عنوان: قاعده فراغ و تجاوز 7
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. ربّ اشرح لی صدری و یسرلی امری و احلل عقده من لسانی یفقهوا قولی

در قانون فراغ و تجاوز دو تا امر مانده امر دهم و یازدهم و هردو هم دو تا مسئله خوبی است.

مسئله اول این است که آیا قانون فراغ و تجاوز مختص به احکام است؟ یا در زندگی در امور عادی در امور قراردادی هم می آید؟ مثلاً یک طلبه است نظم دراد زندگیش ساعت 8 که از خانه می خواهد بیاید بیرون وضو می گیرد همیشه چنین بوده است و ساعت 8 درس می آید ساعت 9 درس می گوید تا می شود ظهر، ظهر نماز می خواند می رود خانه برای ناهار، این نظمش است حالا شک کند آیا این نظم به هم خورد، یا نه؟آیا من امروز کار داشتم وضو گرفتم یا نه؟ بی وضو از خانه آمدم بیرون یا با وضو؟ آیا قاعده فراغ داریم یا نداریم؟ چنانچه مثلاً اگر می داند وضو گرفته نمی داند که دست راستش را شسته یا نه؟ چه چور فاعده فراغ دارد حالا هم این جا نمی داند وضو گرفته یا نه؟ بگوید وضو گرفته ام آیا می شود گفت؟ یا این مختص نماز است، نماز را خواند تمام شد شک کرد وضو گرفته یا نه؟ بگو وضو گرفتم شک کرد سه رکعت خوانده یا چهار رکعت خوانده ؟ بگو چهار رکعت ، توی نماز شک کرد در سجده شک کرد رکوع کردم یا نه؟ رکوع کردم یا در باب عقود و ایقاعات، زن و شوهرند حالا با هم حالا شک کرد آیا صیغه خواندیم یا نه؟ آیا صیغه را آقا درست خواند یا نه؟ طلاقی داده حالا بعد شک کرد آیا این طلاق من درست بوده یا نه؟ خب این ها همه قاعده فراغ دارد، قاعده تجاوز دارد لذا در احکام من الطهاره الی الدیات قانون فراغ داریم قانون تجاوز داریم آیا همین جور که در احکام داریم در زندگی در عرفیات در عادات باز هم قاعده فراغ و تجاوز داریم یا نه؟

مشهور در میان اصحاب گفته اند نه نداریم لذا مثلاً آن کسی که رسمش بوده ساعت 8 که از خانه می آمده بیرون ، مثلاً در خانه اول صبحانه می کرده بعد تطهیر می کرده بعد وضو می گرفته بعد از خانه آمده بیرون حالا ظهر می خواهد نماز بخواند این ترتیب ها همه را یادش است اما توی وضو شک کرد آیا وضو گرفتم یا نه؟ مشهور گفته اند ما رعده فراغ ندارد برای این که قاعده فراغ مختص به احکام است، جعل شده برای این که حکم را درست بکند جعل نشده برای این که نظم این را درست بکند عادت این را درست بکند.

ولی ظاهراً قول مشهور خدشه دار است اشکال دارد چه فرقی می کند بین این که نماز خواند و شک کرد وضو گرفتم یا نه؟ یا ساعت 8 از خانه آمده بیرون شک کرد من وضو گرفتم یا نه؟ آن جا نماز فاصله شده این جا بیرون آمدن از خانه یا یک درست گفتن، مثلاً نماز صبح را خوانده حالا ظهر است می خواهد نماز ظهر و عصر را بخواند شک کرد وضو دارم یا نه؟ خب همین جور که قاعده فراغ دارد قاعده استصحاب دارد و امثال این‌ها در این جا هم بگویید، قد فرغت، قد شککت، فامضه کما هر کاری به این ندارد یعنی قاعده فراغ می گوید آوردی هم این از بنای عقلا فهمیده می شود هم از روایات، روایات همه می گوید فامضه کما هو فد فرعت و همچنین تا آخر.

