عنوان: غسل جنابت
شرح:

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

فرموده‌اند اگر کسی به عنوان غسل برود حمام و اما غافل بشود از نیت، از غسل کردن به طوری که اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟ نتواند جواب بدهد فرموده‌اند غسلش باطل است، چرا باطل است؟ برای این‌که نیت بالفعل که ندارد آن استدامه حکمی را هم ندارد به این معنا که نیت در ذکرش باشد اگر از او بپرسند بتواند جواب بدهد، مرحوم سید دو سه جا این مسئله را متعرض شده‌اند، سابقاً هم گذشتیم که این مسئله را متعرض شدند و همین‌جور فرمودند.

و ما یک اشکالی داشتیم که آن اشکال را الان هم داریم و آن این است که این اگر غافل باشد باید نتواند غسل بکند اما دارد غسل می‌کند معلوم می‌شود آن نیت به‌طور ناخودآگاه دارد کار می‌کند، بله یک وقت آن نیت نیست مثل آن جا که مثلاً زیر دوش خوابش ببرد دیگر آن نیت بالفعل نیست، آن نیت استدامه حکمیه هم نیست ولی تا دارد کار میکند ولو از او بپرسند چه می‌کنی؟ نتواند جواب بدهد و با فکر جواب می‌دهد این معلوم می‌شود نیت موجود است محرک این دارد کار می‌کند لذا این‌که مرحوم سید در عروه فرموده‌اند و دیگران هم متابعت کرده‌اند اگر بتوانید این اشکال من را جواب بدهید حرف خوب است به این معنا که نیت از کار افتاد دلیل از کار افتادنش این است از او بپرسند چه می‌کنی؟ نتواند جواب بدهد، نیت از کار افتاد و عمل بدون نیت باطل است و اما اگر عرض من را بفرمایید می‌گوییم که این‌که دارد غسل می‌کند اگر هم از او بپرسند چه می‌کنی؟ نتواند جواب بدهد الا با فکر این دلیل براین است که محرک هست ولو این که نتواند جواب بدهد اما محرک برای غسل کردن هست و محرک برای غسل کردن همان نیت است، آن که مرحوم سید دارند این است که اگر از او سؤال کنند نتواند جواب بدهد نه این‌که با فکر، اگر با فکر نتواند جواب بدهد که آن بحثش این نیست، آن معلوم است، این را عرض کردم جاهای دیگر هم فقهاء دارند مرحوم سید دارند این‌که توجه به نیت لازم نیست اما استدامه حکمیه به معنا این‌که اگر از او بپرسند چه می‌‌کنی؟ باید فوراً بتواند جواب بدهد نماز می‌خوانم، غسل می‌کنم، در ماه مبارک رمضان حالا آن استدامه حکمیه هم لازم نیست اما اگر از او بپرسند که چکاره هستی؟ بگوید روزه هستم می‌گویند اگر این باشد کفایت می‌کند ولو نیت در ذکرش نباشد نیت در ذکری لازم نیست و توجه به معنا توجه به نیت لازم نیست همان که اول حتی اولش را هم نمی‌شود گفت، آمده برای مسجد و می‌ایستد نماز اما نیت متوجه الیه او نیست اما اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟ می‌گوید نماز می‌خوانم این را اسمش را گذاشته‌اند استدامه حکمیه.

ایرادی که ما داریم این است اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟  فوراً جواب بدهد، این هم نه، نیت از بین می‌رود در آن وقتی که محرک نباشد و آن وقتی است که مثلاً خوابش ببرد در وسط نماز خوابش ببرد دیگر محرک برای عمل نیست دیگر نمی‌تواند آن موقع رکوع بکند، سجده بکند و امثال این‌ها، و اما تا محرک باشد نیت هست همان نیت محرک نماز است دارد جلو می‌رود اگر هم حتی خیلی گیج و میج است حتی اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟ نتواند فوراً جواب بدهد، اگر بپسندید حرف من را باید این جور بگوییم که نیت شرط در نماز است تا محرک باشد کفایت می‌کند ولو توجه به نیت نداشته باشد و اگر نپذیرید حرف من را باید بفرمایید که نیت شرط در نماز است اما توجه به نیت لازم نیست اما غفلت به این معنا که اگر از او بپرسند چه می‌کنی؟ بتواند جواب بدهد این نیت هست اما اگر نتواند جواب بدهد نیت نیست پس نمازش باطل است.

