عنوان: آیا مس اجزای میت که روح در آن دمیده نشده غسل مس میت دارد؟
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

بحث دیروز در مسئله اول بود که مرحوم سید در عروه عنوان کرده بودند. در بدن انسان دو چیز است که حیات ندارد لذا به آن می‌گویند مالا تحله الحیاه، یکی استخوان است یکی موی سر، لذا مثلا ناخن را می‌گیرند خب اگر حیات داشت باید خیلی درد بیاید، یا مثلا موی سر را قیچی می‌کنند خب اگر حیات داشت باید توجه به آن بکنیم درد بیاید مثل این‌که انگشت را بکنند، اما درد نمی‌آید دلیل براین است که حیات ندارد، در فقه ما آمده مالاتحله الحیاه.

حالا در مسئله ما این است که اگر کسی استخوان میت مثل این‌که دست گذاشت روی دندانهای میت، روی ناخن میت، روی سر میت، آیا این غسل دارد یا نه؟

مشهور در میان فقهاء گفته‌اند غسل دارد، چرا غسل دارد؟ گفته‌اند که من‌المیت، اگر کسی دست به میت گذاشت باید غسل بکند خب این هم مثل این است که دست بگذارد روی انگشت میت روی صورت میت، از میت است پس می‌خواهد مالاتحله الحیاه باشد یا ما تحله الحیاه باشد این مشهور در میان فقهاست،

اما بعضی از بزرگان مثل مرحوم شهید اول و بعضی دیگر از محشین بر عروه هم هست، بالاخره بعضی از بزرگان می‌گویند غسل ندارد، چرا غسل ندارد؟ می‌گویند این طاهر است و چیزی غسل دارد از میت که نجس باشد و چون استخوان میت طاهر است  بنابراین این دست گذاشته روی امر طاهری خب غسل ندارد، این هم غیر مشهور است یعنی مرحوم شهید فرموده‌اند و دلیلشان هم همین است گفته‌اند این مالا تحله الحیاه هیچ وقت نجس نمی‌شود و حالا که نجس نمی‌شود این مرده است این ناخن پاک است پس دست گذاشتن روی ان اشکال ندارد، میتی موجب غسل می‌شود که نجس باشد، و اما بعد می‌آییم اگر میتی نجس نباشد مثل شهید بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم خب گفته‌اند اگر کسی دست بگذارد بر این شهید غسل ندارد چرا؟ برای این‌که لانه طاهر، میت که نجس است آن غسل دارد و اما اگر میت طاهر باشد غسل ندارد این هم موی سر میت طاهر است استخوانش طاهر است چرا؟ مالا تحله الحیاه است.

مرحوم سید در عروه فرق گذاشته‌اند تفصیل داده‌اند در مسئله گفته‌اند مو مالا تحله الحیوه است این همین است اگر دست به موی میت بگذارند این غسل ندارد و اما اگر دست به دندان به ناخن میت بگذارند این غسل دارد.

گفتیم که این فرمایش مرحوم سید یک تهافتی درکار است برای این‌که اگر مالا تحله الحیاه مناط است دیگر فرقی بین آن استخوان و مو نیست اگر ما تحله الحیاه مناط است فرقی بین استخوان و مو نیست و این‌که مرحوم سید می‌فرماید که اگر استخوان باشد غسل دارد چرا غسل دارد؟ انه من‌المیت اما اگر مو باشد غسل ندارد خب اگر انه من‌المیت این هم انه من‌المیت، ولی می‌گویند این غسل ندارد، لذا مرحوم سید این را از کجا گرفته‌اند؟ چرا تفصیل داده‌اند؟ البته غیر مشهور است فرمایش ایشان اما حالا این فرمایش ایشان چرا گفته شده؟ گفتم یک روایت صحیح السند ظاهرالدلاله هست راجع به مو و ایشان راجع به استخوان روی قاعده آمده جلو گفته‌اند من‌المیت، اگر مس میت کردیم باید غسل کنیم این هم من ‌المیت پس باید غسل بکنیم و اما راجع به مو روایت داریم که لازم نیست غسل بکنیم، تمسک می‌کنیم به آن روایت در حقیقت مرحوم سید به واسطه این روایت تخصیص داده‌اند آن عمومات را آن قاعده را که یجب غسل مس المیت دیگر فرق نمی‌کند مالا تحله الحیوه باشد یا ما تحله الحیوه باشد، این قاعده، اما راجع به مو روایت داریم می‌گوییم الا فی الشعر در حالی که ما لا تحله الحیوه است در حالی که من‌المیت است اما غسل ندارد لذا روایت دلالتش خوب است الا این‌که این خصوصیت که بگوییم مو دخالت دارد در حالی که استخوان مثل مو است بگوییم نه، نمی‌توانیم تجاوز بکنیم و مو دخالت دارد خصوصیت دارد الا این‌که توی روایت علت هست و علت را مرحوم سید چکارش کرده‌اند؟ نمی‌دانم علت هست علت معمم است مخصص است لذا ولو راجع به مو است خود علت می‌گوید فرقی بین مو و استخوان نیست هر چه مالا تحله الحیوه است از میت غسل ندارد، اگر دست گذاشتیم به موی سر میت غسل ندارد دست گذاشتیم به دندانهایش به ناخنش آن هم غسل ندارد لذا حق می‌شود با مرحوم شهید رضوان الله تعالی علیه، روایت را بخوانم ببینید که می‌شود خصوصیت بدهیم یا نه؟