بلکه یک حرف هست و آن این که گذشته ها را درست می کند آینده را درست می کند یا نه؟ نه. در احکام درست نمی کند در عادیات هم درست نمی کند اگر کسی نماز خواند تمام شد شک کرد وضو دارد یا نه؟ خب نه، قاعده فراغ می گوید وضو داری، اما الان می خواهد نماز بخواند باید وضو بگیرد، این که دیگر فاعده فراغ ندارد مسلم مورد فتوای فقهاء هم هست لذا همین جور که در احکام همین را می گوییم که قاعده فراغ قاعده تجاوز برای گذشته هاست نه برای آینده این جا هم همین را می گوییم می گوییم الان این وضویش درست است نمازش هم درست است اما برای اعمال بعدی دیگر قاعده فراغ نمی تواند کار بکند مثل آن جا که برای نماز بعدی قاعده فراغ نمی تواند کار بکند فراغی نیست توی کار و این که در ذهن بزرگان است مثل این که قاعده فراغ و تجاوز را گفته اند که شارع مقدس در چهارچوب تقدس و شرعش این قوانین را وضع کرده پس بنابراین مربوط به عبادات است مربوط به معاملات است اما مربوط به عادیات و متعارفات نیست.

ولی جوابش دو چیز است:

1-    ما دلیلمان بنای عقلاست.

2-    روایات از باب مثال است.

والا اگر ما نگوییم روایات از باب مثال است همه روایات یا در باب وض است یا در باب نماز لذا صاحب وسائل روایات را در باب 42 وضو نقل کرده یا در باب خلل همه روایات را صاحب وسائف آن جا نقل کرده، ما اصلاً روایت راجع به قاعده فراغ و تجاوز راجع به عقود و ایقاعات نداریم از همین جهت هم بعضی از بزرگان گفته اند قاعده فراغ و تجاوز مختص به نماز است، چرا؟ گفته روایاتش مختص به نماز است ولی این را که ما نگفتیم گفتیم که علل در این جا نقل شده علتش هم این است قد فرغت، فامضه کما هو، حین یتوضأ اذکر، این ها علت حکم است وقتی علت حکم باشد لذا از باب صلوه رفتیم در باب وضو، از باب وضو رفتیم در باب غسل و بالاخره رفتیم در باب حج، خب همین طور که این جوری شما با الغاء خصوصیت رفتید در همه ابواب، با الغای خصوصیت یا با علت مذکوره برود راجع به عادیات یعنی حین یتوضأ اذکر همین جا می آید اگر راستی عادتش این بوده که ساعت یک ربع به 8 وضو بگیرد ساعت 7 ناشتایی بخورد ساعات 5/7 برود تخلیه برود، ساعت 8 ربع کم وضو بگیرد 8 از خانه بیرون بیاید این یک عادت شده برایش به طور ناخود آگاه هم انجام می دهد حالا امروز چون حواس نداشته اوقاتش با زنش تلخ بوده کار داشته ظهر شک کرد که من فوری از خانه دویدم بیرون یا وضویم را گرفتم و آمدم؟ مثل همان جاست که وضو را گرفت نمی داند در حین وضو آیا صورتش را شست یا نه؟ همان جا که می گویید حین یتوضأ اذکر این جا هم بگویید که حین خروج از خانه اذکر، خب این مقدم بر استصحاب است دیگر ظاهراً نگفته اند بزرگان در رساله ها هم نگفته اند اما ظاهراً باید بگوییم، از نظر عرف تفاوتی ندارد ان تسهیلاً للامر است این اصل را وضع کرده تسهیلاً لللامر و یک قاعده کلی داده دست ما گفته است که هر چیزی که وقتش گذشت اگر شک در صحتش کردی بگو صحیح است اگر شک در وجودش کردی بگو موجود است تعیین وظیفه کرده برای ما در ظرف شک، این تعیین وظیفه در ظرف شک در باب عبادات باشد می‌گوییم در باب معاملات باشد می گوییم ایقاع باشد می گوییم عقود باشد می گوییم و همچنین تا آخر خب در باب عادیات هم باشد می گوییم، در باب امور متعارف و امور زندگی باشد می گوییم، این از نظر بنای عقلاء از نظر روایات هم همین، از نظر روایات روایت ها همه در باب وضو در باب صلاه است می‌گویید علل اقتضا می کند از باب وضو برویم در باب غسل، علل اقتضا می کند روزه را همین را بگوییم علل اقتضا می کند برویم در حج هم اگر شک کرد من رمی جمره کردم یا نه؟ یا خوب کردم یا نه؟ بگوییم آن جا هم همین طور، در عقود و ایقاعات شک کنیم که آیا این زنمان مال ماست حالا یا نه؟ برای این که ممکن است عقدش باطل باشد یا آن زنی را که طلاقش داده اند حالا من گرفته ام آن را، ممکن است آن طلاق پیش عدلین نباشد همین روایت ها علل روایت ها همان جا را می گوید که درست است پس من الطهاره الی الدیات قانون فراغ و تجاوز داریم چرا؟ تمسک می کنیم به عللی که در روایات ذکر شده خب همین علل را ببرد در مخیر احکام، بگو حین یتوضأ اذکر این جا هم می آید ، لا نه قد فرغت این جا هم می‌آید از خانه که بیرون آمده این جا قد فرغت اگر شک کرد وضو گرفته یا نه وضو گرفته.

