه ، حالا يا دو تا يا يكي ، مرحوم صدوق در مغنعه همينطور فرمودند ،روايت 14 ؛

محمد ابن علي ابن الحسين في المغنع قال : لا يحرم من الرضاع الاّ ما انبطت اللحم و شد العظم ، قال و سُئل الصادق (ع) هل لذلك حد ، فقا ل لا يحرم من الرضاع الارضاع يوم وليله او خمس عشرت رضعت  متواليان لا يفصل بينهن .

    حالا اگر فرموديد همان روايت اول است و مرحوم صدوق بطور مرسل نقل كرده ، خُب مي شود يك روايت ، اگر هم گفتيد نه ، اين روايت 1 از باب 2 است ، كه زياد بن سوقه يك روايت است ، آن روايت مرحوم صدوق هم يك روايت است ، مي شود دو روايت ولي ظاهراً يك روايت است . مخصوصاً اينكه مرحوم صدوق هم(فرمودند) روي عن الصادق ، لذا نمي شود بگوئيم 2 روايت ، يك روايت است . اما روايت هم صحيح السند است هم ظاهر الدلاله . اشكالي در آن است ، اگر بتوانيد آنرا رفع بكنيد ، خدمت بزرگي به فقه كرديد و آن اينست كه جمع بين يك شبانه روز و 15مرتبه   نمي شود براي اينكه در يك شبانه روز مسلم اين بچه 15 مرتبه شير نمي خورد ، 15 مرتبه شير سير كه بخوابد و پستان را ول كند آنوقت يا اين يا آن ، بين اقل و اكثر چطور مي شود جمع كرد ؟ لذا اگر 15 مرتبه يك شبانه روز يعني چه ؟ اگر يك شبانه روز 15 مرتبه يعني چه ؟ لذا در يك شبانه روز هيچوقت 15 مرتبه شير نمي خورد . لذا 15 مرتبه 3-2 روز مي خواهد لذا مثلاً يكدفعه بچه بازي مي كند و مادرش هم عادتش داده كه پستان را مي گيرد مك مي زند و رها مي كند اينكه هيچ ، اين 15مرتبه هيچ است ، اگر شير ناقص باشد . اگر شير تام باشد در شبانه روز بيش از 6-5 مرتبه نيست ، ديگر آن 15مرتبه لغو است .يا 15مرتبه و يك شبانه روز نه ، يا يك شبانه روز و 15 مرتبه نه . و اما يك شبانه روز كه با 15 مرتبه بسازد ،كه 15 مرتبه اش هم گفتن ندارد ، اگر مناط يك شبانه روز است ، 15 مرتبه هيچ ، اگر مناط 15 مرتبه است ، يك شبانه روز هيچ .

    تسبيحات اربعه بينش اقل و اكثر مي شود يكمرتبه گفتي و رفتي به ركوع طوري نيست ، اما اگر بيشتر مي خواهي بايد 3 مرتبه باشد . يعني 2 مرتبه كفايت نمي كند . گفتند اقل و اكثر اينطور معنايش است كه معمولاً فقها گفتند نه اين را اينطور نمي شود درست كرد ،اينكه گفتند يكي يا 3 تا معنايش اينست كه يكي واجب و 3 تا مستحب است و اقل و اكثر در اينجا نمي آيد ، يعني متعارف يك بچه از مادرش شير سير 6-5 مرتبه مي خورد ، مابقي را اصلاً نمي خورد ، در اين مقدار نصفش را هم خواب است . بچه ها خيلي خواب مي روند وقتي هم كه گرسنه شوند به راستي خيلي شير مي خورند ، تا سير شوند و اين 6-5 مرتبه بيشتر نيست . و بايد متوالي باشد و در اين يك شبانه روز كسي ديگر شيرش ندهد ، غذاي ديگري هم به بچه ندهند . در آن 15 روز هم ، هيچكس نبايد به او شير بدهد وهيچ چيزي نخورد .حالا يا يك شبانه روز يا 15 مرتبه . 15 مرتبه را خوب مي شود درست كرد . در عرض 3-2 شبانه روز هم طول مي كشد تا اين شير سير بخورد .

    يك صورت هم پيدا مي شود و آن اينكه شير ناقص بخورد بازي كند ، مادر هم به او بازي بدهد و هي پستان در دهان اين (بچه) بگذارد . خُب اين هم مي شود و فايده اي ندارد اما يك شبانه روز شير سير بخورد ، طوري كه خودش پستان را رها كند و هر چه مادر پستان در دهانش بگذارد نگيرد ، روايت هم همينطور بود . اين 15 مرتبه با اين معنا ندارد . اگر مادر شير ندارد كه هيچ ، 10 شبانه روز هم كه شير بدهد ، هيچ است و همين است كه در رساله ها نوشتند مادر بي شير ،به بچه شير مي دهد ، آنوقت اين بچه سير نمي شود و گرسنه مي ماند مي گويند نه 15 روزش فايده دارد ،نه يك شبانه روز ش . اما يك شبانه روز شير سير ،15 مرتبه نمي شود و بيش از 4-3 مرتبه (نمي شود) و خيلي بالا برود 6-5 مرتبه (مي گردد)  لذا 15 مرتبه با يك شبانه روز جور در نمي آيد بنابراين آن 15مرتبه درست است و قدر متيقن است وهيچ اشكالي رويش نيست و به روايت هم مي توانيم به خوبي تمسك كنيم و بگوئيم در اين روايت  جمله اولش را نمي فهميم .جمله دومش را مي فهميم ،قدر متيقن هم هست ،15 مرتبه و اما يك شبانه روز چون  كه درج در 15 هست و مستقل نمي توانيم جايي يك شبانه روز پيدا كنيم و مي گويند كه 15 مرتبه به بالا باشد . الا اينكه شخصي بگويد يك شبانه روز 7 مرتبه ،كه 15روزه را خراب مي كند و مي گويد 15 روز ملاك نيست .

