عنوان: مسئله 1 و 3 و 4 و 5 و 6
شرح:

أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.

 

مسئله 1:

وأما في الأوليين من الجهرية فإن سمع صوت الإمام ولو همهمته وجب عليه ترك القراءة، بل الأحوط والأولى الإنصات، وإن كان الأقوى جواز الاشتغال بالذكر ونحوه،

در رکعت اول و دوم در نمازی که امام جماعت بلند می‌خواند، آیا این شخص می‌تواند بلند همان حمد و سوره را بخواند به عنوان متابعت و به عنوان ذکر یا به عنوان جزئیت یا نه؟!

عبارت مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» رسا نیست، اول می‌فرمایند نه و بعد می‌فرمایند که بهتر این است که اگر می‌خواهد ذکری بگوید و یا حمد و سوره بخواند، آهسته باشد.

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در اینجا سه چهار مرتبه این قضیه را تکرار می‌کنند و گاهی می‌فرمایند مأموم باید در نماز جماعت ساکت باشد. بعضی اوقات می‌فرماید اگر ذکری و تسبیحی بگوید، مانعی ندارد.

بعضی اوقات می‌فرمایند که حتی حمد و سوره را به عنوان جزئیت بخواند، اشکال ندارد. لذا مسئلۀ ما یعنی مسئلۀ دیروز و امروز و تا آخر مباحثۀ ما مسئله خیلی از نظر مرحوم سیّد رسا نیست.

مسئله اینست که:

وأما في الأوليين من الجهرية فإن سمع صوت الإمام ولو همهمته وجب عليه ترك القراءة، بل الأحوط والأولى الإنصات، وإن كان الأقوى جواز الاشتغال بالذكر ونحوه،

مثلاً در نماز صبح، حمد و سورۀ امام را می‌شنود ولو اینکه همهمه را بشنود. به عبارت دیگر همینطور که می‌فرمایند صوت الامام بشنود. می‌فرمایند این نباید قرائت بخواند. بعد می‌فرمایند باید ساکت بماند، ولو اینکه اگر ذکر بگوید مانعی ندارد.

بعد می‌فرمایند:

وأما إذا لم يسمع حتى الهمهمة جاز له القراءة بل الاستحباب قوي، لكن الأحوط القراءة بقصد القربة المطلقة لا بنية الجزئية، وإن كان الأقوى الجواز بقصد الجزئية أيضاً،

عبارت رسا نیست و بالاخره می‌توان گردن مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» گذاشت که در رکعت اول و دوم که امام نماز می‌خواند، این هم می‌تواند به دنبال امام همان نماز امام را بخواند و امام به قصد جزئیت می‌خواند و این به قصد متابعت و به قصد ذکر بخواند. اما علی کل حال معلوم می‌شود و از عبارات بعد هم معلوم می‌شود که مرحوم سیّد جازم در مسئله نیست.

مسئله‌ای را که نفرمودند و اگر عنوان فرموده بودند خوب بود و آن اینست که بعضی‌ها در نماز جماعت سر و صدا دارند. یعنی مثلاً امام جماعت رکوع می‌کند و این هم رکوع می‌کند و امام جماعت که باید ذکر رکوع را بلند بخواند، این هم عادت کرده و ذکر رکوع را بلند می‌خواند و یا وقتی امام تشهد را باید برای دیگران بلند بخواند، این نیز تشهد را بلند می‌خواند. این یک مزاحمت برای مأمومین است. حتی من دیده‌ام که به آنها تذکر هم می‌دهند اما عادت کرده‌اند و این کار را انجام می‌دهند. حال بحث ما مربوط به حمد و سوره مثلاً در نماز صبح است. اما علی کل حالٍ این صدای مأموم حتی همهمه‌اش اگر نباشد، معلوم است که بسیار خوب است. و اما اگر باشد، آیا نماز باطل است؟!

بعضی گفته‌اند باطل است. مشهور گفته‌اند نماز صحیح است، اما مکروه است. همچنین آیا به قصد ذکر مانعی ندارد و به قصد جزئیت مانع دارد، نظیر حمد و سوره؟

ولی علی کل حال می‌تواند یک قاعدۀ کلی گفت که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» هم در اینجا تصریح به آن می‌کنند و آن اینست که در نماز جهریه مثل حمد و سورۀ رکعت اول و دوم، شخصی باشد که حمد و سوره می‌خواند. اگر به قصد جزئیت باشد، باید بگوییم نماز باطل است. مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در اینجا نمی‌فرمایند نماز باطل است بلکه می‌فرماید فرادای قهری می‌شود و یا واجب تکلیفی است. اما اگر به قصد ذکر باشد، مانعی ندارد و ذکر گفتن در نماز است و ذکر گفتن در نماز چه برای امام و چه برای مأموم و چه فرادا و چه غیر فرادا اشکال ندارد.

