عنوان: قاعده اصاله الصحه 4
شرح:

در قاعده اصاله الصحه گفتم مقدمه ای می خواهیم تا معلوم بشود و فصولی، در باب مقدمه اصاله الصحه را معنا کرم که اصاله الصحه فی فعل الغیر که باید فعلی باشد در حاق آن اصاله الصحه خوابیده و الا مثلا یک امر اعتقادی یک امر قلبی یک امر نیتی این ها اصاله الصحه ندارند مگر این که برگردانید به فصل، نماز را نمی دانیم خواند یا نخواند؟ یک دفعه می بینیم خوانده نمی دانیم باطل خوانده یا صحح؟ خب صحیح، نمی دانیم خوانده یا نخواند؟ اصاله الصحه ندارد برای این که چیزی نیست یا می دانیم نماز خوانده نمی دانیم برای خودش بوده یا برای غیر؟ خب نمی شود مگر این که بگوید این نماز را خواندم برای شما آن وقت آن قولش فعل است اصاله الصحه دارد پس اصاله الصحه فی فعل الغیر که حالا بعد صحبت می کنیم؟ آیا فعل نفس را می گیرد یا نه؟ آن یک بحث دیگری است خب این مقدمه درباره اش صحبت کردیم.

فصل اول ما راجع به این که اماره است یا نه در آن ماندیم گفتیم از جهتی که کاشف است اماره است از جهتی که ما می بینیم عرف جاریش می کند در آن جاها که کاشفیت ندارد اصل است اگر بخواهی درست کنی یک لیک موشی و باید بگویی که بزرگان نگفته اند بگویی گاهی اماره است گاهی اصل و ملتزم شدنش مشکل است لذا گفتیم که خوب است این جور ملتزم بشویم که عقلا این را اصل می دانند نظر به کاشفیتش نداشتند حالا اگر کاشفیت داشته باشد که بهتر نداشته باشد هم باز هم حجت است بالاخره به این جا رسیدیم و متاسفانه ده دوازده تا کتابهای قواعد فقهی که نوشته شده اینها هیچ کدام متعرض نیستند اینها یا می گویند اصل است مثل شیخ انصاری یا می گویند اماره است مثلا بعضی دیگر مثلا آقای بجنوردی و لی حالا این حرفها را دیگر هیچ کدام متعرض نیستند اینها را شما باید متعرض بشوید و از شما استفاده بکنیم.

فصل سوم که در آن ماندیم این بود که بحث می کنند آیا این اصاله الصحه صحت عندالفاعل یا صحت عند المحتمل عندالحامل؟