ظاهراً حرف من بهتر از حرف آقایان باشد، آقایان فقط برای خاطر همین است که می فرمایند که قانون فراغ و تجاوز در چارچوب احکام است به عبارت دیگر انصراف دارد از عادیات، انصراف دارد از امور تنظیمی، انصراف دارد از افعال و کردار خودمان ولی ظاهراً انصرافش بدوی است نه از حاق لفظ، چهارچوب بودن احکامش هم با علل که معمم است و مخصص ما می بریم آن جاها که مربوط به احکام نباشد.

اطمینان که نمی خواهیم عمل به وظیفه می خواهیم چه جور شما اگر قبل از آن که بخواهید نماز بخوانید شک کردید آیا این غسلی که من کردم آیا این غسل درست بود یا نه؟ با اطمینان می روید توی مسجد امام جماعت هم می شوید به قاعده فراغ، اطمینان که نمی خواهید، می گویییم تعیین وظیفه در ظرف شک به من می گوید غسل داری مثل استصحاب دیگر، وضو داشت نمی داند آیا چرتی زد یا نه؟ حدثی صادر شد یا نه؟ با اطمینان می گوید وضو دارم می رود نماز جماعت و در محراب لذا آیا دو تا قاعده است یا یک قاعده؟ آقایان همین را گفتند، گفتند که دو تا قاعده است برای این که قانون فراغ شک در صحت است اما قانون تجاوز شک در وجود است لذا گفتند یکی مفاد کان تامه است یکی مفاد کان ناقصه است و ما گفتیم که نه، یک قاعده کلی می گوید قد فرغت شک داشته باشد در وجود و عدم یا شک داشته باشد در صحت و فساد، لذا در بین نماز هم می گوییم در بین نماز شک می کند آیا وضو گرفته یا نه؟ می گوییم بله، قد فرغت قبل از نمازش را هم می گوییم، لذا اگر بداند وضو گرفته و نداند صحیح بوده یا نه؟ می گوییم بله، لذا همه‌اش دیگر از یک مثال است، مثال که نمی تواند مطلب را درست بکند اگر شما گفتید قاعده فراغ قاعده تجاوز یک قاعده هستند اصاله الصحهه فی فعل النفس است و اصاله الصحه فی فعل النفس اگر ما نداشتیم اختلال نظام لازم می آید برای این که ما الان سال گذشته مثلاً شماها مکه بودید حالا الان آمده اید معمولاً شک دارید چه شد؟ خب همه اش را قاعده فراغ و تجاوز می گوید درست شد والا اگر قاعده فراغ نداشته باشیم مصیبت بار می آید دیگر، می گوید درست است حالا این راجع به حجمان، راجع به اعمالمان هم خب راجع به اعمال مرتب و منظممان مثل همین جور که مقیدیم به نماز مقیدیم به وضو گرفتن قبل از آمدن از خانه بیرون، لذا همین است قاعده فراغ مثلاً نماز خواند نمی داند آیا وضو داشته یا نه؟ می گوییم وضو داشتم، قاعده فراغ ، اما برای بعدش وضو می گیرد چنانچه بعد از وقت هم شک می کند نماز خواند یا نه، میگویند خواند هر دو قاعده فراغ است از مصادیق قاعده فراغ است.