یک مسئله دیگر هم که خیلی مهم است این است که رفته توی آب برای غسل کردن رفته زیر شیر برای غسل کردن اما حالا که از حمام  آمد بیرون شک کرد که آیا غسل کردم یا نه و همین مقدار توی آب رفتم؟ همین مقدار زیر  شیر  خودم  را  شستم؟  چه  باید بکنیم؟

مشهور در میان فقهاء من‌جمله مرحوم سید همین جا در عروه می‌فرمایند که غسلش باطل است چرا؟ می‌گویند استصحاب، جنب بوده نمی‌داند آیا جنابتش رفع شد یا نه؟ استصحاب می‌گوید جنب هستی، اما حالا چرا قاعده فراغ نداشته باشد؟ رفته برای غسل کردن حالا که از زیر آب از زیر دوش از حمام می‌آید بیرون نمی‌دند آیا غسل کرده یا نه؟ قاعده فراغ، مثل این‌که سلام نماز را داد نمی‌داند سه رکعت خواند یا چهار رکعت؟ قاعده فراغ می‌گوید چهار رکعت، این جا هم نمی‌داند آیا غسل کرد یا نه؟ می‌گوییم که غسل کرده.

این مسئله دائر مدار یک بحثی است در قاعده فراغ، مشهور در میان فقهاء می‌گویند قاعده فراغ آن جاست که از آن جزئی که شارع قرار داده  از آن محلی که شارع قرار داده از آن محل  بگذرد مثل مثلاً بعد از سلام، اما اگر محل عادی باشد محل عرفی باشد می‌گویند قاعده فراغ جاری نیست مثل مسئله ما و مرحوم سید جاهای دیگر هم همین را گفته‌اند به همین عرض که قاعده فراغ قاعده تجاوز آن جاهائی است که تجاوز بکند از محل شرعی، فارغ بشود از محل شرعی، اما اگر فارغ بشود از محل عرفی از محل قرار دادی گفته‌اند قاعده فراغ ندارد و این زیاد اتفاق می‌افتد هم در باب طهارت هم در باب وضو و غسل هم در باب نماز و این را نمی‌دانم از کجا؟ بعضی‌ها مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه ایشان یک وقتی قاعده فراغ و تجاوز می‌گفتند روی همین مسئله ماها قبول نمی‌کردیم، ایشان اصرار داشتند، ده هفده روز ایشان روی همین مسئله صحبت می‌کردند برای این‌که به ما بفهمانند که قاعده فراغ قاعده تجاوز دو قاعده شرعی است از محل شرعی باید بگذرد ایاک نعبد وایاک نستعین را گفته حالا شک کرد که آیا قبلش را بسم الله را گفت یا نه؟ این قاعده تجاوز است، به رکوع رفت نمی‌داند که آیا حمد و سوره که شرعی است از محلش گذشته از محل شرعی آیا این را گفت یا نه؟ گفته است، برای این‌که امام علیه السلام فرموده‌اند که در آن حین تذکر بیشتر داشته‌ای پس گفته‌ای، در سلام هم همین که وقتی سلام می‌دهد می‌داند فارغ شد آیا سلام را گفت یا نه؟ تشهد را گفت یا نه؟ این جاها از محل شرعی گذشته، قاعده فراغ دارد و اما اگر از محل شرعی نه، از محل عادی بگذرد یعنی معمولاً این وقتی می‌رفت زیر دوش غسل می‌کرد حالا بعد نمی‌داند غسل کرد یا نه؟ می‌گویند قاعده فراغ ندارد چرا؟ از محل عادی، از محل شرعی نه، از محل عادی گذشته و قاعده فراغ محل عادی را نمی‌گیرد مرحوم سید این جا از همین باب می‌آیند جلو می‌فرمایند که زیر دوش رفته برای غسل کردن اما آب هم روی سرش ریخته اما حالا که بیرون آمده نمی‌داند غسل کرد یا نه؟ این از محل شرعی نگذشته، از محل متعارف و عادی گذشته این رفته برای غسل کردن و معمولاً غسل می‌کند و حالا نکرده غسل را، از محل عادی از محل عرفی طبیعی گذشته نه از محل شرعی پس غسلش باطل است.

