اعوذ بالله من الشیطان الرجیم. بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی
صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
یکی از روایاتی که به تناسب رحلت مرحوم آیت الله العظمی آقای بهجت (رض)
امروز عنوان می¬کنم این روایت مشهوری است (اذا مات
العالم ثلم فی الاسلام ثلمه لایصدها شئ) این
روایت برای ما طلبهها خیلی بلند پایه است یک امیدی به ما طلبه¬ها می¬دهد و باید بگوییم
که یک افتخاری برای روحانیت است که در روایات آمده (العلماء حصون الاسلام) حصن و دیوار
محکم اسلام عزیز علما هستند و اگر یکی از اینها از دنیا برود این دیوار شکست
می¬خورد دیگر قابل جبران هم نیست یعنی ولو 10 تا طلبه عالم بشوند بجای او اینها
جای خودشانند دیگر نمی¬شود جای او باشند.
در قرآن شریف بالاتر راجع به علم راجع به علما آمده است و اینها
همه همه افتخار برای ما و اینکه ما باید مخصوصاً در این زمانی که زرق و برق دنیا
همه را برده است این جور روایت¬ها امید باشد برای ما حتی من عقیده دارم بعضی اوقات
این آیات این روایات را ما تلقین کنیم صبح به صبح جای تعقیبمان تلقین بکنیم که این
روایتها درباره ما هست این آیات درباره ما هست قرآن اول همان آیات اول سوره علق
که نازل شد بر پیغمبر اکرم و به قول اهل ادب برائت برای برنامه 23 ساله در آنجا
تعریف علم شده خدا معلم شده و اکرمیت خدا برای اینکه معلم است بعدش هم پیغمبر اکرم
مبعوث به رسالت شده با معجزه مبعوث به رسالت شده برای اینکه یک معلم تربیتی یک
معلم آموزشی بشود و نباید از اینها ساده گذشت اینکه مثلاً مشهور است اینکه
روحانیت جانشین پیغمبراند این یک مسئله قرآنی است یک مسئله روایتی آن هم متواتر به
عبارت دیگر همه ما انبیاء تبلیغی هستیم 124 هزار پیغمبر آمده 5 تا از اینها اولوالعزمند
114 تا اینها کتاب دارند این تقریباً 120 تا 119 تا را از 124 هزار کم کنید
مابقی¬اش انبیاء تبلیغی هستند یعنی تبلیغ دین ترویج دین یکی تبلیغ دین یکی تبلیغ
دین حضرت نوح می¬کرد بسیاریشان که علمای بنی اسرائیلند توی روایات ما آمده مروج
دین حضرت عیسی بودند همه جا هم بودند مثل خود پیامبرها که همه جا بودند اینها مخصوصاً
در همه جا اینها بودند نبی تبلیغی اسمش را می-گذاریم.
آن 120 نفر را میگوییم نبی تشریعی یعنی از طرف خدا کتاب آورده¬اند
و ظاهراً این جور است نمی¬دانم حالا راجع به قرآن که همین است آیا نسخ هم می¬کردند
ادیان قبل را یا نه؟ نمی¬دانم اما بالاخره اینها انبیاء تشریعی هستند که اسلام
عزیز آمد و همه آن ادیان را نسخش کرد و دینی تا روز قیامت بنام دین اسلام کار آن
انبیاء یعنی 124 هزار الا 120 تا مابقی¬شان کار ما بود.
لذا این العلماء ورثه الانبیاء العلماء افضل من انبیاء بنی اسرائیل
همین مراد است افضل هم هست یعنی ما طلبه¬ها اگر راستی مروج اسلام بشویم یک مرجع
مثل آقای بهجت حتماً افضل از انبیاء بنی اسرائیل است نه آن انبیاء بنی اسرائیل
یعنی مثلاً حضرت موسی نه، آنها مستثنی¬اند آن 5 تا اولوالعزم و آنهایی که تشریع
کردند که دیگر 114 تا، این 120 تا 119 تا را بگذار کنار مسلم است شیخ انصاری افضل
از انبیاء بنی اسرائیل است برای اینکه آنها مروج بودند این هم مروج است اما او کجا
و آن کجا؟ لذا اینکه بعضی¬ها گفتند این روایتها درست نیست نه، حضرت امام (رض) اصلاً
برای ولایت فقیه تمسک میکردند به همین روایتها و این روایتها را بهتر از روایات
دیگر میدانستند.
