أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.
بحث ديروز دربارهی مسألهی اِجزا بود. میدانيد این مسأله در اصول، مسألهی مشکلی است و دربارهی آن خيلی حرف زده شده و تحقيقات زيادی شده است و به جا هم است؛ برای اينکه مسألهی اِجزا يک مسألهی فوقالعاده مفيدی است و از اول فقه تا آخر فقه، مبتلابه است و ما بايد مسأله را خوب درست کرده باشيم.
اصل مسألهی اجزا اين است که اگر کسی مأتیبه مثل نماز را طبق احکام ظاهريه و طبق روايات به جا بياورد، بعد بفهمد که اين روايتها درست نبوده و ضعيفالسند بوده و بالاخره مأتیبه مطابق مأمورٌبه واقعی نبوده است، آيا نمازی که خوانده درست است يا نه؟
اين در خيلی جاها پيدا میشود و حتی الان در رسالهها اختلاف فتاوا زياد پيدا میشود. مرحوم سيد (رضواناللهتعالیعليه) در عروه خيلی اختلاف فتوا دارند. اختلاف فتوا از همين جا سرچشمه میگيرد؛ يعنی مأتیبه مطابق مأمورٌبه نيست و به عبارت ديگر حکم ظاهری مطابق حکم واقعی نيست. لذا اول میگفته جايز است و الان میگويد جايز نيست.
اما در اصول رسم شده که قبل از آنکه وارد اصل بحث شوند، دو مسألهی غيرمهم را متعرض شوند.
يک مسأله را ديروز فیالجمله صحبت کرديم و ناقص ماند و آن اين بودکه اگر کسی نمازش را درست خواند، آيا میتواند دوباره همان نماز را بخواند؟ اين امتثال بعد از امتثال است و مأتیبه مطابق مأمورٌبه است و مأمورٌبه ساقط شده، اما اين حالی پيدا کرد و خواست دوباره نماز بخواند، آيا میشود يا نه؟ يا اينکه دوباره میخواهد روزه بگيرد و مأمورٌبهای که ساقط شده، دوباره بياورد، آيا میتواند يا نه؟
همه گفتهاند: نمیتواند؛ زيرا امثتال بعد از امتثال محال است. مأتیبه مطابق مأمورٌبه شد و مأمورٌبه ساقط شد و واجب نيست که دوباره اين واجب را به جا بياورد. در مستحبات هم همين است؛ مثلاً نماز شب خوانده و دوباره حالی پيدا کرد و میخواهد يک نماز شب ديگر بخواند. اين نمیشود؛ برای اينکه مأمورٌبه را ساقط کرده است. آنچه مستحب بود، يازده رکعت نماز بود و اين يازده رکعت نماز را خواند و اما اگر بخواهد دوباره بخواند، امتثال بعد از امتثال است و جايز نيست. لذا همه اين را گفتهاند که امتثال بعد از امتثال جايز نيست.
حرف ديگر تبديل امتثال به امتثال ديگر است. آن را هم معمولاً فرمودهاند و مثال عوامانه میزنند به اينکه مولی آب میخواست و اين آب گوارا نداشت و آب غيرگوارا برد، اما مولی نخورده است. در اينجا اين امتثال کرده و اما اگر بعد آب گوارا پيدا کرد، آيا امتثال دوم واجب است؟ يعنی تبديل امتثال به امتثال ديگر میشود؟ يعنی مأمورٌبه هنوز ساقط نشده، اما مأتیبه درست آورده شده و تطابق مأمورٌبه با مأتیبه نشده است. حال در اينجا چه باید گفت؟
ديروز گفتيم: موارد با هم فرق میکند؛ بعضی اوقات وضع به گونهای است که نمیتواند آب را ببرد، بعضی اوقات بردن آن فايده ندارد و بعضی اوقات فايده دارد. در آنجا که فايده دارد و میتواند مأتی به عالی به جا بياورد و مثلاً آب گوارايی ببرد، گفتيم: در اينجاها عقل میگويد: بايد تبديل امتثال کني. همهی اين حرفها مطابق با عقل و مطابق با بنای عقلا است و چيزی ندارد.