و ما این را قبول نداریم برای این‌که قاعده تجاوز، قاعده فراغ این‌ها دوتا قاعده عقلایی هستند اصلاً تعبد نیست تا این حرف‌ها را بزنیم قاعده تجاوز قاعده فراغ دوتا قاعده عقلائی است شارع مقدس امضاء کرده خب وقتی قاعده عقلائی باشد وقتی قاعده عرفی باشد دیگر فرق نمی‌کند از محل عادی بگذرد یا از محل شرعی بگذرد برای این‌که این اصلاً تعبدی نیست و رفت زیر دوش برای غسل کردن رفت مثلاً توی فکر یک مشکل و بالاخره یک مقداری زیر آب بود حالا از زیر آب آمد بیرون نمی‌داند آیا غسل کرده یا نه؟ قاعده فراغ می‌گوید غسل کردی برای این‌که تجاوز کردی از چیزی که باید به جا بیاوری حالا روی جزئش مثلاً می‌داند غسل کرد نمی‌داند آیا سر و گردن را شست یا نه؟ می‌داند غسل کرد سر و گردن را هم شست نمی‌داند دست راست را شست یا نه؟ دست چپ را شست یا نه؟ نمی‌داند درست غسل کرد یا نه؟  قاعده تجاوز، آن جا هم که در اصل عمل باشد قاعده فراغ و عقلاء قاعده تجاوز دارند قاعده فراغ دارند و فرقی نمی‌گذارند بین آن‌جا که از محل عرفی یا شرعی، می‌گویند که از محل چیزی که گذشتی اگر راجع به جزء است قاعده تجاوز داری اگر راجع به اصل است قاعده فراغ داری، لذا از زیر دوش آمده بیرون نمی‌داند غسل کرده یا نه؟ اما رفته برای غسل کردن حالا از محل غسل کردن که زیر شیر باشد گذشت، کجا نتیجه می‌گیریم؟ آن‌جا که زیر دوش است اما نمی‌داند غسل کرد یا نه؟ از محلش نگذشته باید غسل بکند اما از محلش که همان آب ریختن روی سر باشد از زیر دوش آمد دارد لباس می‌پوشد نمی‌داند آیا این غسل را به جا آورد یا نه؟ قاعده فراغ می‌گوید غسل را به جا آوردی، و این‌که این آقایان می‌گویند کسی نگفته است که باید اصل را باید یک چیزی به جا آورده باشد نه، قاعده فراغ این نیست، قاعده فراغ این است نمی‌داند، مثل شک بعد از وقت می‌بیند شک بعد از وقت همان قاعده فراغ است بعد از وقت نمی‌داند نماز خوانده یا نه؟ خب نماز خوانده، لازم نیست قاعده فراغ آن جا باشد که عمل را به جا آورده نمی‌داند درست به جا آورده یا نه؟ آن قاعده تجاوز است.