خب این هم این مسئله اگر بپسندید دیگر چیزی نداریم آن که ما می گوییم این است که این تعیین وظیفه در ظرف شک مطلق است روایات ما هم آن علت هایی که دارد مطلق است بنابراین تفاوت نمی کند بین این که شک ما در احکام باشد یا شک ما در عرفیات و عادات ما باشد هم در عادات ما هم در عرفیات در امور متعارفه هر شکی بکند مسلم درست است و آقایان می گویند نه، عمده حرفشان همین است که قانون فراغ و تجاوز در چهارچوب شرع مقدس اسلام است در عرفیات نمی آید در عادیات نمی آید، در احکام می آید آن وقت بعضی ها دیگر خیلی سخت گیری کرده اند گفته اند مختص به نماز است بعضی ها هم گفته اند مختص به نماز نه، مختص به همه احکام است.یک کسی قاعده این جور بوده در وقتی که می رفت تطهیر خودش را تطهیر می کرد آب می ریخت حالا پا شده وضو گرفته شک کرد به خودش آب ریخت یا نه؟ می گوییم بله آب ریخت، به چه قاعده؟ به قاعده فراغ ، غسلش را هم می گوییم، دیگر غسل و نماز و این ها ندارد همین رسمش این بود اگر یک دفعه یک خونی مثلاً به صورتش بود فوراً آب می کشید رسم بود حالا خون به صورتش آمده بعد شک می کند آیا آب کشید یا نه؟ اگر قاعده فراغ نداشته باشد استصحاب می گوید نه قاعده فراغ داشته باشد استصحاب می گوید آری  برای این که رسم تو این بود حین یتوضأ اذکر، حین رویه الدم اذکر از این که آب بشکی پس اب کشیدی، و بعضی ها را اتفاقاً آقایان می‌گویند: راجع به تطهیرش می گویند: که خب کسی که می رود تطهیر کند آب به خودش می ریزد دیگر، حالا امروز توی وضو گرفتن چون عصبانی بوده است و غم و غصه دلش را گرفته است حالا توی وضو شک کرد من رفتم بول کردم آیا آب به خودم ریختم یا نه؟ خب آقایان گفته اند بله دیگر پاک است، می گویند آقایان، وقتی که می رسند به کلیش می گویند نه، نمی شود اما وقتی بیایند توی جزئیات بعضی اوقات جزئیات را می گویند: مثل همین تطهیر که من عرض کردم آقایان می گویند دیگر، این هم مسئله دهم.

مسئله آخر ما در باب قانون فراغ و قانون تجاوز این است که در جملات می آید در کلمات هم می آید یا نه؟ مثلاً گفت ایاک نعبد و ایاک نستعین شک کرد آیا این ایاک را درست گفتیم یا نه؟ یا گفت ایاک نعبد شک کرد این ایاک را درست گفتم یا نه؟ آیا باید جمله یا در کلمات هم می آید حتی در حروف؟ مثلاً گفت ولاالضالین بسم الله الرحمن الرحیم شک کرد مد ولاالضالین را درست گفتم یا نه؟ آقایان گفته اند نه، مختص به این باب است که تجاوز بکند از جمله وارد بشود توی جمله دیگر آن وقت قاعده تجاوز یا قاعده فراغ و اما اگر تجاوز نکرده باشد راجع به جمله مثل ایاک نعبد و ایاک نستعین که دو جمله مرتبط به هم یا راجع به کلمات مثل مد ولالضالین یا غیر المغضوب آیا عین را درست گفتیم یا نه، در حالی که غیر المغضوب می گوید شک در غین کرد آیا جاری است یا نه؟ آقایان گفته اند نه، ظاهراً وجهی برای نه ندارد ما تجاوز می خواهیم حتی دخول در غیر هم نمی خواهیم که سابقاً گفتیم وقتی تجاوز می خواهیم غیرالمغضوب جایش این غیر قبل از مغضوب حالا تجاوز کرده شک می کند غین را گفت یا نه؟ باید بگوییم گفت، ما بگوییم که جمله تمام شده و شک بکند بگوید غیرالمغضوب شک کند این غیرالمغضوب درست شد یا نه؟ بعد از ولاالضالین یا بعد از مغضوب، ظاهراً وجهی ندارد.