روایت 5 از باب 6 از ابواب غسل مس میت صحیحه فضل بن شاذان عن الرضا علیه السلام انما لم یجب علی من شیئاً من الاموات غیر الانسان واجب نیست آن که واجب است مال انسان است اما مال غیر انسان کالطیور و البهائم و السباع و غیر ذالک این‌ها در حالی که میته هستند مثل بدن انسان نجس است آن هم نجس است اما آن غسل ندارد آن غسل دارد چرا؟ لان هذه الاشیاء کلها ملبسه ریشا و صوفا و شعرا و وبرا این‌ها همه بدن حیوان که نجس است اما لباسش پاک است لباسش چیست؟ موئی که دارد پشمی که دارد و بالاخره این حیوان‌ها یا پشم دارند یا مو دارند این‌ها ملبسه ریشا و صوفاً و شعرا و وبراً خب حالا این ملبس است آن ملبس چرا غسل ندارد؟ و هذا کله ذکی لایموت و انما یماس منه الشیئ الذی هو ذکی من ‌الحی و المیت این علت که می‌گوید که این‌ها نمی‌میرند چیزی غسل دارد که بمیرد اما موهای در بدن حیوان نمی‌میرد بنابراین پاک است و چون پاک است دیگر غسل لازم نیست خب حرف مرحوم سید تا این جا درست می‌شود که ایشان فرموده‌اند موی سر این غسل ندارد اگر دست گذاشتیم به موی سر میت غسل ندارد چرا؟ برای این‌که هذا کله ذکی لایموت، تا این جا می‌شود درست کرد حرف مرحوم سید را، تا این جا خوب می‌شود درست کرد که دست گذاشتن به مو غسل ندارد چرا غسل ندارد؟ برای این‌که مرده، مرده را باید اگر میت باشد دست به میت بگذاریم غسل دارد و اما موی این‌حیوان‌ها مویشان نمرده و چون مویشان نمرده دست گذاشتن به این مو میت نیست خب مرحوم سید می‌گویند که موی سر هم همین‌طور است، درست است موی سر هم این طورنیست که مرده باشد چون مالا تحله الحیوه است اصلاً حیات در آن نبوده تا این‌که حیات بخواهد از آن بیرون برود، اما اگر مرحوم سید می‌خواهد تمسک بکند به این روایت برای مو باید تمسک بکند به این روایت برای استخوان هم، چه تفاوت می‌کند؟ برای این‌که در روایت علت آمده است دیگر می‌گوید که ببین این میت هر کجا روح در آن حلول کرده  ثم خروج روح شده این غسل دارد اما هر کجا نه، غسل ندارد، خب موی سر این نمرده است، نمرده است به این معنا که مالا تحله الحیوه بوده است دیگر، روح نداشته تا روح از آن بیرون برود خب استخوانش هم همین است ناخنش هم همین است و مطلق استخوان، مطلق استخوان همین است ولا فرق بین عظم و شعر، اگر توی شعرش گفتید که غسل ندارد تمسک به این روایت کردید این روایت دارای علت است علت معمم است مخصص است بر می‌گردد به این‌که هر چه مالاتحله الحیوه است این نمرده، پس اگر دست به آن گذاشتیم غسل ندارد.