   20-10 روايت داريم كه داريم شير بخورد تا گوشت پيدا شود و استخوان سفت شود ، خون پيدا شود معناي عرفي هم هست كه بعدا ً درباره اش صحبت مي كنيم اما اينكه در رساله ها آمده در قول سوم ، يك شبانه روز است . اينهم خوب است اگر آن 15روز را نداشته باشيم بگويد يك شبانه روز متصلاً سير شير بخورد و از زن ديگر غذا نخورد متواليات شير سير ، تا محرم شود ، خيلي خوب مي گوئيم اما اشكال اينست كه دررساله ها كه برگرفته شده از اين روايت است مي گويند  يا يك شبانه روز يا 15 مرتبه . مي گويم يا آن يك شبانه روز لغو است يا آن 15 مرتبه لغو است اگر مناط يك شبانه روز است خُب 5-4 مرتبه شير بخورد ، محرم است و اگر مناط 15مرتبه است ، يك شبانه روز لغو است ، حالا اگر در يك شبانه روز 4 مرتبه بخورد هيچ ، آن 15 مرتبه مناط است . لذا يا 15 مرتبه يا يك شبانه روز اما يا يك شبانه روز يا 15 مرتبه نمي شود درست كرد . قول چهارم كه مشهور هم هست ، البته در رساله ها فعلاً مشهور نيست اما ميان متأخرين مشهور است ، مثل مرحوم محقق و علامه و شهيد اول و شهيد دوم و صاحب كشف السان و افراد خيلي پر بار گفتند 10 مرتبه ، نه يك شبانه روز ، نه 15 مرتبه ، بلكه 10 مرتبه شير متوالي بدون فاصله ، شير سير . اينها تمسك به رواياتي كردند كه روايات از نظر سند و دلالت خيلي خوبند ، حالا اين روايات را بخوانيم ببينيم چه بايد گفت؛

    روايت 5 از باب 2 ،و عنه عن الحسن ابن بنت الياس عن عبدالله ابن سنان عن عمر ابن يزيد . روايت صحيح السند است :سألت ابا عبدالله عن الغلام :يرضع الرضعه و سنتين فقال لا يحرم فعدده عليه حتي اكملت عشر رضعات ، فقال اذا كانت متفرقه فلا . تمسك به مفهومش كردند و گفتند حضرت فرمودند 10 مرتبه متفرق نه يعني متصل آري . همان متواليات اگر 10 مرتبه شد ، اين يك روايت .

    روايت 9 از همين باب 2 ، و باسناده عن محمد ابن احمد ابن يحيي عن هارون ابن مسلم عن مسعدتبن  زياد العبدي ، عن ابي عبدالله(ع) روايت موثقه است ، معتبره است و اشكال سندي نداريم :

    قال: لا يحرم من الرضاع الاّ ما شدّ العزم و انبتت اللحم فام الرضعه و السنتان و الثلات بلغ العرش اذا كنّ متفرقات فلا بأس .

باز اينهم مثل همان است كه متفرقات رفتند تا 10 تا گفتند نه ، ديگر ساكت ماندند معنايش اينست كه متواليات آري .

اينهم روايت 9 ،مثل همان است ولي مفهوم گيري كردند .

    روايت 11 : و باسنادهي عن محمد ابن علي ابن محبوب عن محمد ابن الحسين عن محمد ابن السنان عن هريص، عن الفضيل عن ابي جعفر(ع)روايت از نظر ما صحيح السند است ، اشكال روي محمد ابن السنان شده ، محمد ابن سناني كه كليني بيش از 1000 روايت از او نقل مي كند . بنابراين روايت صحيح السند است .

قال : لا يحرم من الرضاع الا المخبوره او خادم او ضعرثم يرضع عشر رضعاتٍ يرو الصبي و نيام .

اين دلالتش خوب است ، الاّ اينكه قبل و بعد دارد و قبل و بعدش را  -اين قيدها را- فقها عمل نكردند . يعني يك قيدهاي مستحبي و الاّ اينكه مي گويد لا يحرم من الرضاع الا المخبوره ، او خادم اوضعر ، ثم يرضع عشر رضعات . بايد داعي داشته باشد ، پرستاري داشته باشد و كسي كه مواظبت كامل از او بكند ، آنوقت 10 مرتبه شير بخورد ، بعدش هم فرمود، آن سير شود و بخوابد. آن خوابيدنش مناط نيست ، آن داشتن خادم وداشتن مواظبت كامل هم مناط نيست پس كسي بگويد كه عشر رضعات هم نمي تواند دلالت بر وجوب كند.

اينهم روايت 11 ، مثل اينكه وقت گذشت معارض روايات 19 و21 هم هست كه فردا مي خوانيم .

   وصلي الله علي محمد وآل محمد