 

روایت 5 از باب 31 از ابواب الجماعة، وسائل الشیعه،‌ جلد 8، صفحه 356:

صحیحه عن عبد الرحمن بن الحجّاج قال: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الصَّلَاةِ خَلْفَ الْإِمَامِ أَقْرَأُ خَلْفَهُ فَقَالَ أَمَّا الصَّلَاةُ الَّتِي لَا يُجْهَرُ فِيهَا بِالْقِرَاءَةِ فَإِنَّ ذَلِكَ جُعِلَ إِلَيْهِ فَلَا تَقْرَأْ خَلْفَهُ وَ أَمَّا الصَّلَاةُ الَّتِي يُجْهَرُ فِيهَا فَإِنَّمَا أُمِرَ بِالْجَهْرِ لِيُنْصِتَ مَنْ خَلْفَهُ فَإِنْ سَمِعْتَ فَأَنْصِتْ وَ إِنْ لَمْ تَسْمَعْ فَاقْرَأْ.

روایت اول می‌فرماید: «فلا تقرأ خلفه» و بعد می‌فرمایند نماز جماعت را وضع کرده‌اند برای اینکه تو ساکت باشی. و بالاخره مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» دو سه مرتبه در این مباحثۀ امروز به طور گوناگون مسئله را ذکر می‌کنند و قاعدۀ کلی اینکه: «کلّما فی الباب الذکر فی الصلوات و أما بعنوان الجزئیة فلایجوز مطلقا»

اگر بخواهد به عنوان جزئیت، امام که حمد و سوره می‌خواند، این هم حمد و سوره بخواند، معلوم است که نماز باطل است. حساب فرادای قهری هم نیست بلکه اصلا نماز باطل است. و اما اگر به عنوان جزئیت نباشد، بلکه به عنوان ذکر باشد، اگر دیگران و مخصوصاً امام شنوند، مزاحمت است و اما نمی‌توان گفت نماز باطل است، اما مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند حتی به عنوان جزئیت هم نماز باطل نیست. لذا امام جماعت نماز می‌خواند و از اول تا آخر بلند می‌خواند و مأموم پشت سرش هم همان نماز صبح را اقتدا کرده اما این هم از اول تا آخر بلند می‌خواند. بعید است که انسان بتواند بگوید این نماز صحیح است؛ لذا مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» اول می‌فرماید وَجَبَ اینکه آهسته باشد و همهمه نداشته باشد و بعد می‌فرماید حتی به عنوان جزئیت هم مانعی ندارد. اما اصلاً عرفاً نمی‌توان گفت این نماز جماعت است. نماز جماعت آنست که مأموم در قرائت ساکت و با خضوع و خشوع باشد و در مابقی نماز با گفتن به طوری که مزاحمت برای امام جماعت و مزاحمت برای مأمومین دیگر نباشد. این تشریع نماز جماعت است. لذا ممکن است کسی بگوید هرچه غیر از این باشد، نماز باطل است ولو حمد و سوره می‌خواند نه به عنوان جزئیت بلکه به عنوان ذکر. لذا اگر انسان بگوید نماز اینگونه باطل است و مأموم نباید حمد و سورۀ نماز صبح را بلند بخواند و امام به عنوان نماز و این مأموم به عنوان ذکر و تسبیح و کونه جزءاً للصلاة. لاأقل احتیاط اقتضا می‌کند چنین باشد و در هرچه غیر از این شد، بگوییم نماز اشکال دارد.

 

مسئله 3:

إذا سمع بعض قراءة الإمام فالأحوط الترك مطلقا.

الان مباحثه کردیم و فرمودند اگر قرائت امام را متابعت کند ولو به عنوان جزئیت، مانع ندارد. در این مسئله می‌فرماید: «إذا سمع بعض قراءة الإمام فالأحوط الترك مطلقا»

به معنای اینکه بعضی از حمد و سورۀ امام را می‌شنود و بعضی را نمی‌شنود. پس بگوییم مثل کسی است که همۀ آن را می‌شنود. هرچه قبلاً گفتیم اینجا هم بگوییم و اینجا احوط وجوبی می‌کنند و بین بعض و کل تفاوتی ندارد. حال آیا نماز باطل است یا نه؟!