بحث ما این است این انسان اجزایش دوقسم است یکی ما تحله الحیوه است یعنی ولوج روح وقتی بمیرد خروج روح می‌شود وقتی خروج روح شد به آن می‌گوییم میت، این مثل صورتش مثل دستش مثل بدنش این‌ها ولوج روح است بعدش هم خروج روح است اما موی سر این‌طور نیست این ولوج روح نیست یعنی روح در آن دمیده نشده مالا تحله الحیوه است، حالا هم که مرد خروج روح نیست پس خروج روح که نیست میت نیست حالا که میت نشد دست گذاشتن به او اشکال ندارد خب روایت راجع به مو می‌گوید اما علت در کار است چرا در کار است و چون چرا در کار است دیگر فرق نمی‌شود بین مو و استخوان همین جور که مو مالا تحله الحیوه است اگر دست به استخوان فقط میت گذاشتیم مثل دندن مثل مو مثل میتی که استخوانش پیدا ست باید بگوییم غسل ندارد، و اما راجع به مو غسل ندارد راجع به دندان غسل دارد دیگر وجه پیدا نمی‌شود.

اگر دندان را می‌کشند درد می‌آید برای خاطر این است که توی گوشت ریشه دارد آن گوشت دردش می‌آید و اما خود این دندان یا خود ناخن خب ناخن را شما با ناخن‌گیر هفته به هفته می‌چینید دیگر خیلی از آن را، اگر این گوشت را بخواهید بچینید ببینید چقدر درد می‌آید، درد می‌آید، درد می‌آید خون می‌آید اوضاع درست می‌شود اما خب این ناخن شما بلند شده می‌چینید نه خون می‌آید نه درد می‌آید به آن می‌گویند مالا تحله الحیوه یعنی چون‌که حیات ندارد دردش هم نمی‌آید خب این مسلم است دیگر دو چیز در بدن انسان است کسی هم روی این اشکال نکرده، دو چیز در بدن انسان است که اسمش را می‌گذارند مالا تحله الحیوه یعنی حیات در آن حلول نکرده زنده است دارد راه می‌رود اما دو چیز در بدنش حیات ندارد یکی موی سر است، بله موی سر آن ریشه مو که به آن می‌گویند پیاز مو آن ما تحله الحیوه است آن مو نیست از همین جهت هم مو به آن نمی‌گویند، می‌گویند ریشه مو پیاز مو، یکی هم استخوان است دیگر استخوان بزرگ باشد یا کوچک باشد من‌جمله دندان و ناخن این‌ها مالا تحله الحیوه است روح در این دمیده نشده از همین جهت هم اگر کسی دست بگذارد روی ناخن یک کسی متوجه نمی‌شود مگر این‌که فشار بدهد آن ناخن فشار به گوشت بدهد گوشت است که پشت ناخن است و انسان را متوجه می‌کند. حالا در این باره صحبت نکنید در این باره خب دیگر ضرورت است هم در فقه و هم در تشریح و هم در علم قدیم و علم جدید این‌ها را حرف نداریم.

حرف این است که ما لا تحله الحیوه این روایت می‌گوید غسل ندارد چرا؟ می‌گوید برای این‌که میت نیست چرا؟ برای این‌که میت آن است که روح از آن بیرون رفته باشد و این میت روح از بدنش بیرون رفته اما از موی آن بیرون نرفته چرا؟ برای این‌که خروج بعد از ولوج که نیست، اصلاً روح نبود تا این‌که بیرون برود وقتی بیرون نرفت پس میت نیست حالا که میت نشد پس دست گذاشتن روی غیر میت غسل ندارد، لذا نمی‌دانیم مرحوم سید چه کرده با این علت؟

