واسطه آوردن و وسيله قرار دادن كسى را براى برآمدن حاجت، در ميان مردم، مشهور و امرى عقلى است. اگر مردم مشكلى داشته باشند كه حلّ آن را به دست كسى بدانند، معمولاً به يكى از نزديكان او متوسّل مىشوند و او را واسطه حلّ مشكل خود قرار میدهند. قرآن شريف اين امر عقلى و بديهى را امضا فرموده بلكه به آن امر كرده است:
»وَ لَو اَنَّهُمْ اِذْ ظَلَمُوا اَنْفُسَهُمْ جاءُوكَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحيماً» [1]
«و اگر مخالفان هنگامى كه به خود ستم میكردند به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میكردند و پيامبر (نيز) براى آنان طلب آمرزش میكرد قطعاً خدا را توبه پذير مهربان میيافتند»
«يا اَيُّهَا الَّذينَ امَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا اِلَيْهِ الْوَسيلَةَ» [2]
»اى كسانى كه ايمان آورده ايد از (مخالفت فرمان) خدا بپرهيزيد و وسيلهاى براى تقرّب به او بجوييد»
»وَ لِلّهِ الْاَسْماءُ الْحُسْنى فَادْعُوهُ بِها» [3]
»و براى خدا نامهاى نيك است پس خدا را با آن نامها بخوانيد»
در روايات معصومين نقل شده است كه: «وسيله بندگان به سوى خداوند متعال و نيز نامهاى نيكِ خداوند، همان اهلبيت عصمت و طهارت می باشند، چنانكه نبى اكرم«صلّياللهعليهوآلهوسلّم» فرمودند:
»نَحْنُ الوَسيلَةُ إِلىَ اللَّهِ» [4]
»ما وسيله به سوى خداوند متعال هستيم»
و نيز امام صادق(علیه اسلام) فرمودند:
»نَحْنُ وَ اللَّهِ الْاَسْماءُ الْحُسْنى» [5]
»به خدا سوگند، اسماء حُسنى و نامهاى نيك در قرآن، ما هستيم»
امّا در قرآن كريم آياتى نيز هست كه بتپرستان را به اين دليل كه بت را وسيله تقرّب به خدا میدانسته و آن را شفيع قرار میدادند مذمّت كرده است:
»وَ يَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ ما لا يَضُرُّهُمْ وَ لا يَنْفَعُهُمْ وَ يَقُولُونَ هؤُلاءِ شُفَعائُنا عِنْدَ اللَّهِ» [6]
»آنها غير از خدا چيزهايى را می پرستند كه نه به آنان زيان میرساند و نه سودى میبخشد، و میگويند اينها شفيعان ما نزد خدا هستند»
»وَ الَّذينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ اَولِياءَ ما نَعْبُدُهُمْ اِلّا لِيُقَرِّبُونا اِلَى اللَّهِ زُلْفى» [7]
»و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند (دليلشان اين بود كه) اينها را نمیپرستيم مگر به خاطر اينكه ما را به خدا نزديك كنند»
زيرا اوّلاً كار آنها نه واسطه قرار دادن بُتها، بلكه عبادت آنها بود كه بالاترين ظلم است، همانگونه كه قرآن شريف از قول لقمان به فرزندش، می فرمايد:
»لا تُشْرِكْ بِاللَّهِ اِنِّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظيمٌ» [8]
»شرك به خدا نياور زيرا شرك، ظلمى بزرگ است»
و ثانياً كار آنها خرافى و مخالف با عقل بود، زيرا بتى كه نه شعور و نه نفع و نه ضرر دارد و نه میتواند خود را حفظ كند و نه ديگرى را، چگونه میتواند شفيع يا موجب تقرّب به خداى متعال شود؟
-------------------------------------------------
پینوشتها
1. نساء / 64
2. مائده / 35
3. اعراف / 180
4. بحار الانوار، ج 25، ص 22، باب 1، ح 38
5. بحار الانوار، ج 91، باب 28، ح 7
6. يونس / 18
7. زمر / 3
8. لقمان / 13