لذا مشهور می گویند عندالفاعل که نه عندالحامل آن کسی که می خواهد اصاله الصحه جاری بکند آن باید این اعمال این پیش او صحیح باشد در جلسه قبل می گفتم این چیزی که اصاله الصه جاری کرد و پیش خودش صحیح باشد صحیح است از همین جهت هم بعضی از همین آقایان گفته اند آیا مناط عندالفاعل یا عندالواقع به بعد کنند اصلاً نمی دانیم یعنی چه؟ این حامل چه کاره است که بخواهد فعل فاعل را درست بکند لذا گفتیم که آقا اصلاً در باب اجتهاد و تقلید مسلم است که است فاعل هر چه به جا می آورد اگر مسئله دان باشد درست است اجزاء است حامل هم هر کاری بکند درست است همان تصویبی که عامل گفته اند الا این که عامه می گویند که دو حکم اقعی و نفس الامری مامی گوییم نه هر کدام مطابق با واقع است للمصیب اجران و للمخطی اجر و احد اجر و احد هم معنایش این است اینمجتهدی که قولش خلاف واقع است یا مقلدی که خلاف ولقع می آورد این دیگر معذور است حالا یا راستی شرط ذکری است برای این درست است اگر هم شرط ذکری نیست رفع ید از تکلیف است به قول مرحوم حاج شیخ مؤسس حوزه علمیه قوم دندان سر جگر می گذارد اما چاره ای ندارد این که بگوید خیلی خوب صحیح است روی این ها را نیاوردیم جلو بگوییم این آقای فاعل که چیزی را انجام می دهد خب این می خواهد صحیح انجام بدهد دیگر وقتی می خواهد صحیح انجام بدهد دیگر می خواهد صحیح انجام بدهد نمی دانیم شرایطش انداخت یا نه؟ نه اصاله الصحه می گوید نه نمی دانیم اجزایش را انداخت یا نه اصاله الصحه می گوید نه بنابراین آن چه آورده بگو صحیح است اما مطابق با واقع است اصاله الصحه این چنین کارهایی بلد نیست بکند بگو صحیح است لذا اصلا ما باید این جور بحث بکنیم که وقتی نگاه می کنم به این فاعل می بینیم چیزی رات به جا آورد یا نه نسیاناً یا عمداً جزر آورد یا نه نسیاناً عمداً یا جهلاًً و بالاخره درست می آورد یا نه بگوییم درست آورد لذا می خواهد از موارد اختلافی باشد می خواهد نباشد این آقا مقلد یک کسی است یا خودش مجتهد است خب به وظیفه اش عمل می کند دیگر اگر شک کردیم به وظیفه عمل می کرد یا نه می گوییم بله به وظیفه عمل کرد از همین جهت هم به او می توانیم اقتدا کنیم ولو می دانیم اختلاف فتوی با آن خیلی داریم بنابراین دوران امر بین اصاله الصحه عند الفاعل یا عندالواقع که اصلاً ما مأمور به واقع نیستیم ما که واقع نمی دانیم چیست واقع نمی توانیم بیاوریم عندالحامل حامل چه کاره است آن باید به وظیفه اش عمل بکند می خواهد مطابق با فتوای تو باشد می خواهد با فتوای تونباشد لذا اصاله الصحه مثلا این جور این آقای مجتهد یک چیزی را به جا آورد ما نمی دانیم مطابق با واقع است یا نه اصاله الصحه می گوید بگو مطابق با واقع است برای این که فتوی کاشفیت دارد یا نه می خواهد فتوی کاشفیت داشته باشد می‌خواهد مخالف با من باشد می خواهد موافق با من باشد این عمل به وظیفه کرد یا نه؟ خب مسلم این آقای که مقلد است به او هم می تواند اقتدا کند در حالی که مردانی با تو اختلاف فتوی خیلی دارد است باز هم می توانی به او اقتدا کنی، می گوید آقا این به وظیفه عمل کرد این به وظیفه عمل کرد نماز می خواندند من باید به نماز صحیح اقتدا کنم به نماز صحیح اقتدا می کنم اما صحیح عندی اینها را در فقه هیچ وقت نمی شود گفت هیچ کس نگفته نماز اهل سنت را می دانیم باطل است سر تا پایش باطل است الا این که مثل حضرت امام که می گویند روایات داریم یک روایاتی داریم روایات صحیح السند ظاهرالدلاله به امر می کند جدی برو نماز اینها و حتی می فرمایند نماز خواندن پشت سر رسول گرامی است این قدر داغ حضرت امام می گویند این تقیه مدارایی است و دیگر شرایط و امثال اینها را از تو نمی خواهند در حالی که نماز باطل است این جور بگو دو رکعت نماز باطل به جا می آورم قربه الهی الله همین صحیح است این را من می گویم ایشان نمی گویند درست است ما می گوییم آن روایت ها ترغیب می کند تحریص می کند که ما برویم توی جماعت اینها اما آن جماعت اینها نجزی باشد روایت ها دلالت ندارد بنابراین چون می دانیم نمازشان باطل است باید قبلاً یا بعداً نمازمان را بخوانیم به بحث ما نیست که ایشان ما را کشاند این جا این مربوط به بحث ما نیست که ایشان ما را کشاند این جا این مربوط به بحث ما نیست بحث ما این است که یک مرجع تقلیدی با هم اختلاف فتوی دارند و آن مرجع تقلید نمی داند آیا این مرجع تقلیذ این نمازها را صحیح خوانده یا نه اصاله الصحه می گوید بله بگو صحیح خوانده بگو صحیح خوانده چیست یعنی به وظیفه عمل کرده وظیفه اش هر چه می خواهد باشد و اما تو تعیین تکلیف بکنی برایش که اگر به حرف تو گوش ندهد تو اصاله الصحه می گوید بله بگو صحیح خوانده بگو صحیح خوانده چیست یعنی به وظیفه عمل کرده وظیفه اش هر چه می خواهد باشد و اما توی تعیین تکلیف بکنی برایش که اگر به حرف تو گوش ندهد تو اصاله الصحه نداشته باشی مسلم است این را نه کسی گفته نه می توانیم بگوییم و اصلاً همه اشکالها همین بود که آقا چه جور می شود ما اصاله الصحه نداشته باشی مسلم است این را نه کسی می شود ما اصاله الصحه نداشته باشی مسلم است این را نه کسی گفته نه می توانیم بگوییم و اصلاً همه اشکالها همین بود که آقا چه جور می شود ما اصاله الصحه را بگوییم کاشفیت دارد در حالی که می دانیم مسئله را نمی داند یا جاهل مرکب است لذا می گفتیم کاشفیت ندارد اما اصاله الصحه را بگوییم کاشفیت دارد در حالی که می دانیم اما اصاله الصحه مسلم هست برای این که اگر بگوییم اصاله الصحه نیست اصلا اصاله الصحه مسلم هست برای این که بگوییم اصاله الصحه را بگوییم و اصلاً همه اشکالها همین بود که آقا چه جور می شود ما اصاله الصحه را بگوییم کاشفیت دارد در حالی که می دانیم مسئله را نمی داند یا جاهل مرکب است لذا می گفتیم کاشفیت ندارد اما اصاله الصحه مسلم هست برای این که اگر بگوییم اصاله الصحه نیست اصلا اصاله الصحه حمل می شود بر فرد نادر،