دو قسم است ما تحله الحیوه است مثل صورتش مثل دستش، یک قسمت مالا تحله الحیوه است مثل موی سرش وقتی بمیرد روح از صورتش از دستش از بدنش بیرون رفته وقتی روح بیرون رفته نجس شده اما موی سر چون حیات ولوج در آن نکرده تا این‌که بیرون برود پس حیات از موی سر بیرون نرفته وقتی از موی سر حیات بیرون نرفته باشد انه طاهر میت نیست نجس نیست و چون طاهر است یعنی چون میت نیست دیگر دست گذاشتن به موی سر طوری نیست، اما خود روایت علتش می‌گوید که دست گذاشتن به دندان و روی ناخن و اگر استخوانش پیدا باشد روی استخوان و این‌ها غسل ندارد، حالا مثلا که مسئله‌اش را بعد می‌گوییم یک میتی را دفن کرده‌اند بدون غسل حالا این میت پوسیده است این استخوان‌های این آیا غسل دارد یا نه؟ حالا حتی مثل کافر هم باشد غسل هم داده نشده یا مسلمان است غسل داده نشده آیا استخوان این‌که دست می‌گذارند الان مثلا تشریح می‌کنند هی مسئله‌اش را سؤال می‌کنند که ما می‌گوییم بهترین راه این است که دست‌کش دستشان بکنند، بالاخره این استخوان بدون گوشت، دست می‌گذارد به این استخوان‌های میت این غسل دارد یا نه؟ خب مشهور می‌گویند اگر غسلش نداده باشند بله غسل دارد اما روی قاعده مالا تحله الحیوه که این روایت می‌گوید باید بگوییم که غسل ندارد چرا؟ برای این‌که میت نیست، میت نیست یعنی چه؟ یعنی این از اول ولوج روح نبوده تا خروج روح باشد وقتی خروج روح نشد میت نیست، حالا این جور می‌شود اگر از شهرت نترسیم این روایت می‌گوید که مالا تحله الحیوه هر چه باشد غسل ندارد لذا استخوان‌های میتی باشد که کافر است غسلش نداده‌اند حالا می‌خواهند تشریح بکنند غسل ندارد موی سر میت باشد این میت مرده آن زنده می‌آید دست می‌گذارد غسل ندارد چرا؟ برای این‌که مالا تحله الحیوه است به قول این روایات خروج روح نشده تا میت صادق باشد خوب است انصافاً دلیل لذا حرف مرحوم شهید خیلی خوب است هم قولش حق است هم دلیلش محکم است دیگر برای این‌که می‌گوید مالا تحله الحیوه میت نیست ما غسل مس میت را لازم می‌دانیم این‌که میت نیست وقتی میت نشد غسل مس میت نیست غسل ندارد مگر کسی از شهرت بترسد یا مثلا بگوید این روایت اعراض اصحاب روی آن است این‌ها مشکل است همه ولی حالا یک کسی بگوید شهرت هست و اعراض اصحاب هم از این روایت هست و پس بنابراین فرق نمی‌کند مالا تحله الحیوه باشد یا نه برای این‌که یصدق این‌که از میت است و همین که یصدق این‌که از میت است غسل دارد، خب این شهرت، اما این را هم توجه کنید که مرحوم سید خلاف شهرت فتوی داده‌اند این تفصیل مرحوم سید را که شما یا مالا تحله الحیوه را می‌گویید میت است یا می‌گویید نیست اگر بگویید میت است هم راجع به مو هست هم راجع به استخوان اگر بگویید میت نیست هم راجع به مو هست هم راجع به استخوان اما تفصیل بدهیم که اگر دست بگذارد به استخوان این غسل دارد اما اگر دست بگذارد به موی سر این غسل ندارد دیگر این را روی هیچ مبنا نمی‌شود حرف بزنیم مگر این‌که گفتم مرحوم سید این روایت را قدر متیقن‌گیری کرده باشند و بگویند که روایت می‌گوید اگر دست به موی سر بگذاری غسل ندارد به همین اندازه اکتفا می‌کنیم مابقی را روی قاعده می‌آییم جلو و مثلا استخوان میت از میت است پس غسل دارد ولی مثل این‌که انسان این روایت صحیح السند ظاهرالدلاله را با علتی که دارد از کار بیندازیم انصافاً کار مشکلی است دیگر حالا احتیاط مستحبی احتیاط واجبی یا از شهرت بترسیم دست از روایت برداریم آنها یک چیزهای دیگر است مربوط به فقه نیست مربوط به احتیاط‌گری ما در فقه است، دلمان می‌خواست که این تفصیل مرحوم سید را از شماها استفاده بکنیم مثل این‌که نمی‌شود،