آنچه همه در آن مانديم و بنا شد که امروز از شما استفاده کنيم، صلاة مُعاده است. الان اين صلاة مُعاده خيلی مصداق پيدا کرده است. مثلاً آقای طلبه در مسجد خودش نماز میخواند و بعد هم در دبيرستان نماز میخواند. آيا اين صلاة مُعاده میشود يا نه؟
در اين صلاة معاده اختلاف عجيبی است. عمدهی اختلاف هم برای همين است که میبينند نماز دوم امتثال بعد از امتثال است و امتثال بعد از امتثال محال است. اين نمازش را خواند و مأتیبه مطابق مأمورٌبه شد و مأمورٌبه ساقط شده است. اما از طرف ديگر روايت داريم که جايز است. روايت داريم اگر کسی نمازش را خواند و بعد نماز جماعت پيدا شد، گفتهاند: نماز جماعت را بخوان و «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ»؛ پروردگار عالم هرکدام محبوبتر است، قبول میکند. روی همين «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ» هم فتوا دادهاند، اما گفتهاند: در آنجا است که قهراً عارضی جلو بيايد و آن هم يک مرتبه میشود. مثال زدهاند به اينکه نماز فرادا خواند و اتفاقاً جماعت پيدا کرد.
بعضيها گفتهاند: اين شخص میتواند دور بيفتد و از اين مسجد به آن مسجد برود و چهار يا پنج نماز ظهر به جماعت بخواند و اسم اين چهار- پنج نماز ظهر را، «صلاة معاده» میگذاريم.
لذا در امام جماعت هم اين اختلاف هست که بعضيها گفتهاند: اگر اين آقا نماز جماعت خوانده باشد، اگر يک مرتبه بخواهد در جای ديگر نماز بخواند، میشود، اما دو، يا سه و يا چهار مرتبه نمیشود. همهی اينها برای اين است که آن کسی که میگويد میشود، میگويد: روايتها اطلاق دارد و اين است که میتوان نمازهای واجب را دومرتبه خواند و آنکه میگويد: نمیشود، اين را میگويد که بايد طبق روايت عمل کنيد و روايت اين است که نماز فرادی خوانده و الان جماعت پيدا شده و يا اينکه نماز جماعت خوانده و دوباره مأمومين تازهای پيدا شده است، تا اين اندازه میشود، اما بيشتر نمیشود. اما بعضيها مثل ما میگوييم: اگر پنج نماز هم بخواهد بخواند، جايز است.
بنابراين از نظر دلالتِ روايتها اختلاف عجيبی در مسأله هست. حال از نظر ثبوت، چطور درست کنيم؟ مثلاً وقتی اين آقای طلبه نماز ظهر و عصر را در اين مدرسه خواند، مأتیبه، مطابق مأمورٌبه شد و ساقط شد. حال اگر خواست جای ديگری نماز بخواند، امتثال بعد از امتثال است و جايز نيست. لذا بعضی از فقها گفتهاند: امتثال بعد از امتثال جايز نيست و اگر خواست دو يا سه نماز بخواند، نماز قضا يا نماز استيجاری بخواند؛ مثلا يکی از آنها را استيجاری و ديگری را قضا بخواند. حال در اينجا که قضا هم حتمی باشد يا حتمی نباشد، اختلافی در مسأله هست. همهی اينها برمیگردد به اينکه امتثال بعد از امتثال محال است، اما روايتهای ما میگويد: امتثال بعد از امتثال جايز است. اگر قدرمتيّقن بگيريم، يعنی آنجا که نماز فرادی خوانده و الان جماعت پيدا شده يا نماز جماعت خوانده و الان جماعت ديگری پيدا شد و از او خواهش کردند که نماز بخواند يا طلبهای دو جا، يا سه جا نماز خوانده است و بالاخره اين امتثال بعد از امتثال است و از نظر عقلی محال است و از نظر روايت میگويد جايز است.