صورت شکش نمی دانیم آیا به وظیفه عمل کرد یا نا؟ به وظیفه عمل کرد برمی گردد به این که آیا این اصاله الصحه عند الفاعل یا عندالواقع یا عند الحامل؟ ما می گوییم عند الفاعل، مشهور در میان این ها اصلاً فاعل را که مفروض عنه گرفته که عند الفاعل نه آن وقت می گویند عند الحامل، بعضی ها می گویند عندالحامل نه، عندالواقع مشهور عند الواقع، در حالی که اصاله الصحه اصلاً وضع برای این نشده، اصاله الصحه وضع شده برای این که ما کار فاعل را درستش بکنیم، نمی دانیم فاعل درست آورد یا نه؟ آری، می خواهد مسئله دان باشد می خواهد نداند می خواهد فاسق و فاجر باشد می خواهد متقی، می خواهد مسلمان باشد می خواهد غیرمسلمان یک عملی را انجام داد نمی دانیم درست انجام داد یا نه؟ به وظیفه عمل کرد یا نه؟ می گوییم آورد و اما این کارش مطابق با واقع است یا نه؟ اصاله الصحه نمی تواند علم غیب به ما بگوید که مطابق با واقع است، عند الحامل حامل کاره ای نیست تا بگوییم اصاله الصحه عندالحامل تو چکاره ای که بخواهی تعیین وظیفه برای دیگری بکنی؟ اما این فاعل نمی دانیم درست به جا آورد یا نه؟ درست به جا آورد،