ما می‌گوییم نماز باطل است، بعض باشد یا کل باشد و مرحوم سیّد بر روی هم می‌فرماید نماز صحیح است ولو به عنوان جزئیت باشد.

 

مسئله 4:

إذا قرأ بتخيل أن المسموع غير صوت الإمام ثم تبين أنه صوته لا تبطل صلاته، وكذا إذا قرأ سهوا في الجهرية.

معلوم است که مسئله اصلاً گفتن ندارد و اینکه کسی در نماز صبح حمد و سوره بخواند اما نه به عنوان متابعت و ذکر و نه به عنوان جزئیت، بلکه سهو کرده یا غفلت کرده است، قدری بالاتر اینکه جهل به مسئله داشته است. معلوم است که حدیث رفع می‌گوید نماز صحیح است و قاعدۀ لاتُعاد می‌گوید نماز صحیح است و هرچه در نماز آمد، سهواً باشد یا جهلاً باشد یا جهل قصوری باشد یا جهل تقصیری باشد، باید بگوییم نماز صحیح است اما مسئلۀ بعد است که مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» در جاهل مقصر نتوانسته‌اند تصمیم در نماز بگیرند و بعضی اوقات در جاهل مقصر یا در غافل می‌گویند نماز صحیح است. بعضی اوقات می‌فرماید: «و فی الجاهل المقصّر اشکالٌ». بعضی اوقات هم مثل اینجا می‌فرماید جاهل مقصر مثل عامد است، «الجاهل المقصّر کالعامد الاّ فی موضعین».

چیزی که امروز خیلی به درد می‌خورد، اینست که آیا طمأنینه در نماز برای مأموم، واجب است یا نه؟!

مرحوم سیّد«رحمت‌الله‌علیه» می‌فرمایند نه.

 

مسئله 6:

لا يجب على المأموم الطمأنينة حال قراءة الإمام وإن كان الأحوط ذلك، وكذا لا یجب المبادرة إلى القيام حال قراءته، فيجوز أن يطيل سجوده ويقوم بعد أن يقرأ الإمام في الركعة الثانية بعض الحمد.

معلوم است که امام باید در نماز طمأنینه داشته باشد. بعد درباره‌اش مفصل صحبت می‌کنیم. حال آیا این طمأنینه برای مأموم هم لازم است؟

ایشان می‌فرمایند نه. بنابراین امام جماعت که حمد و سوره می‌خواند، این هم ساکت است اما مرتب پا به پا می‌شود. مرحوم سید مثال می‌زند که امام جماعت به سجده رفته و این هم به سجده رفته اما امام جماعت از سجده برمی‌خیزد و بلند می‌شود برای خواندن حمد یا خواندن تسبیحات، اما این هنوز به سجده است و کم کم بلند می‌شود و خیلی از اذکار و افعال امام را درک نمی‌کند. ایشان می‌فرمایند طوری نیست.

مشهور در میان اصحاب هم می‌گویند طوری نیست، برای اینکه طمأنینه مربوط به اذکار است و اگر ذکری نباشد، پا به پا شدن، یا اگر نماز جماعت باشد و مثلاً او حمد و سوره می‌خواند و این هنوز به سجده است، مانعی ندارد برای اینکه طمأنینه برای کسی است که عبارت بخواند. حال یا حمد و سوره بخواند و یا تسبیحات بخواند و متابعت از امام کند و اما برای او واجب نیست حمد و سوره بخواند، بنابراین طمأنینه بر امام واجب است اما برای مأموم واجب نیست.

اصل اقتضاء می‌کند عدم وجوب را؛ اما فقها نگفته‌اند و بعضی فتوا داده‌اند که متابعت از امام لازم است و این در سجده باشد و امام در قیام و این بعد به امام برسد، یا این در سجده باشد و امام در تشهد باشد و این کم کم به آخر تشهد برسد، نمی‌شود و باید متابعت عرفی باشد. اصل اقتضاء می‌کند عدم وجوب را، اما احتیاط اقتضاء می‌کند وجوب را؛ لذا اگر با قاعدۀ رفع و قاعدۀ لاتعاد جلو بیاییم و یا با قواعدی که در فقه داریم جلو بیاییم همین است که مرحوم سیّد فرموده‌اند اما اگر با قواعد احتیاط جلو بیاییم، طمأنینه برایش واجب است، چنانچه غیر از حمد و سوره، مابقی برای مأموم واجب است.

و صلّی الله علی محمّد و آل محمّد