لذا اگر به تو بگویند چکاره هستی؟ اگر راستی متقی باشی یعنی بجای
آن عصمت ملکه عدالت اگر راستی مهذب باشی بجای آن عصمت درخت رذالت را از دل کردن و
راستی یک کسی مهذب مثل مراجع ما مثل غالب علمای ما این قطعاً اگر افضل نباشد و
افضلیتش هم برای خاطر این است که آنها زحمت نمی¬کشیدند پروردگار عالم نعمت عصمت و
نعمت علم و اینها را به آنها می¬داد البته در یک محدوده خاصی اما مثل آقای بهجت
100 سال باید خون جگر بخورد تا بشود از انبیاء این دین مقدس اسلام نبی تبلیغی مثل
شیخ انصاریها مثل شهیدها مثل محقق¬ها مثل شیخ طوسی¬ها شیخ مفیدها اینهایی که نگاهدارنده
این تشیع بودند و الان اینها هر کدامشان هم از نظر تقوا هم از نظر علم زحمت¬ها
کشیدند تا به این مقام رسیدند (افضل الاعمال
احمزها) می¬گوید که بله علماء امتی افضل من انبیاء
بنی اسرائیل کارشان هم بیشتر است یعنی راستی این مراجع بزرگ این علمای بزرگ
توانستند تشیع را بیاورند تا اینجا و یقین هم داشته باشید که همین مراجع همین
علماء¬اند که امیدواریم در زمان ما باشد اگر نباشد هم هر وقت آقا بیایند تا آقا
بیایند اینها دین را نگاه می¬دارند تشیع را نگاه می¬دارند تا اینکه بدهند دست
صاحب اصلی خیلی کار است اگر از شما بپرسند که آقا چکاره هستی؟ من آن هستم که تشیع
این نسل را می¬خواهم بدهم به نسل آینده چنانچه سلف سابق ما تشیع را دادند به این
نسل اما خیلی زحمت کشیدند خیلی خون جگر خوردند شبانه روز برای این تشیع صدمه
خوردند خون جگر دیدند از نظر علم و از نظر عمل غوطهور در کار اسلام عزیز بودند تا
بالاخره توانستند بعد از 70 سال یک مرجع تقلید بشود و بشود نایب عام امام زمان اما
بالاخره ما طلبه¬ها از زمان امام باقر زمان امام صادق که حوزه پیدا شد تشکل طلبگی
تشکل حوزه¬های علمیه تا الان که الحمدلله این تشکل¬ها هست تا آخر هم خواهد بود هیچکسی
نمی¬تواند این تشکل روحانیت را از بین ببرد برای اینکه خدا هم وعده داده است این
تشکل روحانیت از نسلی به نسل دیگر اینها کارشان همین، تشیع را طلبه¬های امام صادق
امام باقر توانستند بدهند به طلبه¬های سایر ائمه مخصوصاً غیبت صغری و مخصوصاً غیبت
کبری دیگر دادند دست مثل سید مرتضی-ها و شیخ مفیدها و شیخ طوسی¬ها و آن تشکل حوزه
در دل دشمن همیشه این تشکل¬ها در دل دشمن بوده است قتل عام می¬کردند حسابی اما
فردا زودتر درس می¬رفتند فردا زودتر آن علم تشیع که خوابید بوده بلند میکردند
خیلی زحمت کشیدند خیلی خون جگر بردند اما آنکه الان مرادم است راجع به ما طلبه¬ها
اینکه باید اگر از من از ما بپرسند چکاره هستی بگوید کار من این است توانستم تشیع
را از نسلی به نسلی تا انشاء الله این تشیع را بدهم به امام زمان جهانی-اش بکنم
خیلی مقام است و ما مقام خودمان را نمی¬دانیم ثواب هم خیلی دارد پیش خدا مقام هم
خیلی دارد خیلی پیش خدا مقام دارد مقامش پیش خدا به اندازه¬ای است مرحوم طبری در
مُنیه یک آیه می¬خوانند می¬فرمایند اصلاً عالم خلقت هدفش ما طلبه¬هائیم بعد تمسک
می¬کنند به آیه شریفه که (هو الذی خلق
السموات السبع و الارض مثلهن یتنزل الامر بینهن لتعلموا) عالم هستی آسمان هفتگانه زمین هفتگانه، که زمین هفتگانه را
نمی¬دانیم الان یعنی چه؟ همه همه (و ما یتنزل
الامر بینهن) همه همه برای خاطر ما طلبه¬ها
مرحوم شهید در منیه تمسک به این آیه می¬کند می¬گویند هدف از خلقت ما طلبه¬ها هستیم
(الم تروا ان الارض ینقصها من اطرافها) آیا نمی¬بینی که بعضی اوقات این زمین از آن گرفته می¬شود ناقص
می¬شود؟
آنوقتها نمی¬دانستند معنایش چیست حالا معنا می¬کنند که این زمین
این کره زمین روز به روز دارد کم می¬شود اما آقا امام باقر سلام الله علیه یک
تعریف حسابی یک تفسیری برایش می¬کند می-فرماید این زمین اگر عالمی از روی او برود
ارزشش، قیمتش کم می¬شود ان الارض ننقصها من اطرافها نقص قیمتی مثلاً اگر این کره
زمین قیمتش چندین میلیارد باشد یک عالم از آن برود کم می¬شود ارزشش پیش خدا، ارزشش
در عالم ملکوت کم می¬شود مرگ این آقای بهجت که 3 – 2 روز قبل از دنیا رفت قیمت این
کره زمین را از نظر قرآن کم کرد خیلی مقام است برای ما و خدا این مقام را به
طلبه¬ها داده دیگر چشم بندی که نیست هم قرآن و هم روایات است و این آیه شریفه
ببینید ما چقدر ارزش داریم (من قتل نفساً
بغیر نفس او فساد فکانما قتل الناس جمیعاً و من احیاها فکانما احیا الناس جمیعاً) امام باقر سلام الله علیها می¬فرماید معنایش این است اگر یک طلبه
بتواند کسی را بسازد یک بچه مسلمان تحویل جامعه بدهد مثل این است که جهان را زنده
کرده باشد یعنی یک نفر، یک میلیون نه، مثلاً دشمن بناست یک شهری را بمباران کند
چندین هزار نفر را به کشتن بدهد یک کسی نگذارد این چقدر سرافراز پیش خودش است؟ من
آن هستم که نگذاشتم مردم تلف بشوند آقا امام باقر می¬گویند طلبه اگر بتوانی 1 نفر
را بسازی مثل این است که جهان را زنده کرده باشی.
بله از آن طرف هم باید توجه داشته باشیم اگر العیاذ بالله کار ما
سیره ما گفتار ما کردار ما روی منبر توی مجالس توی خانواده¬مان جوری باشد که یک
کسی را منحرف کنیم مثل این است که جهان را کشته باشیم این بجا هم هست که اگر ما
این قدر و منزلت را داریم مسئولیت هم باید روی دوش ما باشد اگر یک نفر را زنده
کنیم جهان را زنده کردیم اگر یک نفر را منحرف کنیم جهان را کشته¬ایم و اگر برای
ثواب ما طلبه¬ها مقام ما طلبه¬ها چیزی نبود جز این آیه شریفه بس بود اینکه هم
کنترل بشویم، بشویم یک طلبه حسابی تقید به ظواهر شرع کندن رذیلت از دل جای او
فضیلت غرس کردن بارور کردن میوه¬دار کردن این آیه هم این نیروی کنترل کننده را به
ما می¬دهد هم قدر و منزلت این طلبه مقید به ظواهر شرعی که مروج اسلام است یک نفر
را بتواند زنده کند مثل اینکه جهان را زنده کرده است این روایاتی که مرحوم علامه
مجلسی (رض) در بحار در جلد اول بحار این روایت¬ها را نقل کرده تقاضا دارم این روایتها
را مطالعه کنید مخصوصاً در وقتی که دنیا خسته¬تان بکند زرق و برقهای دنیا شما را
پیش دیگران کم قیمت بکند آن موقع، عالم وجود برای شما تسبیح می¬گوید تعریف شما
می¬کند دعا به شما می¬کند روایت دارد حتی ماهی¬ها در دریا پرنده¬ها در هوا خیلی
حرف است یعنی اینها همین طور که تعریف خدا می-کنند با لااله¬الاالله تعریف شما
می¬کنند با دعای به شما خدایا توفیقش بده خدایا دنیایش را اصلاح بکن خدایا آخرتش
را اصلاح بکن خدایا توفیق بهش بده خاضع در مقابل طلبه جلسه درستان ملائکه می¬آیند
بالهایشان را پهن می¬کنند شما روی آن بالها می¬نشینید بعد می¬روند آسمان افتخار
می¬کنند از خدا اجازه گرفتیم بال ما فرش برای جلسه درس طلبه نمی¬دانم قرآن چه
بگوید روایت دیگر چه بگوید؟ خدا دیگر چقدر قدردانی از شما بکند.
بله طلبگی مشکل است خیلی مشکل است محرومیت دارد خیلی، همیشه هم
چنین بوده است الان که خیلی خوب است آن زمانها طلبگی خیلی محرومیت داشت اما مگر
این محرومیت¬ها جلوی کارشان را میگرفت شهید دوم 54 سال عمر کرده 200 جلد کتاب
نوشته یکی از کتابها یک دوره فقه است بنام مسالک این آقا از نظر محرومیت دنیا به
اندازه¬ای بود که هیزم توی خانه را خودش می-رفت شب یک پشته خاری در بیابان می¬کند
به دوش می¬گرفت می-آمد که زنش بتواند گوشت بپزد می¬گفت رفتم منزل شیخ انصاری از درباریها
بوده دیدیم که فرش یک حصیر یک منقل گلی، هوا سرد بوده در مقابل شیخ نصف این اتاق
هم زمین بود آن شاه زاده این چیزها را ندیده خیال می¬کرد شاه روحانیت اما اینها
همه افتخار برای روحانیت اما اینجا مرادم است که همیشه این محرومیت بوده اما آنها
در حالی که توی محرومیت می¬لولیدند می¬توانستند جواهر تحویل جامعه بدهند حضرت امام
(رض) بارها و بارها تذکر به ما می¬داد به ما نصیحت می¬کرد آن وقت این مثال صاحب
جواهر را ایشان بارها می¬زدند میفرمودند این صاحب جواهر یک خانه داشت 50 متری 2
تا اتاق داشت آن وقت نه سردابی بود نه کولری بود هیچ چیز توی هوای 54 درجه ایشان
می¬گفتند این خانه¬ای که 2 تا اتاق داشت یکی کتابخانه ایشان بود یکی هم برای زن و
بچه¬اش و آن اتاق 2 تا در داشت یکی توی دالان باز می¬شد، یکی در صحن خانه این کولر
خانه صاحب جواهر بود کوران می¬شد صاحب جواهر توی هوای گرم جواهر می¬نوشت به قول
ایشان کرامت کرد یک دوره جواهر را در این محرومیتها نوشت قوطه¬ور بود در فقر اما
قوطه¬ور بود در علم ایم مرحوم آقای بهجت من خیلی مراوده با ایشان داشتم ایشان خیلی
به من لطف داشت بعضی اوقات بدون ملاقات و اینها که نه بدون خبر در می¬زد کیه؟
بهجت میآمد یک ساعت ما از ایشان استفاده¬ها میکردیم 100 سال در محرومیت و خیلی وقتها
هم می-توانست محرومیت نباشد اما محرومیت و زهد را برای خودش یک فضیلت می¬دانست
بالاترین فضیلت برای ما طلبه¬ها ساده زیستی است که ضربه خورده بالاترین فضیلت برای
ما طلبه¬ها محرومیت است اما محرومیتی که این جور باشد 100 سال محرومیت توی دنیا
اما از نظر مقام از نظر منزلت یک جمله¬ای مقام معظم رهبری راجع به ایشان دارد
راستی چنین است خیلی عالی گفته بهجتی که دل او آینه خدا بود یعنی رسید به مقام
لقاء و فنا در همین محرومیت¬ها از نظر عرفات و سیر و سلوک دل او آینه خدا بود از
نظر علم استاد دیده حسابی هم مکتب نجف و هم مکتب قم و یک مجتهد جامعالشرایط بسیار
دقیق بسیار متتبع.
بله اما غوطه¬ور بود مابقی بزرگان هم همین شیخ انصاری اتاقش نیمی
حصیر و نیمش خاک اما غوطه¬ور توی فقرش اما همین فقر برایش یک افتخار است بنام
قناعت بنام زهد در حالی که غوطه¬ور در زهد است غوطهور در علم است مکاسب می¬نویسد
مرحوم شیخ انصاری از نظر یک چشم که کور بود یک چشمشان هم تراخم داشت نصفه بود،
بانصفه چشم مکاسب می¬نویسد افتخار است برای عالم تشیع یک دائرهالمعارف در فقه اینها
که آن وقت کمک کار و سایت و اینترنت و اینها که نبود با این نصفه چشم شما مکاسب
اول هر مسئله را ببینید، می¬بینیم 8 – 7 تا قول ایشان مسلط بر اقوال فقها بعدش هم
مسلط بر روایات اهل بیت از اینها بزرگتر آن تحقیق ایشان یک دائرهالمعارف قرائد
چه؟ حضرت امام بعضی به ما می¬گفتند آن کسی که همه چیز را به همه کس نشان داد من این
را تجربه کردم بعد از مرحوم شیخ خیلی بزرگان آمدند کتابها خیلی نوشته شد اما
انسان وقتی مطالعه می¬کند می¬بیند که تحقیقهای دقیق این جوری بوده که از یک جا
فرائد گرفته شده یعنی یک دائرهالمعارف در اصول آن هم با تحقیقها با آن ابتکارها
مرحوم شیخ انصاری این رسائل و مکاسبی که داده به ما و کتاب درسی شده اینها 2 تا دائرهالمعارف
اسلامی هستند 2 تا دائرهالمعارف طلبگی هستند 2 تا کتاب پشتوانه برای اجتهاد مسلم
است پیغمبر اکرم بفرماید شیخ انصاری افضل از انبیاء بنی اسرائیل اشتباه نکرده
راستی هم افضل است اینها باید برای ما سیره باشد اینها باید برای ما الگو باشد و
واجب است لازم است ما تقوای شیخ انصاری را تقوای مثل این آقای بهجت را ما باید آن
درخت فضیلتی که با عمق جان اینها کاشته شده ما باید آن عمق علمی که در اینها مخصوصاً
مثل شیخ انصاری هست الگو بگیریم.
فضلا عزیزان من نمی¬دانم و نمی¬توانم و نمی¬شود در طلبگی راه ندارد
هر کسی بخواهد شیخ انصاری بشود می¬شود نخواستیم و الا شیخ انصاری هم یک طلبه
معمولی دزفولی بوده با نصف چشم آمده توی حوزه اما خواست جدی خواست که شیخ انصاری
شد شیخ انصاری خیلی معمولی بوده شما خیال کنید استعدادش خیلی بالا بوده ذهن و
حافظه¬اش خیلی بالا بوده نه، یک چیز دیگر خیلی بالا بوده و آن تلاش، کوشش خواست شد،
نمی¬دانم¬ها دانستنی شد نمی¬توانم¬ها رسید شیخ انصاری شد یک افتخار اگر بخواهیم هم
می¬دانیم هم میتوانیم هم می¬شود ما عقبیم حوزه ما افت کرده است ذنب لایغفر است
برای افرادی که بتوانند این افت حوزه را جواب بدهند و ندهند برای خاطر این دنیا
برای خاطر محرومیت¬ها برای خاطر حرفها ما دست از کار اصلیمان برداریم کار اصلی ما
چیست؟ یکی علم، علم دین، احکام، اعتقادات، اخلاق مجتهد در این 3 تا علم یکی هم
تقوا درخت رذالت را از دل کندن درخت فضیلت بجای آن غرس کردن این است که در روایات
هم دارد این می¬ماند تا روز قیامت می¬ماند الان حوزه¬ها همه همه هر روز هزارها
ثواب خدمت شیخ انصاری میدهند کتابش را می¬خوانند هزارها باقیات الصالحات این شیخ
انصاری هر سال دارد نگویید نمی¬شود می¬شود، نگویید نمی¬توانم می¬توانید، نگویید
نمی¬دانم می¬دانید، اما تلاش میخواهد کوشش در این 2 چیز که گفتم آن 2 تا بال یکی
بال علم و یکی بال عمل پرواز کنید به بهجتها به حضرت امام¬ها به شیخ انصاریها به
شیخ مفید و شیخ طوسی¬ها برسید هم در دنیا هم در آخرت.
خدایا این روایتها برای ما خیلی ارجمند است تو را به حق آقا امام
زمان قسمت می¬دهیم که توفیق شناخت طلبگی قدر طلبگی به همه طلبهها به همه فضلا به
همه مراجع عنایت بفرما.
وصلی الله علی
محمد و آل محمد.