عنوان: مسئله 18 و 19 و 20 و 21 و 22
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي

 

بحث ما در مسائل متفرقه راجع به شکیّات و سهویّات و ظنیّات بود و گفتم مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» هفتاد مسئله در این باره آوردند. محشین بر عروه هم حَمَلات زیادی در این باره علیه سیّد دارند و بسیاری از آنها هم می‌پذیرند گفتار مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» را. اما دیروز گفتم امروز تکرار کنم این هفتاد مسئله یک مسابقۀ علمی در فقه ماست. در میان این هفتاد مسئله مورد عمل که چنین مسئله‌ای اتفاق بیفتد، کم است؛ ولی علی کل حالٍ برای طلبه‌هایی که در صدد این هستند که ملکۀ فقاهت پیدا کنند، کار، کار خوبیست. کسانی که در صدد اجتهادند و می‌خواهند ملکۀ فقاهت پیدا کنند، این مسابقۀ علمی بسیار مفید است؛ لذا فرمایش مرحوم سیّد برای ما طلبه‌ها خیلی خوب است و ذهن و استعداد را و بالاخره ملکۀ اجتهاد را قوی می‌کند. از این جهت از نظر علمی و از نظر اینکه ما ملکۀ فقاهت پیدا کنیم یا اگر داشتیم قوی کنیم، این مسائل اهمیّت دارد. ما ده مسئله از این مسائل را گفتگو کردیم.

بحث امروز مسئلۀ 18 از این مسابقات علمی به بعد است.

می‌فرماید:

مسئله 18:

إذا علم إجمالا أنه أتى بأحد الأمرين من السجدة والتشهد من غير تعيين وشك في الآخر، فإن كان بعد الدخول في القيام لم يعتن بشكه، وإن كان قبله يجب عليه الاتيان بهما لأنه شاك في كل منهما مع بقاء المحل، ولا يجب الاعادة بعد الاتمام وان كان أحوط.

 می‌داند یکی از دو چیز واقع شده است. می‌فرماید اگر ایستاده است و شک می‌کند، معلوم است قاعدۀ تجاوز است و اعتنا نکند.

وإن كان قبله يجب عليه الاتيان بهما

و اما اگر قبل از قیام است، هر دو را به جا بیاورد. چرا؟ می‌فرمایند: «لأنه شاك في كل منهما مع بقاء المحل»؛ نمی‌داند سجده برای واجب است یا نه، محلش باقیست و باید به جا بیاورد و نمی‌داند تشهد خوانده یا نه و محلش باقیست و باید تشهد کند و اعاده لازم نیست، «ولا يجب الاعادة بعد الاتمام وان كان أحوط»؛ اگرچه خوب است بعد از نماز، این نماز را اعاده کند.

فرمایش مرحوم سیّد قبلاً هم نظیرش را داشتیم و ما گفتیم که قاعدۀ تجاوز در هر دو جاریست. نمی‌داند تشهد خوانده یا نه، وقتش گذشته، خوانده. نمی‌داند سجده کرده یا نه، وقتش گذشته است، بنابراین سجده کرده است.

محشین بر عروه نیز همه این عرض مرا دارند، البته فرمایش مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» است. ولی چیزی که باید توجه کنیم، این جملۀ من است که من نوشتم «حتّی أنه لو أتی بالسجدة و التشهد معاً یبطل الصلاة».

اگر سجده را در حالی که قاعدۀ تجاوز دارد، دوباره در نماز به جا بیاورد، یا تشهد را در حالی که قاعدۀ تجاوز دارد، دودفعه در نماز به جا بیاورد یعنی پا بگذارد روی قاعدۀ تجاوز، نماز باطل است. این را مرحوم سیّد نفرمودند، اما دیروز درباره‌اش صحبت کردیم و قبلاً مرحوم سیّد فرموده بودند که شناخت وظیفه و عمل به وظیفه در نماز لازم است؛ عمل به قاعدۀ تجاوز، به قاعدۀ فراغ و به اصالة الصحة و امثال اینها. و همان که فرموده بودند، این جملۀ ما هم دلالت بر مطلب دارد و علی کل حالٍ اشکالی در مسئله نیست. هم از طرف مرحوم سیّد و هم محشین و هم گذشته و هم مسئۀ الان که درباره‌اش صحبت کردیم.

 

مسئله 19:

إذا علم أنه إما ترك السجدة من الركعة السابقة أو التشهد من هذه الركعة، فإن كان جالسا ولم يدخل في القيام أتى بالتشهد وأتم الصلاة وليس عليه شيء، وان كان حال النهوض إلى القيام أو بعد الدخول فيه مضى وأتم الصلاة وأتى بقضاء كل منهما مع سجدتي السهو، والأحوط إعادة الصلاة أيضاً، ويحتمل وجوب العود لتدارك التشهد والإتمام وقضاء السجدة فقط مع سجود السهو، وعليه أيضاً الأحوط الاعادة أيضاً.