قاعده فراغ مثل همان شک بعد از وقت است اصلاً شک بعد از وقت همان قاعده فراغ است دیگر بعد از وقت نمی‌داند نماز خواند یا نه؟ خواندی، نمی‌داند درست خواند یا نه؟ خواندی، اگر شک کند درست خواند یا نه؟ قاعده تجاوز است اگر شک کند اصلش را خواند یا نه؟ قاعده فراغ است، این‌که قاعده فراغ آن جا باشد که عمل را به جا آورده باشد نه این را هیچ کس نگفته، مسلم است قاعده فراغ یعنی تجاوز از محل اما این محل آیا عادی یا شرعی؟ مرحوم سید و دیگران من‌جمله استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می‌فرمودند محل شرعی برای این‌که می‌خواهی قاعده شرعی درست بکنی از محل شرعی باید باشد و ما می‌گوییم نه ما می‌خواهیم تجاوز از محل باشد آن محل می‌خواهد محل شرعی باشد یا نه ادله قاعده فراغ حالا یا روایات اگر گفتید تعبد است یا قاعده عقلایی می‌گوییم که از محلش گذشت دیگر لازم نیست به جا بیاورد حالا شک بکند اصلش را به جا آورد یا نه؟ یا شک بکند اجزایش را به جا آورد یا نه؟ این خلاصه حرف است اگر شما از کسانی شدید که گفتید قاعده فراغ یک تعبد است دیگر باید همین حرف مرحوم سید را بزنید و بفرمایید که محل شرعی آن گذشته باشد مثل سلام که محل شرعی است یعنی نماز بعد از سلام تمام است حالا از این محل شرعی گذشتیم شک کردیم به جا آوردیم یا نه؟ بگو بجا آوردیم اما اگر محل شرعی نباشد مثل همین مثال که رفته برای غسل کردن زیر دوش هم هست بعد از زیر دوش بیرون آمده و نمی‌داند آیا غسل کرد یا نه؟ مرحوم سید می‌گوید قاعده فراغ ندارد چرا؟ برای این‌که از محل شرعی نگذشته از محل عادی گذشته، این دیگر دائر مدار آن قاعده است که آیا قاعده قاعده عقلایی است یا نه؟ وحیث این‌که حالا کاری به قاعده تجاوز و قاعده فراغ نداریم ما اصلاً مدعی هستیم تمام این امارات تمام این قواعد تمام این اصول عقلایی است و شما نمی‌توانید یک اصلی یک قاعده‌ای یک اماره‌ای درست کنید که عقلایی نباشد وهمه این‌ها یعنی این ادله‌ای که در فقه ما هست ما همه این‌ها را عقلایی می‌دانیم من‌جمله قاعده تجاوز و قاعده فراغ را، وقتی که عقلایی دانستیم دیگر باید موضوعش را هم عقلا تعیین بکند از محل چیزی که گذشت می‌خواهد محل شرعی باشد می‌خواهد محل عادی قاعده فراغ هست، از چیزی که گذشت ولو در عمل باشد اما از آن چیز گذشت می‌خواهد محل عادی باشد می‌خواهد محل شرعی قاعده تجاوز دارد، دیگر در قاعده فراغ و تجاوز خودتان باید قاعده داشته باشید آن جا هرچه بفرمایید درست می‌شود.