همین که الان از زمان امام صادق علیه السلام تا الان اختلاف فتوی بوده حسابی در میان عقلا هم اختلاف سلیقه بوده حسابی و این ها مسلم اصاله الصحه جاری می کنند اما کاشفیت ندارد، اصل محرز و می گویند که این وظیفه به جا آورد عقلا همه همه و متشرعین همه همه اگر شک کنند آیا این فاعل جزء ر انداخت عمداً؟ جز را انداخت سهواً جز را انداخت جهلاً؟ جز را انداخت به جهل مرکب؟ هر شکی، عقلا می گویند فکرش را نکن بگو درست است بگو این فاعل درست آورده می شود تسهیلا للامر یک اصلی شارع مقدس وضع کرده، اصل محرز، یعنی گفته تو یقین داری مثلا حالا کار به محرز و غیر محرز هم نداشته باشید، یک اصل گفته اند نمی دانی آیا این به وظیفه عمل کرد یا نه؟ آری نماز را خواندی برای پدرت نمی دانی درست خوانده یا نه؟ آری، این کار را انجام داد نمی دانیم حالا تارک الصلوه است یا نه؟ آری عقدی را خواند الان توی خانه اش است توی خانه هم نشسته نمی دانیم این صیغه عقد را فارسی خواند؟ عربی خواند؟ درست خواند؟ نخواند؟ با عقد خواند؟ بی عقد الان رفیق یابی است؟ یا راستی عقد کرده؟ همه اش آری و حالا طلاق داد نمی دانیم پیش دو شاهد عادل بود یا نه؟ محضرها بعضی ها این ها را اهمیت نمی دهند کوی دادگاه ها معمولاً داد حالا اهمیت به بینه نمی دهد می گوید شاهد داری می گوید آری می گوید کو؟ می رود بیرون فرار تومان می دهد به یک کسی می گوید بیاد شهادت بده، خب حالا ما این ها را می دانیم حالا الان این طلاق واقع شده این زن هم عده اش تمام شده من نمی دانم آیا این طلاق درست است یا نه؟ آری، نی دانم این زن دروغ گفت؟ در طهر بوده؟ طثر غیر مواقعه بوده؟ طهر مواقعه بوده؟ در حال حیض بوده؟ همه اش آری آری آری در همه عقود و ایقاعات در همه تکالیف اگر شک کند عقل، عقلا، شارع مقدس ، متشرعه، مسلمانها، برای مسلمانها برای کفار که آیا این ها به وظیفه عمل کرده اند یا نه؟ آری، حالا اگر کسی بحث هم بکند که بگوید آقا آیا اصاله الصحه عندالفاعل یا اصاله الصحه عندالواقع یا اصاله الصحه عند الحامل؟ می گوییم آقا دو تا چهارتاست، اصاله الصحه عند الفاعل اما هیچ کس نگفته، و اصاله الصحه عند الحامل که معنا ندارد، اصاله الصحه عند الواقع اصلاً این مأمور به واقع نیست این مأمور به فتوای مجتهدش است، مجتهد هم مأمور به فتوایش است، یک صغری و کبری درست می کند می گوید هذا ماادری الیه ظنی و کل ما ادی الیه ظنی فهو حکم الله نه حکم واقعی، فهذا حکم الله قسم حضرت عباس هم روی آن می خورد که والله این حکم الله است به او می گویند آقا راستی می دانی واقعاً این جور است؟ می گوید من مکلف به واقع نیستم، اجتهاد من به این جا رسیده و این اجتهاد من برای من حجت است اصلاً اصاله الصحه در همین امکان جاری می شود اصاله الصحه نمی دانیم این خطاء شرط واقعی را آورد یا نه به این جهلاً این طلاق را درست داد یا نه؟ این نسیاناً نماز را خواند یا نه؟ این آقای فاعل؟ بگو درست است می شود اصاله الصحه عند الفاعل و اما حامل چیست؟ و کدام؟ که عند الحامل صحیح باشد هیچ ربطی به فاعل ندارد باید صحیح عند الفاعل باشد تصریح می کنند عند الواقع ای عند الحامل، تصریح می کنند ولی واقعاً به قول ایشان می خواهند بگویند عندالفاعل می گویند عندالحامل، واقعاً این جوری آنها مشهور است در این ده دوازده که من دیده ام و مشهور است و بعضی هایش را قدماء نوشته اند و بعضی هایش را متأخرین و بعضی هایش را مراجعه فعلی و آقایان گذشته نظیر آقای بجنوردی و امثال این ها این ها همه این حرف را دارند که عندالواقع را عند الحامل یک چیزش می‌کنند می گویند بنابراین اصاله الصحه این صحت عندالحامل را درست می کند در حالی که صحت عندالفاعل را درست می کند ما نمی دانیم این فاعل نمازش صحیح است یا نه؟ بگو صحیح صحیح است؟ برای این که حکم الله را باید بیاورد آورده .