می‌داند و علم اجمالی دارد یا سجده را فراموش کرده است اما در رکعت گذشته و یا تشهد را در این رکعت. معلوم است تشهد را به جا نخوانده و به جا می‌خواند و علم اجمالی او از بین می‌رود.

می‌فرماید:

وان كان حال النهوض إلى القيام أو بعد الدخول فيه مضى وأتم الصلاة وأتى بقضاء كل منهما مع سجدتي السهو، والأحوط إعادة الصلاة أيضاً، ويحتمل وجوب العود لتدارك التشهد والإتمام وقضاء السجدة فقط مع سجود السهو، وعليه أيضاً الأحوط الاعادة أيضاً.

جای تشهد باقیست و برگردد. بعد نمی‌توانند جزم به مسئله پیدا کنند و می‌فرمایند: «و الأحوط و الإعادة أیضا»

اما محشین بر عروه، همه و همه، به مرحوم سیّد ایراد دارند و ایراد به جاست و اینکه این تشهد یا این سجده قاعدۀ تجاوز دارد یا نه؟! اگر قاعدۀ تجاوز دارد، نماز صحیح است. اگر قاعدۀ تجاوز ندارد، معلوم است نماز خوانده بدون تشهد یا نماز خوانده بدون سجده و نماز باطل است. اما اینطور که خود مرحوم سیّد می‌فرمایند، قاعدۀ تجاوز در همۀ اینها هست؛ لذا احتمال اینکه نماز را دومرتبه بخواند، نیست، مگر احتیاط استحبابی که آن را هم الان گفتم و خیلی‌ها من جمله مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌گویند در این موارد شناخت وظیفه و عمل کردن به وظیفه است و اما احتیاط روی احتیاط و احتیاط روی احتیاط نیست. شاید این فرمایش مرحوم سیّد و دیگران به خاطر این باشد که این در هر احتمالی نمازش را بخواند و می‌داند نمازش درست است، اما احتیاطاً دومرتبه نماز بخواند. این پا گذاشته روی وظیفه و خیلی اهمیت ندارد. آنچه خیلی اهمیّت دارد، اینکه این حالت کم کم حالت وسواسی‌گری به انسان می‌دهد و اگر حالت وسواسی‌گری به انسان داد، انسان را بیچاره می‌کند. من سراغ دارم بعضی، مثلاً نماز ظهر و عصر را چهار پنج مرتبه می‌خواند. اما دفعۀ اول نمازش درست بود و خودش هم می‌داند نمازش درست است و می‌گوید احتیاط می‌کنم. این حرام است. احتیاط روی احتیاط یعنی احتیاط وسواسی‌گری، حرام است و در باب کثیرالشّک صحبت کردیم و باید مواظب باشیم در حالی که باید تقیّد به ظواهر شرع داشته باشیم، اما باید حال وسواسی‌گری هم برای ما پیدا نشود که اگر حال وسواسی‌گری برای کسی پیدا شد، هم بیچاره می‌شود و هم دیگران را بیچاره می‌کند و بالاخره منجر به این می‌شود که عباداتش را باطل کند.

 

مسئله 20:

إذا علم أنه ترك سجدة إما من الركعة السابقة أو من هذه الركعة فإن كان قبل الدخول في التشهد أو قبل النهوض إلى القيام أو في أثناء النهوض قبل الدخول فيه وجب عليه العود إليها لبقاء المحل ولاشيء عليه لأنه بالنسبة إلى الركعة السابقة شك بعد تجاوز المحل، وإن كان بعد الدخول في التشهد أو في القيام مضى وأتم الصلاة وأتى بقضاء السجدة و سجدتي السهو،

می‌داند سجده‌ای از او ترک شده اما نمی‌داند از این رکعت است یا از آن رکعت. به عبارت دیگر اگر محل باقیست برمی‌گردد وآنچه می‌دانسته از بین رفته، به جا می‌آورد. معلوم است اگر این کار را کرد «ولا شیء علیه». تا اینجا درست است. بعد می‌فرماید:

و يحتمل وجوب العود لتدارك السجدة من هذه الركعة والإتمام وقضاء السجدة مع سجود السهو، والأحوط على التقديرين إعادة الصلاة أيضاً.

من نوشتم آقا چه فرقی کرد بین مسئلۀ 19 و مسئلۀ 20! فقط یک تکرار مفصلی شده است و هرچه در مسئلۀ 19 گفتیم، در مسئلۀ 20 هم داریم و فرقی بین مسئلۀ 19 و مسئلۀ 20 نیست الاّ تکرار مثال. بنابراین مسئلۀ 20 ولو اینکه طول و تفصیل داده شده، اما لُبّاً همان مسئلۀ 19 است که نماز را درست کردیم و اشکال هم نداشت و حتی سفارش کردیم مواظب باش احتیاط‌گر نباشی.