تمسک به «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ» هم مشکل است. به آقای طلبه میگويد تو دو تا نماز بخوان. يکی در مسجد و يکی در دانشگاه و پروردگار عالم هرکدام محبوبتر است و مثلاً حضور قلبش بيشتر است، قبول میکند. معنا کردن اين روايت مشکل است. میگوييم: «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ» يعنی چه؟ اگر در نماز اول، مأتیبه مطابق مأمورٌبه است، پس ساقط شده است، پس اينکه خدا دومی را قبول میکند يعنی چه؟ اگر اولی درست نيست، حتماً دومی بايد قبول شود و احدهما بايد قبول شود، اما معنای «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ» اين است که هر دو لياقت دارد مأمورٌبه را ساقط کند و هرکدام فضيلتش بيشتر است، همان ساقط میکند و اين معنا پيدا نمیکند و نمیتوان اينطور معنا کرد. معنا ندارد پروردگار عالم بگويد: درحالی که مأتیبه مطابق مأمورٌبه است و مأمورٌبه ساقط است، اما من اولی را قبول نمیکنم و دومی را قبول میکنم؛ برای اينکه حضور قلبش بيشتر است. اگر اولی ساقط میشود، پس دومی هيچکاره میشود و اگر اولی، مأمورٌبه را ساقط نکرده باشد، دومی همه کاره میشود. اما «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ» معنا ندارد. خدا کار محال نمیکند و اینکه ما گردن خدا بگذاريم و بگوييم: پروردگار عالم از ازل میداند اين شخص دو نماز میخواند و مثلاً نماز دوم او حضور قلبش بيشتر است و لذا صبر میکند اولی و دومی خوانده شود و دومی را قبول میکند و اولی را رها میکند، اين طرز معنا کردن فقه نيست و خدا کار محال نمیکند. اين محال است که مأتیبه مطابق مأمورٌبه شده باشد و اما خدا آن را ساقط نکرده باشد و بگويد صبر میکنم، دومی بيايد، ببينم کدام بهتر است، آنوقت من مأتیبه را مطابق مأمورٌبه میکنم و ساقط میکنم.
لذا بعضيها رفتهاند روی قبول و گفتهاند: گاهی نمازها قبول است و گاهی قبول نيست؛ «إِنَّما يَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقينَ». اگر مأتیبه مطابق مأمورٌبه باشد، ساقط است، اما اينکه در پيشگاه خدا قبول است يا نه، بايد تقوا باشد و فرق است بين اينکه مأتیبه مطابق مأمورٌبه باشد و يا اينکه خدا روی آن آفرين بگويد.
لذا بهترين راه اين است که بگوييم صلاة معاده يک نافلهی مستقل است. لذا در غير نماز هم هيچکس نگفته است؛ فقط صلاة معاده است و ما هم مدعی هستيم که اگر طلبهای سه يا چهار جا نماز بخواند، طوری نيست و اگر در همهی آنها نيت ظهر کند، طوری نيست و در همان نماز اول مأتیبه مطابق مأمورٌبه است و مأمورٌبه ساقط است، الاّ اينکه پروردگار عالم گفته است که جايز است نماز ظهر را مکرر بخوانيم و نماز صبح را مکرر بخوانيم و اسمش را صلاة معاده گذاشتهايم. اگر کسی اين حرف مرا بزند که اين صلاة معاده يک واجب مستقل است؛ صلاة معاده يک واجب کفايی مستقل است، يا اينکه بگويد: صلاة معاده يک مستحبِ بعد از واجب است، خوب است.
اما مشهور در ميان اصحاب گفتهاند: باید نيت واجب کند؛ بايد در قسم اول و دوم و سوم نيت کند: قربةً الی الله نماز واجب به جا میآورم. گفتهاند: نماز ظهر به سه قسم منقسم میشود و سه تا نماز ظهر داریم که هر سه به جا است و هر سه ثواب دارد.
اگر حرف مرا بپسنديد و بگوييد: اينها افراد نماز ظهر يا نماز عصر است و پروردگار عالم همينطور که نماز ظهر قرار داده و اگر مأتیبه مطابق مأمورٌبه باشد ساقط میشود، همينطور فرموده است: اگر بخواهی دو تا نماز بخوانی، طوری نيست نيت وجوب هم بکني. اگر حرف مرا قبول نداريد، ببينيد آيا میتوانيد حرف بهتری پيدا کنيد.
علی کل حال «يَخْتَارُ اللَّهُ أَحَبَّهُمَا إِلَيْهِ» مجمل است و نمیتوان معنا کرد. از آن طرف روايتها طوری است که میفهماند صلاة معاده داريم. البته اختلاف عجيبی شده است و خيليها قدر متيّقن گرفتهاند و گفتهاند: بيش از يک مرتبه نمیتواند.
ان شاء الله فردا راجع به اين صحبت میکنيم که آيا مأتیبه اضطراري، مأمورٌبه اختياری را ساقط میکند يا نه.
وَصَلَّي اللهُ عَلَي مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