انصراف مثل این است که آب گل را نمی شود گفت آب، اما این جا تجاوز است دیگر، تجاوز از کلمه به کلمه دیگر، تجاوز از جمله به جمله دیگر، یصدق انه یتجاوز یا یصدق انه یفرغ انصراف کدام است؟

در باب وضو گفتیم کع تعبد است قاعده تجاوز ندارد اما در باب غسلش می گوییم، شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه گفته بودند قاعده تجاوز در وضو ندارد قاعده فراغ داریم لذا گفته بودند در باب غسل و تیمم هم نه ما به شیخ گفتیم این دیگر چرا؟ خب در باب وضو نه، تعبد است تخصیص است اما در باب غسل و وضو که روایت نداریم آن دیگر چرا؟ مرحوم شیخ می خواستند این سه تا عمل را یک عمل حساب بکنند گفتند بسیط است که قبول نکردیم لذا فقط وضو از قاعده فراغ و تجاوز استثنا شده، صریحاً هم استثناء شده اما همین باب وضو قاعده فراغ دارد، در غسلش هم همین، در غسلش مثلاً این جور فرض کنید سر و گردن را شست رفت طرف دست راست، حالا شک کرد توی گوشش را درست(وسواسی نه معمولی) آب رساند یا نه؟ خب قاعده فراغ دارد، گفت ایاک نعبد و ایاک نستعین توی ایاک نستعین شک کرد ایاک نعبد را گفتم یا نه؟ آری شک کرد درست گفتم یا نه؟ آری، کلمات، حروف، من در حروفش هم می گویم دیگر، تجاوز که عبور نمی خواهد، دخول در غیر نمی خواهد لذا گفت ایاک شک کرد، ایاّکنستعین ، من می‌گویم باطل است ایاکنعبد چیست؟ ایاک نعبد و ایاک نستعین اما مثل این که می گویند فصیحش و روی قرائتش و این کسانی که معلم قرائنند و این ها خودشان این جور می خوانند الان جلسات هم همین است وقتی می‌خواهند به او بگویند بارکه الله وقتی می گوید ایاکنعبد و ایاکنستعین چنان برایش می کشند و این هوها غلط است ها و هو حرف زدن در میان قرآن است حرف زدن در میان قرآن یا مکروه است یا حرام، حالا لذا نمی دانم چه جوری است این را فکرش را بکنید به من بگویید که این ایاکنعبد این غلط است، ایاکنعبد که نیست ایاک نعبد، باید یک فاصله مکثی به قول این ها باشد دیگر، وقف نه، یک دفعه می گوید ایاک نعبد من می گویم طوری نیست وقتی که وصل به سکون و وقف به حرکت را می‌گویم طوری نیست آن کسانی که می گویند طوری است خب طوری است امایک دفعه این می گوید ایاک نعبد و ایاک نستعین، این که وصل به حرکت نیست، نه وقف به حرکت است نه وصل به سکون، هیچ کدام، اما آقایان مثل این که مقیدند بگویند ایاکنعبد و کنعبد نداریم برای این که ایاک را دو قسم می کنند ک را می‌گذارند آن طرف ایاک را می گذارد این طرف و این مسلم غلط است، انا اعطیناک کالکوثر خب غلط است دیگر، انا اعطیناک الکوثر، آن وقت اگر می خواهد بگوید انا اعطیناک الکوثر اما انا اعطیناک کالکوثر، ظاهراً درست نیست، خب این هم چاشنی حرفمان.

بنابراین دیگر من عقیده دارم قانون فراغ و تجاوز هم در جملات می آید هم در حرف می آید، حتی چنانچه در افعال و کردار می آید اگر کسی بخواهد مطالعه کند فردا قاعده تعاون، تعاونوا علی البر و التقوی و لاتعاونوا علی الاثم و العدوان

و صلی الله علی محمد و آل محمد