مسئله بعدی هم که اصلش را فرموده‌اند حالا این جا دو سه تا فرع روی آن اصل دارند و آن این است که باید آبی که غسل می‌کند یا محلی که غسل می‌کند ظرفی که غسل می‌کند همه این‌ها باید مباح باشد و اگر غصبی شد غسل باطل است راجع به وضو گفتند این جا هم کلیش را اشاره می‌کنند هرچه در باب وضو گفتیم در باب غسل هم می‌گوییم من‌جمله این‌که باید آب غصبی نباشد آن محل غصبی نباشد آن ظرف هم غصبی نباشد خب تا این‌جا دیگر یک شهرت به سزایی است که ما قبول نداریم و ما می‌گوییم که اگر غسل کرد غسلش صحیح است اما هم ضمان است هم گناه دارد. این مسئله را سابقاً مفصل در باره‌اش صحبت کردیم و بالاخره آن کسانی که می‌گویند غسلش باطل است می‌گویند این منهی عنه است و نهی در عبادات موجب فساد است دیگر چیزی ندارند عمده این است که اجتماع امر و نهی را برمی‌گردانند به نهی در عبادات می‌گویند این الان این غسلی که دارد می‌کند منهی عنه است به او می‌گویند لا تغصب به قول آقایان برمی‌گردد به او می‌گویند لاتغسل نه لا تغصب برای این‌که این مصداق خارجی منهی عنه است ما هم چیزی نداریم فقط همین است که ما در باب اجتماع امر و نهی مجوزی هستیم می‌گوییم که این‌که دارد غسل می‌کند به او نمی‌گویند لاتغسل، می‌گویند لا تغصب و فرق است بین این‌که بگویند لا تغصب یا لا تغسل و به این نمی‌گویند لا تغسل می‌گویند لا تغصب وقتی چنین باشد همان اوامر و اطلاقات می‌گوید غسلش صحیح است و اما آن لا تغصب این می‌شود ضامن این آب، گناه هم کرده، گناه غصب است گناه غصب خیلی بالاست، و تقرب هم حسابی می‌تواند بکند برای این‌که این ذو جهتین است از جهتی که غسل است لا تغسل هم ندارد این قصد همان غسل را می‌کند، و مانعی ندارد یک چیزی  در حالی که مقرب است مبعد باشد در حالی که مبعد  است مقرب باشد، این حرف‌ها سابقاً زده شده حالا فرعی که این جا دارد این است می‌خواهد پول حمامی را ندهد تصمیم دارد یا می‌خواهد نسیه بگذارد بدون این‌که به او بگوید بعد که غسل کرد می‌آید سرش را زیر می‌اندازد می‌رود از حمام بیرون، آیا این غسل درست است یا نه؟ مرحوم سید می‌گویند غسل باطل است محشین هم معمولاً می‌گویند باطل است چرا غسل باطل است؟ می‌گویند برای این‌که همین که نیت می‌کند پول حمامی را ندهد این غسل می‌شود منهی عنه این کار می‌شود غصب برمی‌گردد به این‌که لایجوز لاحد ان یتصرف فی مال الغیر الا باذنه، آن نسیه‌اش هم همین است برای این‌که نسیه باید با اجازه باشد و بدون اجازه برود غسل بکند باز لایجوز لاحد ان  یتصرف فی المال الغیر الا باذنه، این از مصادیق همان غصب است اگر شما بگویید که مشهور در میان فقهاء دیگر همین است اگر شما بگویید که اگر مال غیر باشد این غسل باطل است این جا هم چون مال غیر است اجازه باید بگیرد نگرفته پس بنابراین مال غیر است غسل باطل است در نسیه هم این جوری است که نسیه باید این نسیه‌هایی که ما می‌کنیم این‌ها هیچ کدام نسیه نیست، نسیه واقعی این است که هم مدت می‌خواهد هم قبل از آن‌که بخواهد جنس را تصرف کند گفتن می‌خواهد مثلاً در مغازه می‌رود می‌گوید آقا مثلاً یک من برنج به من بده نسیه، می‌گوید چند وقته می‌دهی؟ یک ماهه، آن وقت یا عقدش را می‌خواند یا معاطات می‌کند این می‌شود نسیه و اما اگر برود در مغازه بگوید مثلاً یک من برنج بده بعد که برنج را داد بگوید که یک ماه دیگر می‌دهم یا این‌که پولش را الان ندارم بعد می‌دهم این نسیه نیست اما اگر آن راضی باشد اباحه در تصرف است و اگر یادتان باشد در مکاسب قضیه مسلم است دیگر نسیه آن جاست که قبلاً گفتگو بشود و اما اگر عقد را خواندند زباناً یا معاطاتی بعد بگوید پولش را می‌آورم یا مدت تعیین نکند برود این دائر مدار آن صاحب مال راضی باشد این تصرف در این مال بکند به آن می‌گویند اباحه تصرف، این از مال او می‌خورد در حقیت از مال آن کاسب می‌خورد اما چون اباحه است مثل مهمان می‌بیند در حقیقت این نسیه‌ها مهمان آن کاسب است حالا در ما نحن فیه همین‌طور این باید بگوید حالا یک دفعه غسل می‌کند و می‌آید آن وقت می‌گوید، دیگر نمی‌شود این غسل را درست بکنیم، در مثل آن کاسب و برنج می‌شود درستش کرد برای این‌که برنج موجود است اباحه تصرف دارد اما اگر مثل غسل باشد باید اجازه بدهد اجازه تصرف اجازه غسل این اجازه نداده رفته الان مصداق لایجوز لاحد ان یتصرف فی المال الغیر الا باذنه لذا گفته‌اند غسل باطل است اصل مطلب درست است و این فروعات هم که مرحوم سید دارند باز هم دارند این فروعات هم همه روی مبنا درست است چه وقت درست است؟