مسئله دوم عبارت مرحوم سید این است ان مس القطعه المبانه من المیت او الحی، پای کسی را بریده‌اند پرستار یا دکتر دست به این پا گذاشته این پا را خب باید غسلش هم بدهند باید دفنش هم بکنند حالا این خانمی که دست به این پا گذاشته یا آن غسال که این پا را غسل داده یا آقای دکتر که این پا را بریده البته تا گرم است نه، سرد شده، آیا غسل دارد یا نه؟ می‌فرماید که مس القطعه المبانه من المیت او الحی اذا اشتملت علی العظم یوجب الغسل دون المجرد عنه اگر مثل پا باشد هم استخوان باشد هم گوشت و اما مس العظم المجرد ففی ایجابه الغسل اشکال و تا آخر هم در مسائل بعد هم همین‌جور می‌آیند نمی‌توانند روی آن فتوی بدهند راجع به گوشتش هم مسلم است که غسل ندارد مثلا یک تکه گوشت جراحی کرده‌اند بریدند گوشت را حالا یا از باطن یا از ظاهر و ولو این‌که خیلی هم باشد پروستات دارد پروستاتش گنده شده یک کیلو گوشت از این پروستات بریدند خب غسل ندارد لذا گوشت مجرد غسل ندارد و گوشت با استخوان، استخوان با گوشت این مسلم می‌گویند که غسل دارد و اما استخوان فقط مثلا دندان کشیده مسائلش هم زیاد است دندان کشیده استخوان فقط است حالا این استخوان فقط آیا غسل دارد یا نه؟ مرحوم سید در آن اشکال دارد و اذا اشتملت علی العظم یوجب الغسل دون المجرد عنه و اما مس العظم المجرد ففی ایجابه للغسل اشکال و احتیاط واجب هم دارند بعد هم که باز می‌اید همین اشکال را روی استخوان‌های مرده یعنی مرده است پوسیده است استخوانهایش اگر غسل داده نشده باشد اول آیا غسل دارد یا نه؟ باز هم می‌گویند فیه اشکال، اما چیزی که مرحوم سیدرا گیر می‌اندازد خیال نمی‌کنم بتوانند بگویند دندان یک کسی را کشیدند این ایا غسل دارد یا نه؟ بخواهیم بگوییم فیه اشکال و این برود غسل کند این یک استیحاشی پیدا می‌شود مسلم مخالف با فقه است، نمی‌شود ما نسبت به فقیهی بدهیم اما مرحوم سید با آن همه فقاهت بزرگش می‌گوید اگر دندان را کشیدید دست به این دندان گذاشتید باید بروید غسل بکنید البته احتیاط می‌کنند احتیاط واجب یک دو تا روایت در مسئله هست بخوانیم تا جلسه بعد.

روایت 1 از باب 2 از باب غسل مس میت جلد 2 وسائل مرسله ایوب بن نوح عن ابی عبدالله علیه السلام اذا قطع من الرجل قطعه یک مقداری از بدن را گرفتند فهی میته این می‌شود میته مثل این‌که دست یک کسی را بریدند امام علیه السلام می‌فرماید این میته است، خب حالا میته است نجس است فقط؟ می‌گویند نه فاذا مسه انسان فکل ما کان فیه عظم فقد وجب علی مس یمسه الغسل فان لم یکن فیه عظم فلا غسل فیه دلالتش انصافاً خیلی خوب است دیگر که اگر این گوشت با آن است مثل همین دست یک کسی را بریدند پای یک کسی را بریدند این غسل دارد میته است احکام میته هم بر آن بار است یعنی نجس است و مثل این است که خود انسان بمیرد ما تحله الحیاه هم هست این بریدن خروج روح هم می‌شود دیگر، فکل ما کان فیه عظم مثل پا مثل دست فقد وجب علی من یمسه الغسل فان لم یکن فیه عظم فلا غسل فیه اما این استخوان فقط را ندارد و این‌که مشهور تمسک به روایت کرده‌اند برای استخوان فقط این نه نقیانه اثباتاً روایت متعرض آن نیست آن‌که روایت متعرض آن است همین است که جراحی‌ها دستش را می‌برند پایش را می‌برند می‌گوید غسل دارد اما مثلا رحمش را در می‌آورند خب این خیلی است مثلا یک کیلو گوشت است در می‌آورند، پروستاتش را در می‌آورند طوری نیست، تا این دو تا روایت به خوبی دلالت دارد اما این‌که اگر استخوان فقط باشد دیگر استخوان فقط را بخواهیم مثال بزنیم دندانش را می‌کشد بخواهیم مثال امروزی بزنیم مثل این‌که می‌روند در قبرستان البته در قبرستان مسلمانها نه، در قبرستان یهودی‌ها، بهائی‌ها استخوان‌ها را می‌آورند می‌ایند تشریح می‌کنند که استخوان فقط است روایت دلالتش خیلی خوب است اما مرسله است قبلش من‌جمله خود ایوب بن نوح خیلی جلیل القدر است مخصوصاً ایوب ابن نوح که ارسال کرده روایت را عن بعض اصحابنا خودش از اجلای اصحاب است اما بالاخره اصحاب اجماعی چیزی که این ارسال را درست کند در روایت نیست حالا چه باید گفت؟ چرا فقهاء که فتوی  داده‌اند به این روایت مرسل این ارسال را چکار کرده‌اند؟ و راجع به استخوان فقط که روایت دوم است ان شاءالله برای جلسه بعد.

وصلی الله علی محمد و آل محمد