لذا این کسانی که می گویند عندالحامل می گویند اگر عندالحامل باطل باشد نماز این آقا هم باطل است ولو عند الفاعل صحیح باشد می گویند نمازش باطل است، و از عجایب هم هست راستی، لذا همین ها می گویند آقا حامل یعنی واقع مثل این که معصوم است اگر این نماز پیش این حامل صحیح باشد تو عندالفاعل هم بگو صحیح است ولو اختلاف فتوی داشته باشند با هم لذا می رسد به آن جا اگر اختلاف فتوی تباینی باشدچه؟ هم اصاله الصحه دارد مثل همان لفاء در آب که گفتم یا نه سببی است اربعه یک مرتبه یا سه مرتبه، نماز جمعه حمد و سوره اش را بلند بخوانیم مثالی که می زنند به نماز جمعه مثال می زنند حمد و سوره اش را بلند بخوانیم مثالی که می زنند به نماز جمعه مثال می زنند حمد و سوره اش را بلند بخواند می گویند باطل است اگر آهسته بخواند می گویند صحیح است لذا باید بگوییم عندالفاعل اگر عندالفاعل اگر عندالفاعل گفتیم ان قلت این که مگر می شود مطابق با واقع باشد؟ می گوییم نه، مطابق واقع به این معناست که این مجزی نیست، بنابراین این مسئله سوم ما که آقایان پافشاری روی آن دارند ما باید بگوییم که اصاله الصحه جاری می شود، اصاله الصحه چه صحتی؟ صحت عندالفاعل یعنی حامل نمی داند این فاعل نماز صحیح خوانده یا نه؟ صحت نسبت به فاعل داده می شود نه نسبت به حامل این فاعل این که می خواهم اصاله الصحه درباره اش جاری بکنم نمی دانم این نماز پدرم را درست خوانده یا نه؟ بگو درست خوانده ولو اختلاف فتوی هم هست بگو درست خوانده ولو احتمال داریم این که نسیان کرده باشد بگو درست خوانده ولو یقین داریم جاهل است باز هم بگو درست خوانده همین ها که فرموده اند یا این جا همه اش را فرموده اند لذا عندالفاعل بگو صحیح است آن وقت آقای فاعل مثلاً مجتهد است اختلاف فتوی دارد با مجتهد دیگر نماز این آقا صحیح است ولو فتوایش هم با فتوای آن آقای مجتهد نمی خورند اما نماز این آقا پیش خودش صحیح است عندالفاعل صحیح است خب وقتی صحیح شد ترتیب آثار، هم می توانی به او اقتدا بکنی هم می توانی با او معاشرت بکنی، تعد در آب نکرد اما روی فتوایش خب قاعده اجزاء که شیخ انصاری می گویند همین جاها می آید دیگر، می گوید که ول تعدد در آب نکرده پاک پیش آن آقاست تو خودت باید تعدد در آب کنی ربطی به آن ندارد آن به فتوای خودش عمل کرده در اجتهاد و تقلید اجزاء ، معنای اجزاء یعنی چه؟ یعنی هر کسی برای خودش یک حکمی دارد مثل این که شما با خانواده تان می روید مسافرت شما باید تمام بخوانی خانواده تان باید شکسته بخواند شما تمام می خوانید برای این که کثیبرالسفر هستی، خانمتان شکسته می خواند برای این که خیلی مسافرتش نمی بری گوشه گیری توی خانه است حالا یک دفعه می خواهی ببری مشهد نماز هر دو درست است، آن شکسته است درست است آن هم تمام است درست است چرا درست است؟ هر کسی به وظیفه خودش عمل کرده این مسائله را وقتی که بشکافیم خیلی واضح می شود اما وقتی نشکافیم همین می شود یک بحث مفصلی می کنیم آیا اصاله الصحه عند الفاعل، عند الواقع، یا عندالحامل؟ همه می گویند عندالحامل، بعد می گویند عندالحامل یعنی چه؟ یعنی عندالواقع، آقای حامل و واقع را یک چیز می کنند آن را معصوم می کنند آن فاعل را خطاکار و این مسلم درست نیست و باید بگوییم عندالفاعل لاعند الحامل.

خب این هم این مسئله.

حالا باز یک مشکل جدی است این که این اصاله الصحه مقدم بر همه اصول است پس اماره است اما همه امارات مقدم بر این است پس اصل است و این بحث نشده، این بحث را نمی کنند این را یک مطالعه بکنید ببینید که تقدم بر همه اصول است من جمله استصحاب اماره مقدم براین است این ها یعنی چه؟ کجا پیدا می شود؟ پیدا کنید یک جایی مقدم بر امارات باشد، علی الظاهر جایی نداریم

 

و صلی الله علی محمد و آل محمد