وقتی که شما در باب اجتماع امر ونهی امتناعی باشید نه مجوزی و اما اگر مجوزی شدید دیگر نه، همین رفته بدون اجازه غسل کرده خب این لا تغصب دارد اما اغسل هم دارد دیگر لا تغسل ندارد، لا تغصب دارد غسلش درست است من جهه، کتک هم می‌خورد من جهه برای این‌که معنون به دو عنوان است یک عنوان غسل یک عنوان غصب، رو ی آن عنوان غسل مأموربه است روی آن غصب منهی عنه است و چون ذوجهتین هم هست مبعد مقرب می‌تواند باشد عرفاً عقلا لذا محلش همین است، خود آب همین است، مصب آب همین است این بحث‌ها را سابقاً کرده‌ایم همه‌اش را، دیگر دائر مدار این قواعدی است که شما باید همه شما الان این قواعد باید در ذهنتان باشد امتناعی باشید یا مجوزی، بعد از آن که مجوزی هم شدید آن مقرب و مبعدی که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی خیلی روی آن پافشاری داشتند آن را هم درست کرده باشید بالاخره در ذهن مبارکتان این باشد حالا ولو این‌که این جوری درست بکنیم که آقا من مجوزی هستم اما شهرت به ما می‌گوید امتناعی باش، این می‌شود یک تعبد اگر شهرت را قبولش بکنید اما علی کل حال این قواعد همه باید در ذهن مبارک شما باشد.

یک مسئله دیگر هم هست این یک قدری آسان‌تر است حالا آن حمام عمومی الان کم است اما این مسئله زیاد است و آن این است که این آب را به واسطه برق یا به واسطه گاز غصبی داغ کرده،  این آب داغ که به توسط گاز غصبی به توسط برق غصبی آیا غسل کردن با این جایز است یا نه؟ این جا را مرحوم سید می‌گویند طوری نیست ولو احتیاط می‌کند ولی می‌گویند که این آب مال خودش است آن گرمی هم چیزی نیست که روی آن بشود حساب بکنیم لذا غسلش درست است، امامعلوم است تلف کرده مال مردم را معلوم است کارش گناه است گناهش هم بزرگ است اما غسلش درست است همان که ما در اصل می‌گوییم مرحوم سید این جا راجع به گرمی آب می‌گویند.

آن وقت یک چیزی که حالا در طلبه‌ها هم هست متأسفانه این است که این لوله کشی‌ها بعضی‌ها توی منزل یک چیزی درست کرده‌اند آب را می‌مکد و آب مثلاً دیگران برایشان سخت است آب ندارند، این آب دارد حسابی، از آن چیزی که گذاشته و آب را مکیده برای این آقا خب این حرام است دیگر و نمی‌تواند بگوید این آب مال من است نمی‌تواند بگوید که آقا این نمره که می‌اندازد همین آب را نمره می‌اندازد بنابراین اشکال ندارد، نه، این آب عمومی است و به اندازه متعارف عرف باید مصرف شود یا این آب مالک دارد آن صاحب آب آن شهرداری، غیر شهرداری مالک این آب هستند و ما دزدی او آب بخواهیم بکشیم مسلم جایز نیست این هم باز برمی‌گردد به آن مسئله اول و چون شما امتناعی هستید یا مرجع تقلیدتان امتناعی است یا شهرت و اجماع امتناعی است این کار حرام است مخصوصاً برای ما طلبه‌ها.

وصلی الله علی محمد و آل محمد