 

مسئله 21:

إذا علم أنه إما ترك جزءاً مستحبا كالقنوت مثلا أو جزءاً واجباً سواء كان ركنا أو غيره من الأجزاء التي لها قضاء كالسجدة والتشهد أو من الأجزاء التي يجب سجود السهو لأجل نقصها صحت صلاته ولا شيء عليه، وكذا لو علم أنه إما ترك الجهر أو الاخفات في موضعهما أو بعض الإفعال الواجبة المذكورة لعدم الأثر لترك الجهر والاخفات فيكون الشك بالنسبة إلى الطرف الآخر بحكم الشك البدوي.

به عبارت دیگر «علَمَ ترَکَ» جزء مستحب یا جزء واجب. بعد نماز می‌‌‌داند واجبی از او از بین رفته و آن واجب را به جا می‌آورد. تا اینجا معلوم است اشکال ندارد. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» ‌نیز می‌فرماید: «صحت صلاته و لا شیء علیه لأن الشک بالنسبة إلی الطرف المستحب لاأثر فیه فبالنسبة الی الواجب شکّ البدوی و قاعدة التجاوز جاریةٌ»

مسئله را لُبّاً همین دیروز و دو روز قبل خواندیم و باز این مسئلۀ 21 و این چند مسئله که خواندیم، در ضمن این مسائل آمده و حرفی نیست و نظیرش هم زیاد است و باید اعتنا نکرد، برای اینکه منجر به وسواسی‌گری می‌شود. من هم نوشتم: «قلت أنّ هذه الفرع نظیره کثیر و فوائده کثیر» در این هفتاد مسئله، بعضی از مسائلش فایده دار است. فقط علمی نیست بلکه عملی هم هست و من جمله در مسئلۀ ماست که باید اعتنا نکرد و نماز هم صحیح است و اشکالی در مسئله نیست.

 

مسئله 22:

لا إشكال في بطلان الفريضة إذا علم إجمالا أنه إما زاد فيها ركنا أو نقص ركناً، وأما في النافلة فلا تكون باطلة لأن زيادة الركن فيها مغتفرة والنقصان مشكوك، نعم لو علم أنه إما نقص فيها ركوعا أو سجدتين بطلت، ولو علم إجمالا أنه إما نقص فيها ركوعا مثلا أو سجدة واحدة أو ركوعا أو تشهدا أو نحو ذلك مما ليس بركن لم يحكم بإعادتها لأن نقصان ما عدا الركن فيها لا أثر له من بطلان أو قضاء سجود سهو فيكون احتمال نقص الركن كالشك البدوي.

درحقیقت برمی‌گردد به اینکه می‌داند نمازش باطل است، برای اینکه یا قیام متصل به رکوع از بین رفته و یا رکوع از بین رفته است. معلوم است که «لا إشکال فی بطلان الفریضة» اما در نافله. اگر بداند در فریضه در نماز واجب یک چیزی نیامده «إذ إنتفی الشرط إنتفی المشروط، إذ إنتفی الجزء إنتفی الکل» معلوم است نماز باطل است؛ اما اگر بداند در چیزی اما مستحب در نماز نیامده، اگر چیزی مستحب باشد، معلوم است نماز اشکال ندارد. این مسئله چندین جا عنوان شد. مرحوم سیّد هم اختلاف فتوا دارند. ما می‌گفتیم که در نافله کم و زیاد اشکال ندارد؛ لذا اگر سهواً دو رکوع کرد، طوری نیست. اگر سهواً دو واجب مثلاً در سجده چهار سجده سهواً به جا آورد، مانعی ندارد. چنانچه اگر کم کرد و اصلاً رکوع نکرد و یا اصلاً سجده نکرد، سهواً، نماز صحیح است.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه»‌ در اینجا می‌فرماید نماز باطل است؛ اما سابقاً اگر یادتان باشد، مرحوم سیّد می‌فرمودند که در نوافل اگر سهواً رکنی نیامد، نماز باطل است مگر رکوع که اگر دو رکوع به جا بیاورد، نماز صحیح است و ما به مرحوم سیّد می‌گفتیم این دو رکوع از باب مثال است و رکوع خصوصیّت ندارد و از روایات استفاده می‌کنیم که مستحبات سهل المعونه است. زیاد شدن یا کم شدن سهواً در آن، مانعی ندارد. آنها اجزاء رکنی باشد یا اجزاء غیررکنی. و به قول روایت‌ها بخشیده شده است در مستحبات، چیزی که بخشیده نشده است در واجبات. لذا این اختلاف فتوای مرحوم سیّد که یک جا می‌فرماید که اگر رکن در نماز مستحبی سهواً نیامد، در رکوع طوری نیست و در غیر رکوع اشکال دارد، اما در اینجا می‌فرماید مطلقا اشکال ندارد. به عبارت دیگر مرحوم سیّد عرض مرا در اینجا فرموده است و اینکه در روایات دارد اگر سهواً دو رکوع به جا بیاورد، مانعی ندارد، از باب مثال است و اگر دو رکن یا دو واجب در نماز مستحب به جا بیاورد، سهواً، مطلقاً اشکال ندارد.

  و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد